انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس؛ فرصتی برای جریان مقاومت

محسن فایضی،   3970224038

بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل از جمله قطعنامه مشهور سال 1948، قدس باید منطقه‌ای بین‌المللی باشد که بخش شرقی آن در اختیار فلسطینیان است.

انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس؛ فرصتی برای جریان مقاومت

یکی از موضوعات چالشی و بحث برانگیز در میان صهیونیست‌ها و طرفداران رژیم صهیونیستی در آمریکا که از دو دهه گذشته بسیار بر آن پافشاری می‌نمایند، عملی شدن پایتختی قدس شریف برای رژیم جعلی اسرائیل است. این رژیم از زمان شکل‌گیری، بیت المقدس را پایتخت خود اعلام کرده است اما در عمل با توجه به محدودیت های میدانی و سیاسی، تل‌آویو تاکنون پایتخت بوده است. بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل از جمله قطعنامه مشهور سال 1948، قدس باید منطقه‌ای بین‌المللی باشد که بخش شرقی آن در اختیار فلسطینیان است.

صهیونیست‌ها برای تحقق آرزوهایشان انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس شریف را در سال 1995 در کنگره به تصویب رساندند؛ اما از آن زمان تاکنون تمام رئیس‌جمهوران آمریکا این قانون را هر شش ماه یک‌بار تعلیق (Waiver) می‌کردند. ترامپ در زمان تبلیغات انتخاباتی بارها مدعی شد من این قانون را اجرایی خواهم کرد. وی برای نشان دادن جدیت خود برای نخستین بار دفاتر تبلیغاتی یک نامزد ریاست جمهوری آمریکا را در شهرک‌ها و قدس غربی مستقر کرد؛ اما ترامپ اولین کسی نیست که وعده انتقال سفارت را می‌دهد، بلکه اکثر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا طی 40 سال گذشته؛ از جرالد فورد گرفته تا باراک اوباما این وعده را تکرار کرده‌اند، ولی این سفارتخانه هنوز از سر جایش تکان نخورده است. حالا ترامپ قصد کرده این کار را بکند.

6 ماه فرصتی که زود گذشت

ترامپ 15 آذر 1396(5 دسامبر 2017) طی حکمی غیرمنتظره قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی ابلاغ کرد. ترامپ در سخنانی پس از امضای حکم گفت: «اعلام بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل اقدامی است که باید پیش از این‌ها برای پیشبرد صلح و دستیابی به صلحی ماندگار صورت می‌گرفت... ما در کنگره قرار شد که اورشلیم (بیت المقدس) را به عنوان پایتخت اسراییل به رسمیت بشناسیم اما همه روسای جمهور آمریکا آن را به تعویق انداختند. ولی اکنون زمان آن رسیده که به‌طور رسمی اورشلیم را به عنوان پایتخت اسراییل به رسمیت بشناسیم... من از وزارت خارجه آمریکا خواسته‌ام که برای اجرای قانونی که 20 سال اجرا نشده است، به سرعت برنامه انتقال سفارتمان به بیت المقدس را آغاز کند...آشکارا می‌گویم انتقال سفارتمان به بیت المقدس مغایر با مذاکرات سازش میان فلسطینی‌ها و طرف‌های اسرائیلی نیست. من همچنان حداکثر تلاش خود را می‌کنم که مذاکرات صلح از سر گرفته شود. در همین رابطه مایک پنس (معاون ترامپ) به زودی به خاورمیانه سفر خواهد کرد. ترامپ همچنین به طور رسمی فرمان انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس را امضا کرد. وی در عین حال، قانون انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس (مصوب 1995) را به مدت 6 ماه دیگر تعلیق کرد و مدعی شد این شش ماه فرصتی برای تحقق این مسئله است و قصد پایان انتظار صهیونیست‌ها را دارد.

پس از اعلام رسمی ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن قدس به پایتختی رژیم و تعلیق شش ماهه انتقال سفارت، بسیاری از تحلیل گران علی رغم ادعاهای ترامپ معتقد بودند انتقال سفارت با توجه به مخالفت‌های بین‌المللی و پیامدهای آن ممکن نخواهد بود؛ اما این فرصت شش ماهه بسیار زود برای فلسطینیان، مسلمانان و سران عربی به پایان رسید. دوشنبه 24 اردیبهشت (14 می) مصادف با هفتادمین روز «یوم النکبه» و شکل‌گیری رژیم جعلی اسرائیل انتقال سفارت آمریکا به قدس عملیاتی خواهد شد. این اتفاق پیامدها و دستاوردهایی علی رغم غم‌انگیز بودن با خود به همراه دارد که به مهمترین آنها می پردازیم.

بن‌بستی برای طرح دو دولت، اسلو و حامیان سازش

شاید بتوان اصلی‌ترین پیامد انتقال سفارت به قدس و عملی کردن به رسمیت شناختن پایتختی بیت المقدس برای صهیونیست‌ها را متوجه تشکیلات خودگردان دانست. شبه دولتی که موجودیتش وابسته به سازش اسلو، طرح دو دولت و راهبرد مذاکره با تل‌آویو است. تشکیلات خودگردان ماهیت خود را معطوف به اسلو می‌داند. پس از تحقق اسلو در سال 1993 که در آن یاسر عرفات «اسرائیل» را به رسمیت شناخت در مقابل آن ، تشکیلات خودگردان از سوی صهیونیست‌ها به عنوان طرف فلسطینی برای مذاکره و تحقق دولت فلسطینی به رسمیت شناخته شد. حال با گذشت بیش از 25 سال نه تنها هیچ دولت فلسطینی علی رغم مذاکرات گوناگون شکل نگرفته بلکه رزیم صهیونیستی  به هیچ کدام از وعده‌هایش عمل نکرده و در حال تکمیل اشغالگری‌اش با شهرک‌سازی‌ها و پایتختی قدس برخلاف توافق اسلو است.

شورای تشکیلات خودگردان پس از تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی که موجودیت خود را در خطر می‌دید برای تقابل با این کار در نشست 25 دی سال گذشته (15 ژانویه) بیانیه‌ای را صادر نمود. در بند نخست اطلاعیه شورای ساف آمده هست آمریکا با این تصمیم ترامپ در مورد به رسمیت شناختن پایتختی قدس شریف برای رژیم اسرائیلی دیگر شایستگی خود به عنوان یک میانجی برای روند صلح (سازش) را از دست داده هست و بنابراین تشکیلات خودگردان و ساف دیگر حضوری در گفتگوها به میانجی‌گری آمریکا نخواند داشت؛ مگر آنکه ترامپ رسماً از آن تصمیم بزرگ خود عقب‌نشینی نماید.

اما آنچه در اجلاس ساف بسیار حاشیه ساز و با اهمیت‌ بود، تعلیق پیمان اسلو و پذیرش رسمیت «اسرائیل» بود. در بند دوم اطلاعیه انتهایی اجلاس تاکید شده هست: «در راستای عدم تعهد رژیم اشغالگر از تمام توافق‌های امضا شده، شورای مرکزی اهتمام می‌کند هدف مستقیم، استقلال دولت فلسطین هست و این مبحث جابه جایی از فاز «تشکیلات خودگردان» (به عنوان نهاد اجرایی) به فاز «دولت» را می‌طلبد. باید روند مجسم‌سازی حاکمیت دولت فلسطین با مرکزیت قدس شرقی در مرزهای 1967 آغاز گردد. کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف» مکلف می‌شود تا وقتی که اسرائیل، دولت فلسطین با مرزهای 1967 را به رسمیت نشناخته و تصمیم انضمام قدس شرقی (به اسرائیل) و نیز شهرک‌سازی‌ها را متوقف نکرده، شناسایی اسرائیل را تعلیق کند. یکی از مفاد این اطلاعیه ، مردود دانستن شناسایی اسرائیل به عنوان کشور یهودی بود که با واکنش‌های گوناگونی هم همراه بود. »

اما گذر زمان نشان داد که بیانیه ساف و محمود عباس تنها تهدیدی بود که حتی از سوی صهیونیست ها هم جدی گرفته نشد. اما آنچه اهمیت دارد آن است که اسلو دیگر با اتفاق‌های اخیر مرده است و تشکیلات خودگردان و راهبرد محمود عباس برای تحقق سازش و مذاکرات ، دیگر مبنایی برای ادعاهای خود در میان افکار عمومی فلسطین ندارند.

سازش سران مرتجع عرب؛ فرصتی برای عیان شدن دوستان واقعی فلسطین

یکی از پیامدهای انتقال سفارت، عیان شدن حامیان واقعی فلسطین است. پایتختی قدس شریف برای رژیم جعلی صهیونیستی و تحقق انتقال سفارت به این شهر، نوعی سنجش و معیار حامیان مقاومت است. عدم واکنش صریح و عملیاتی از سوی سران اسلامی و عربی، محور صهیونیستی را مصمم می‌نماید که طرح معامله قرن که به دنبال حذف آرمان فلسطین است را به مرحله عملیاتی برساند. به نوعی انتقال سفارت آمریکا به تل‌آویو را می‌توان مقدمه سازش بزرگ دانست که متاسفانه با همراهی بن سلمان جوان و رویاپرداز محقق شده است. چند هفته پیش از رسیدن موعد انتقال سفارت آمریکا، بن سلمان در پاسخ به سوالات نشریه آتلانتیک می‌گوید: «معتقدم که فلسطینیان و اسرائیلی‌ها حق داشتن سرزمین خود را دارند...ما منافع مشترک زیادی با اسرائیل داریم و اگر توافق صلح حاصل شود منافع بسیار بیشتری بین اسرائیل و کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) و کشورهایی مانند مصر و اردن به‌وجود خواهد آمد. »

اتخاذ تصمیمی صریح و عملیاتی از سوی حامیان واقعی قدس شریف و آرمان فلسطین در مقابل تحولات شهر قدس و هم‌چنین سازش گران اسلامی و عربی در این برهه بسیار حیاتی است. این وضعیت می‌تواند یک جرقه در فلسطین و جهان اسلام برای بازگشت نگاه‌ها به اهمیت مسئله فلسطین و لایه پنهان چرایی ناامنی و بی‌ثباتی در منطقه را به دنبال داشته باشد. «راهپیمایی بازگشت» یکی از ابتکارات حماس بود که به‌خوبی نشان داد رسانه‌ها و حامیان مقاومت فلسطین در داخل این کشور و جهان اسلام در شرایط کنونی در صورت سازمان‌دهی و حمایت با هر هزینه‌ای حاضر به حمایت از قدس شریف علی رغم تمام فشارها و تحریم‌ها هستند.