حاتمی کیا؛ ستایشگر ققنوس، نه صیاد سیمرغ

  3961123142 ۲۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۴ تکراری یا غیرقابل انتشار
حاتمی کیا؛ ستایشگر ققنوس، نه صیاد سیمرغ

۱- حتی اگر همه چیزهایی که حاتمی کیا شب گذشته هنگام دریافت سیمرغ بلورین سی و ششمین جشنواره فیلم فجر درباره دو شبکه تلویزیونی و رشید پور گفت صد در صد درست باشد، یعنی عده ای حقیقتا قصد کرده باشند که او یا فیلمش را با اغراضی سیاسی بکوبند، برای چون اویی که سال ها پیش در "آژانس شیشه ای " نوشته بود: بسیجی سوز دارد، دود ندارد، چندان پسندیده نبود که در موضع "برنده سیمرغ جشنواره" این حرف ها را بزند، تا چه رسد به اینکه صحت این حرف ها محل تردید باشد.

نقد اظهارات برخی کنشگران حوزه سینما آن هم در حالی که انتقادکننده، یعنی حاتمی کیا، به حق، چهره محبوب برخی کنشگران دیگر فرهنگی و سینمایی است- که از قضا بسیار هم موثرتر و پرنفوذتر از کنشگران گروه نخست هستند- معنایی جز زیاده خواهی ندارد، معنایی که قطعا مقصود حاتمی کیا نیست.

۲- اطلاق "کمدی" به فیلم حاتمی کیا نوعی بیان سطحی و دم دستی در یک نقد شفاهی و سریع بود، چیزی شبیه برخی تکیه کلام های منتقد مشهور تلویزیون، مسعود فراستی، که مکرر از آن استفاده کرده است: "در نیامده..." ، "مقواست" یا " جوک" است!؛ و معمولا اشاره ای است به تناقضی که بین "ساختار هنری" ضعیف یک اثر و "محتوای" عالی یا حتی متعالی آن وجود دارد یا باورپذیری ضعیف اثر را هدف گرفته است.

این قبیل تعابیر حتی اگر تندتر و شدیدتر و گزنده تر از این هم باشند و حتی اگر از لحاظ کارشناسانه کاملا غلط هم باشند، چنانکه قاعدتا درباره فیلم "به وقت شام " باید اینطور باشد ( چون چنین ضعف آشکاری از چشم داوران دور نمی ماند) به هیچوجه ناظر بر محتوای یک اثر هنری نیست و صرفا اشاره ای است به ناموفق بودن فیلمساز در بیان هنری و فنی محتوایی ارزشمند. از قضا حاتمی کیا برای توفیق در این وجه فنی فیلمسازی است که " حاتمی کیا" شده و آثارش در میان آثار صرفا محتواگرای تولید شده در عرصه دفاع مقدس می درخشد.

حتما خود آقای حاتمی کیا هم مانند بسیاری از ما به فیلم هایی که در آن سربازان عراقی مثل احمق ها غافلگیر می شوند و مثل برگ خزان با شلیک چند گلوله به زمین می افتند خندیده است و در دلش دریغ خورده که چرا مضمون عالی دفاع مقدس در این فیلم ها به ضد خودش تبدیل شده و اسباب خنده مخاطب را فراهم آورده است. آیا این خنده ها را باید به حساب تمسخر محتوای ارزشمند این فیلم ها و تخفیف آنها گذاشت؟

۳- در مقابل، سخن مخالفان حاتمی کیا هم درباره هدف او از این انتقادات تند و تیز که مسبوق به سابقه هم هست و محدود به جشنواره سی و ششم نمی شود، چندان صواب نیست و مبتنی بر نیت خوانی و سوءظن به اوست. مخالفان او این اظهارات را نوعا حمل بر بازارگرمی و جلب توجه بیشتر و تبلیغ غیرمستقیم او برای فیلم هایش می دانند، در حالی که حاتمی کیا از آن دسته از فیلمسازانی است که با معیارهای متعارف صنعت سینما، "حرفه ای" محسوب نمی شود. یعنی اگرچه مخاطب در سینمای او مهم است (آن هم مخاطب انبوه)، چون فکر می کند حقیقتی که او از آن صحبت می کند آن قدر بزرگ است که شایستهء برخورداری از بیشترین مخاطب است، اما با این حال فیلم نمی سازد که هر چه بیشتر بفروشد تا او هم هر چه بیشتر دربیاورد. سینما محل کسب او نیست.

"جان فورد" فیلمساز بزرگ سینمای کلاسیک زمانی گفته بود: من فیلم می سازم تا اجاره ام را بدهم! می دانیم که این جمله "جان فورد" به عنوان یکی از هنرمندان بزرگ سینمای کلاسیک ممکن است بر وجهی جدلی ایراد شده باشد و پاسخی بوده باشد، از سر تواضع و برخورداری از عقل و قلبی سلیم، به افاضات فخرفروشانه بی هنران پرمدعا در سینما اما در هر حال گویای حقیقت غلبهء نظام صنعتی فیلم سازی در آمریکا هم هست و نقشی که باید درآمد و فروش فیلم در درجه اول در این نظام، فارغ از محتوای درست یا نادرست آن داشته باشد. چنانکه مورخان سینما هم بر نقش مهم جان فورد در ارائه تصویری نادرست از سرخپوستان آمریکایی در بیشتر آثار او- به استثنای "پاییز قبیله شاین" - اتفاق نظر دارند.

به این ترتیب با توسل به جمله این کارگردان بزرگ باید گفت حاتمی کیا نشان داده که فیلم نمی سازد تا کرایه خانه اش را بدهد. او دغدغه "حقیقت" دارد، دردمندانه فیلم می سازد و با موضوع فیلم هایی که می سازد گره می خورد. می توان با توسل به انواع نظریه های هنری دیگر این نوع فیلمسازی را نقد کرد و زیر سوال برد، اما نمی توان منکر این نوع رویکرد به اثر هنری شد، رویکردی که نمونه های جهانی هم کم ندارد و نگاه حاتمی کیا به هنر از این دسته است.

او با فیلمش یکی می شود، با شخصیت های فیلم هایش، هم در عالم واقع و هم در عالم فیلم زندگی می کند. بنابراین قضاوت دیگران درباره فیلم هایش را به طور طبیعی بر خود و بر این شخصیت ها حمل می کند و می رنجد. اما او باید تمرین کند که نرنجد یا رنجشش را بیان نکند. این کار با اعتقادات و آموزه های دینی او تناسب بیشتری دارد، چون اگر چه حاتمی کیا فیلم نمی سازد که کرایه خانه اش را بدهد، مسلما فیلم هم نمی سازد تا "همه" ستایشگر فیلم هایش باشند. چنین انتظاری است که باعث رنجش او و متقابلا رنجش دیگران از او می شود. اگر این طمع و انتظار نباشد نباید از سخن برخی منتقدان سینمایی که درباره "سینما"ی او حرف می زنند -نه "آرمان ها"ی او- برنجد. او با هدف های متعالی تر دیگری وارد عرصه هنری شده و بهتر است به این هدف ها در کنار سینما وفادار بماند .

حاتمی کیا ثابت کرده بیش از آنکه به دنبال "سیمرغ" باشد به دنبال "ققنوس" است. پس نباید هیچکدام را در ارتفاعی پست پرواز دهد.