رفتار ترامپ با ایران، سوریه و کره شمالی

میرزاسعدین داورپناه، گروه تعاملی الف،   3961030033
رفتار ترامپ با ایران، سوریه و کره شمالی

حفظ «صلح و امنیت بین المللی» نیت نخستین منشور ملل متحد است و تهدید آن نیز بهانه صدور قطعنامه های فصل هفتی شورای امنیت می باشد. اگر چه تفسیر از صلح و یافتن مصادیق تهدید امنیتی همواره تابع انگیزه های سیاسی قدرت ها بوده اما سال ها است عناوین «نقض حقوق بشر» و «سلاح کشتار جمعی» کارساز می افتند!

رئیس جمهور ایالات متحده امریکا در اظهاراتی طی سفر خود به فرانسه صراحتا سه کشور «ایران، کره شمالی و سوریه» را کشورهایی «یاغی» نامید و اقدامات مرتبط دولت امریکا نیز با این تعریف تطبیق دارد. در روزهای اخیر ایالات متحده توفیق داشت تا با موضعگیری علیه این سه کشور نگاه جهان را به اراده کاخ سفید جلب کند؛ مواضعی در تقلای احیای « جایگاه رهبری آمریکا در جهان»، رویایی که ترامپ وعده اش را به ملت امریکا داده بود:

- رئیس جمهور امریکا در قبال معامله هسته ای با ایران، منع تولید و دستیابی به «تسلیحات کشتار جمعی» را هدف اصلی بر شمرد و فراموش نکرد که اتهام نقض «حقوق بشر» را با انتقاد از چگونگی مدیریت اغتشاشات اخیر ایران برجسته کند.
- مقامات ۲۰ کشور در کانادا گرد آمدند تا درباره چگونگی خلع سلاح هسته ای کره شمالی همفکری کنند. در پایان وزیر خارجه امریکا ضمن ابراز نگرانی از نقض «حقوق بشر» در کره شمالی، درباره خطر اشاعه «تسلیحات کشتار جمعی» هشدار داد.
- استراتژی جدید کاخ سفید درباره سوریه منتشر شد. طی اعلام آن تیلرسون گفت تا رسیدن به پنج هدف، آمریکا حضور نظامی در خاک سوریه را حفظ می کند. یکی از این اهداف امریکا رفع نگرانی نقض «حقوق بشر» از جانب حکومت دمشق برشمرده شد و دیگری پاکسازی سوریه از «سلاح کشتار جمعی»!

می توان اعمال رهبری امریکا بر جهان را مربوط به دوران گذشته دانست اما تردیدی نیست که امریکا بیش از هر قدرت دیگری در اجماع سازی تجربه و تبحر دارد. امریکا بارها نشان داده راه و رسم «متحد ساختن قوا» کنشگران سیاست بین الملل در جهت نیل به اهداف معین را خوب می داند. اکنون نیز با ترویج «ادبیاتی مشخص» محیط مطلوبش را مهندسی کرده تا عدم همراهی و مقاومت در برابر مطالبات حقوق بشری و منع گسترش سلاح کشتار جمعی (از سه کشور یاغی!) برای هیچ عضوی از ملل متحد آبرومندانه و آسان نباشد. ایالات متحده طی اقدامات خود از توسل به همه وسائل و ظرفیت مجاری بین المللی صرف نظر نکرده و صریحا با زبان تهدید و هشدار جامعه جهانی را به همراهی با تصمیمات کاخ سفید فرا می خواند. سه قطعنامه تحریمی علیه کره شمالی دستاورد بزرگی برای واشنگتن به شمار می روند و تقلای بهره گیری از ائتلاف ضد داعش برای تبدیل "سرمایه نظامی" به "محصول سیاسی" در سوریه، تاکنون با مقاومت جدی روبرو نشده است.

در پرونده هسته ای ایران نیز موفق شده میدان را آنچنان وسیع بنمایاند که نقش آفرینی قدرت های دیگر تابعی از رفتارشان علیه کره شمالی شود. آشکارا پرونده ایران و کره شمالی با کلیدواژه های مشترک موشک، حقوق بشر و تحریم توصیف می شوند و حتی خود تهران نیز از یاداوری رابطه این دو پرونده چشم پوشی نمی کند! گفتمان اجماع ساز کنونی علیه سه کشور ایران، کره شمالی و سوریه بر اساس ابراز نگرانی از «حقوق بشر» و «سلاح کشتار جمعی» است و باید باور کرد که دستور کار واشنگتن تا اطلاع ثانوی بزرگنمایی تهدید و تقویت این گفتمان خواهد بود گویی که سرنوشت این سه کشور به هم گره خورده است! لذا نرمش هر یک از حکومت های این سه کشور نیز کارگر نخواهد افتاد مگر با تسلیم!

انصافا این سیاست ها منسجم و دقیق هستند. به نظر می رسد دونالد ترامپ تصمیم گرفته سیاست خارجی دولت نخست خود را در چارچوب این هیاهو پیش برد تا نمایش احیای جایگاه امریکا در رهبری جهان را به افکار عمومی بفروشد مگر توشه ای شود برای انتخاب مجدد...

(این فراز و نشیب ها تجربه ایست برای تایید مجدد این واقعیت که گزینش هیچ افراطی، تفریطی یا معتدلی نمی تواند نقش کشورها را در جغرافیای سیاست تغییر دهد. «ایران مستقل» چاره ای بهتر از وفاداری به هویت ضد هژمون خود ندارد و «امریکای ابرقدرت» نیز هیچ گاه از ایران غافل نخواهد شد.)