ظهور یک نما از فردای کردستان بارزانی

میرزا سعدین داورپناه، گروه تعاملی الف،   3961002024 ۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۶ تکراری یا غیرقابل انتشار
ظهور یک نما از فردای کردستان بارزانی
آنچه پس از همه پرسی جنجالی بارزانی در اقلیم کردستان عراق می گذرد، یک نما از هرج و مرج محتومی را پیش چشم آورده که در صورت موفقیت سناریوی استقلال کردستان با صحنه تمام عیار آن مواجه می شدیم.
 
یکی از دلایل مخالفت برخی ناظرین با طرح استقلال اقلیم از عراق، پیش بینی منازعات خونین درون اقلیم بود و حوادث چند ماه اخیر نشان می دهد که انکار این شکاف ها به استقبال بحران رفتن است. بارزانی با جعل هویت همسان برای همه اقوام و سلایق تلاش می کرد مردم اقلیم کردستان را چنان یک کاسه تعریف کند که گویی در دوگانه ازلی کرد و عرب در صفوف ارباب اند و راهی جز طلاق از بغداد پیش رو نمی بینند! در همان نخستین روزهای پس از جنجال نمایش مذبوحانه همه پرسی، دولت مرکزی با اقناع اربابان سلیمانیه بصورت نسبتا مسالمت آمیز اداره کرکوک را در اختیار گرفت و بارزانی برچسب خیانت به آرمان استقلال اقلیم را بر پیشانی حزب اتحادیه میهنی طالبانی کوبید.
 
چند روزیست که آتش خشم شهروندان معترض به فساد و دروغ ارباب منشان اقلیم نیز زبانه کشیده و خدشه ای دیگر بر آن تصویر ساختگی یکپارچگی ساکنان کردستان عراق انداخته است.
اکنون در نتیجه توهمات بارزانی، اقلیم با خطر فروپاشی مواجه شده و حتی تمنای بازگشت اختیارات حاکمیتی اربابان پارتی باز به دوران پیش از برگزاری همه پرسی رویایی تعبیر ناشدنی به نظر می رسد. دو حزب سنتی دموکرات و اتحادیه میهنی محصول تاسیس قالبهایی برای تداوم روابط ارباب و رعیتی تحت عناوین شیک بوده اند و در زمان حاضر که طالبانی از دنیا رفته و بارزانی تضعیف شده، مردم معترض در تقلای گذشتن از این روابط سنتی بپاخاسته اند.
 
طریق پشتیبانی از حق تعیین سرنوشت مردم اقلیم، حمایت از حق ایشان علیه سلطه اربابان سنتی است که سال ها تیر و تفنگ و حاکمیت خانوادگی را بر مردم تحمیل کرده اند. از سوی مقابل تشویق ماجراجویی همه پرسی یا حتی تحمل ابراز شفاهی طمع اربابان به جغرافیای «کردستان بزرگ»، همراهی با وهمیات کسانی است که شاید از تفاسیر ژورنالیستی راهکار مدیریت و موکول کردن مواجهه با واقعیات تلخ را کشف کرده اند! اقلیم کردستان ترکیبی از اقوام و عقاید گوناگون است. خشونت کور دهه ۱۹۷۰ کنار نهادن تنوع اقوام غیر عرب را تحمیل کرد و از نگاه بغداد بعثی غالب غیر عرب ها جبهه کردی محسوب شدند. دامنه منازعات برادر کشی بارزانی و طالبانی در دهه ۱۹۹۰ نیز سبب ساز بود که اقوام اقلیت پناهی بجویند و ناگزیر در ذیل این یا آن جبهه کردی تعریف شوند. اما بدیهی است که این تحمیل ماندگار نیست و نخواهد ماند انچنانکه اکنون علاوه بر خروج گوران و جماعت اسلامی از صف حکومت اربابی، استقبال چشمگیر از جنبش های اعتراضی و تعدد انشعابات حزبی نیز نشانه های کاذب بودن تصویری هستند که بارزانی می کوشید از اقلیم کرد عراق ارائه دهد.
 
بارزانی رشد یافته در سال ها مشغولیت به خونریزی و سرکشی است. او دولتی آراسته که نه توان تنظیم روابط با بغداد را دارد، نه اعتماد همسایگان را جلب کرده و نه درک لزوم حفظ فاصله با اسرائیل را از خود بروز می دهد آنچنانکه در روزهای اخیر که همه کشورهای منطقه در پشتیبانی از قدس همصدا بودند، سر به غفلت پیچاند و خود را تافته ای جدا بافته نمایاند! در وانفسای اربابان جنگ سالار، جامعه اقلیم کردستان به آشفتگی و هیجان فرو افتاده و سلاح اربابان سینه مردم معترض را نشانه رفته است اما شدت منازعات بسیار خونبار و کینه توزانه تر از این می شد اگر رویاهای بارزانی ها به ثمر می نشست. مسعود پسر ملامصطفی عضو خانواده ای است که چندین بار در طلب مالکیت شمال عراق خون بپا کردند. بارزانی که گویی خود از تجارب پر خون درسی نیاموخته، اینبار با مقابله هوشمندانه ای مواجه شد تا قمار آخر اربابان تاکنون کم هزینه ترین آنها باشد. 
 
نمی توان بر دروغ ایستاد و استوار ماند، اقلیم کردستان عراق برای کشور شدن خیلی کم دارد و از همه مهمتر کم داشتن تعریف هویت ملی است! اربابان جز زد و خورد و مال اندوزی تدبیری از خود بروز نداده اند، مردم رنجور نیز دل خوشی ندارند و در پی حقوقشان راهی می جویند تا مطالبه رهایی از ساختار پوسیده ارباب رعیتی را فریاد بزنند، امیدوار به روزی که تیر و تفنگ و تزویر سرنوشت اقلیم کردستان عراق را گروگان نداشته باشد.