علیرضا کریمی نباید می‌باخت؟

امیر معلمی*، گروه سیاسی الف،   3960907354 ۲۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

چند نکته درباره باخت علیرضا کریمی در مقابل حریف روسی برای روبرو نشدن با حریف اسرائیلی.

علیرضا کریمی نباید می‌باخت؟

از اول انقلاب به رسمیت نشناختن اسراییل به یکی از اصول سیاست خارجی ایران تبدیل شد و ذیل همین اصل، بازی نکردن ورزشکاران و تیمهای ورزشی ایران در مقابل رژیم اسرائیل نیز یکی از اصول مشخص و غیرقابل خدشه در ورزش جمهوری اسلامی ایران شد. اما هدف از بازی نکردن چه بود؟

مهمترین دلیل عدم روبرویی ورزشکاران ایرانی در مقابل ورزشکاران اسراییل همان اصل نام برده شده یعنی اعلام و ابراز عدم رسمیت کشور غاصب اسرائیل توسط جمهوری اسلامی ایران بود که البته در مجامع جهانی نیز بازتاب فراوانی داشت و این پیام از بعد تبلیغات جهانی با توجه به نفوذ ورزش در بین مردم جهان تاثیرگذاری زیادی داشت و پیام غاصب بودن اسرایئل را به مردم دنیا که شناختی هم از سیاست نداشتند رساند؛ تا جایی که عوامل این رژیم در مجامع بین‌المللی ورزشی با استدلال سیاسی کردن ورزش توسط ایران، بحث محرومیت ورزشکاران و حتی کل تیم ایران را در کمیته‌های ورزشی مطرح کردند و هزینه بازی نکردن را از یک باخت به محرومیت ورزشکار و حتی تا کل تیم برای ایران بالابردند.

بازی نکردن دیگر برد تبلیغاتی گذشته را علیه رژیم اسرائیل ندارد

باتوجه به آنچه گفته شد دیگر هزینه فقط یک باخت نبود و بحث محرومیت پیش آمد که تیمهای ایرانی مجبور شدند تمهیداتی بیندیشند که هیچ ایرانی به یک ورزشکار اسرائیلی برخورد نکند در این حالت ( مانند ماجرای علیرضا کریمی) ورزشکار مجبور است بازی ماقبلش را ببازد تا محروم نشود و این یعنی اینکه دیگر سیاست بازی نکردن و یا بهتر بگوییم باختن در مقابل حریف ماقبل اسرائیل؛ هیچ برد تبلیغاتی علیه رژیم صهیونیستی ایجاد نمی‌کند و هیچ‌کس متوجه سیاست خارجی جمهوری اسلامی نخواهد شد و فقط هزینه باخت برای ایران باقی مانده؛ بدون ایجاد هزینه برای اسراییل.

چه باید بکنیم؟

حل معادله سخت شده است. سه راه داریم که هرکدام هزینه‌های خودش را دارد:

  1. همین روش را ادامه بدهیم یعنی باخت در بازی ماقبل اسرائیل: این روش یعنی ایجاد هزینه باخت برای ایران بدون هیچ هزینه تبلیغاتی علیه اسرائیل.
  2. حاضر نشدن در مقابل حریف اسرائیلی بجای باخت در بازی ماقبل: این روش تبلیغات علیه رژیم اسرائیل را دارد اما هزینه سنگین محرومیت ورزشکار و کل تیم ورزشی ایران را نیز به همراه دارد.
  3. بازی کردن در مقابل رژیم اسرائیل: در این روش باتوجه به آنکه سالهاست تبلیغ کرده‌ایم که بازی کردن یعنی تأیید رژیم اسراییل؛ هزینه سنگین عقب‌نشینی را برای کل سیاستهای جمهوری اسلامی دارد.

با توجه به سه راه ممکن گفته شده؛ راه سوم فقط وقتی ممکن است که بپذیریم که بازی نکردن از اول اشتباه بوده و بازی کردن به معنای به رسمیت شناختن این رژیم نبوده که بر اساس شرایط کنونی فعلاً منتفی است. پس باقی می ماند راه اول و دوم که در اینصورت باید چند نکته را مد نظر داشت: 

الف) مانند رژیم صهیونیستی که یک تلاش بین‌المللی کرد و هزینه خود را حذف و فقط متوجه ایران نمود، ایران هم باید تلاش کند تا با استفاده مفاد قانونی با حذف بحث محرومیت، دوباره شرایط را به حالت اول برگرداند یا حداقل طوری قانون را دور بزند که شامل محرومیت نشود، مثلاً بیماری ورزشکار و... تا ورزشکار در بازی ماقبل نبازد و در مقابل بازی رژیم صهیونیستی به یک بهانه‌ای حاضر نشود. در این راستا به نظر می‌رسد تا الآن تلاش حقوق قابل توجهی نشده است.

ب‌) اما اگر تلاشهای حقوقی صورت گرفت و هیچ راه قانونی پیدا نشد و فقط راه اول باقی ماند مسئولین باید شرایط داخلی را برای ادامه این وضعیت آماده کنند مانند:

1) تبیین فرهنگی مسئله برای هم عموم جامعه و هم خود ورزشکاران تا جامعه آمادگی پذیرش آن را پیدا کرده و تحت تاثیر تبلیغات قرار نگیرند. متأسفانه باید اعتراف کرد که در این امر کوتاهی صورت گرفته و آنچه که در شبکه‌های اجتماعی قابل مشاهده است اعتراض بخشی از جامعه به این مسئله است. باید توجه داشت اگر این اعتراض افزایش یافته و شامل اکثریت جامعه شود ادامه این سیاست با هزینه‌های سنگینی روبرو می‌شود.

2) اما به غیر از جامعه؛ باید بگونه‌ای از ورزشکار تجلیل شود که حداقل قسمتی از هزینه سنگینی که او پرداخته جبران شود (باخت برای یک ورزشکار گاهی یعنی پایان تمام زندگی حرفه‌ای‌اش). مثلاً در ماجرای اخیر گفته شده که برخی مسئولان به علیرضا کریمی گفته‌اند "برو پاداشت را از کسانی بگیر که به تو گفته‌اند با اسراییل بازی نکن" به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست و حتماً باید با این مسئول برخورد و بطور شایسته‌ای از ورزشکار تجلیل و دلجویی شود تا احساس خسران نکند.

* امیر معلمی؛ پژوهشگر مؤسسه احیاگران تمدن فاخر