درحالیکه جنگ جهانی دوم به پایان خود نزدیک میشد، یک کنفرانس بینالمللی تاریخی در برتن وودز، واقع در نیوهمپشابر، در سال ۱۹۴۴ برگزار شد که در آن نمایندگان کشورهای آمریکا، انگلستان و 44 کشور دربارهٔ نظام پولی بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم تصمیمگیری کردند. از این کنفرانس دو نهاد جهانی پدید آمد که هنوز در اقتصاد جهان بسیار حائز اهمیت میباشند. صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانیترمیم و توسعه (IBRD) که مورد اخیر به بانک جهانی معروف است.
با توجه به مشکلاتی که برای ادامه حیات سیستم پایه طلا آمده بود و نیز پیامدهای بحران اقتصادی ۱۹۳۰ شرکتکنندگان در این کنفرانس در اندیشه برپایی یک نظم نوین پولی بودند تا بتواند بستری هموار برای گسترش بازرگانی بینالمللی و رشد اقتصادی کشورها فراهم کند.
ایالاتمتحده که در سال 1944 حدود دوسوم از ذخایر طلای جهان را در اختیار داشت و نتیجه کنفرانس بینالمللی برتون وودز تبدیل نظام ارزی دنیا به نظامی دلاری بود. بهنحویکه دلار آمریکا بلافاصله بهعنوان ارز نخست جهان انتخاب شد و از آن زمان به بعد تمام بانکهای جهانی مجبور به ذخیره دلار در بانکهای خود شدند. چراکه دلار در بیش از 70 درصد از تبادلات بینالمللی استفاده میشد (حتی در مواقعی که خود آمریکا یکطرف معامله تجاری نبود).
در آغاز برپایی صندوق بینالمللی پول، یک نظام نرخ ارز ثابت ولی قابل تعدیل پیشنهاد شد. کلمهٔ قابل تعدیل به این حقیقت اشاره دارد که اگر کشوری کسری یا مازاد طولانی در تراز پرداختها را تجربه کند، کاهش یا افزایش ارزش برابری پول میتواند انجام گیرد. نظام برتن وودز درواقع یک نظام پایه طلا-دلار بود. در این نظام، دلار برحسب طلا تعریفشده بود و تمام پولهای دیگر برحسب دلار تعریف میشد. آمریکا ارزش دلار را برابر یک سی و پنجم اونس طلا تعیین کرد و اعلام نمود که آمادگی تبدیل هر میزان دلار به طلا را بدون هیچگونه محدودیتی در نرخ تعیینشده دارد. سپس سایر کشورها ارزش پولهای خود را برحسب دلار تعریف کردند.
نرخ ارز قدرتمند بهطور سنتی نشانهای از قدرت اقتصادی در میان کشورها بوده است؛ اما فراسوی آن، برخی مزایای اقتصادی نیز وجود دارند. مصرفکنندگان آمریکایی در مورد هر چیز وارداتی ازجمله پوشاک وارداتی، اسباببازی و خودروهای لوکس قیمت بهتری به دست میآورند و نرخ تورم پایین باقی میماند. اما درحالیکه آمریکا اقتصادی است که شدیداً مبتنی بر مصرف است، اطلاعات نشان میدهند که صادرات برای کشورها در حال اهمیت یافتن است. به گزارش بانک جهانی، صادرات کالاها و خدمات بهعنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی آمریکا از 1/ 9 درصد در سال 2002 به 6/ 12 درصد در سال 2015 افزایشیافته است. جو ناروف اقتصاددان میگوید: ایالاتمتحده در حال صادرات بیشتر و بیشتر است. اکنون حساسیت اقتصادی بیشتری در اقتصاد نسبت به دلار قوی نسبت به 5 یا 10 سال قبل وجود دارد.
نرخ ارز قیمت واحد پول خارجی است که تحت شرایط عرضه و تقاضا قرار دارد. زمانی که دلار تقویت میشود، ارزش آن در برابر یک یا چند ارز دیگر افزایش مییابد. دلار قویتر واحدهای پول بیشتری از ارزهای دیگر را میخرد و یکی از نتایج آن کاهش قیمت کالا و خدمات خارجی برای مصرفکنندگان آمریکایی است.
مزایای دلار قوی:
1- کالاهای خارجی برای مصرفکنندگان آمریکایی با هزینه کمتری بار میآیند و ارزانتر تمام میشوند
2- ارزانتر شدن کالا و خدمات خارجی موجب کاهش تورم در امریکا میشود
3- شهروندان آمریکایی هنگام سفر به کشورهای خارجی از قدرت خرید بالاتری برخوردار میشوند
4- سرمایهگذاران آمریکایی میتوانند سهام و اوراق بهادار خارجی را به قیمت پایینتری خریداری کنند
معایب دلار قوی:
1- قدرت رقابتی شرکتهای آمریکایی در بازارهای خارجی کاهش مییابد
2- شرکتهای آمریکایی باید با کالاهای ارزانتر خارجی رقابت کنند
3- هزینه مسافرت توریستها به امریکا بیشتر میشود
4- هزینه سرمایهگذاری در امریکا برای سرمایهگذاران خارجی افزایش مییابد
مزایای دلار ضعیف:
1- فروش کالاهای آمریکایی در بازارهای خارجی به علت کاهش قیمت آنها بیشتر میشود
2- شرکتهای آمریکایی بهمنظور حفظ قیمتها در سطح پایین، فشار رقابتی کمتری را تحمل میکنند
3- توریست و مسافر بیشتری به امریکا سفر میکند
4- بازارهای سرمایه امریکا برای سرمایهگذاران خارجی جذابتر میشود
معایب دلار ضعیف:
1- مصرفکنندگان آمریکایی با افزایش قیمت کالا و خدمات وارداتی مواجه میشوند
2- افزایش قیمت کالاهای خارجی موجب افزایش هزینه زندگی در امریکا میشود.
3- مسافرت شهروندان آمریکایی به کشورهای خارجی پرهزینهتر میشود
4- شرکتها و سرمایهگذاران آمریکایی برای گسترش فعالیتهای خود در بازارهای خارجی با مشکل روبرو میشوند
اصولاً دلار ضعیف به برخی سود و به برخی زیان میرساند. زمانی که ارزش دلار در برابر واحد پول کشورهای دیگر کاهش مییابد قیمت کالاها و خدمات آن کشور برای مصرفکنندگان آمریکایی افزایش مییابد و آمریکاییهای باید دلار بیشتری برای خرید کالاهای آن کشور خرج کنند. بدین ترتیب قدرت خرید مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی که کالاهای خارجی وارد میکنند کاهش مییابد. دلار ضعیف از سوی دیگر موجب ارزانتر شدن کالاهای آمریکایی در بازارهای خارجی میشود که از این فرایند صادرکنندگان آمریکایی و مصرفکنندگان خارجی بهره میبرند.
با دلار ضعیف واحد پول خارجی کمتری برای خرید کالاها آمریکایی موردنیاز است و درنتیجه مصرفکنندگان در دیگر کشورها میتوانند با واحد پول کمتری محصولات آمریکایی خریداری کنند. دلار و واحدهای پول سایر کشورهای جهان باید در سطحی ارزشگذاری شوند که نرخ آنها با سایر ارزهای نه خیلی زیاد و نه خیلی کم بشد. چنین سطحی به رشد اقتصادی باثبات و بلندمدت و ثبات اقتصادی چه در داخل کشور و چه در خارج آن منجر میشود.
بااینحال رسیدن به این وضعیت ایدئال بسیار دشوار است را که عوامل بسیاری بر ارزش واحد پول یک کشور اثر میگذارند که برخی از آنها بسیار پیچیده هستند.
ارزش واحد پول یک کشور را میتواند هم ازلحاظ داخلی و هم از چشمانداز بینالمللی بررسی کرد. ازلحاظ داخلی، از شاخص قیمت مصرفکننده (تورم) برای بررسی تغییرات قدرت خرید دلار در طول زمان استفاده میشود. زمانی که تورم افزایش مییابد گفته میشود که ارزش یا قدرت خرید دلار کاهشیافته است. اگر نرخ تورم نسبتاً باثبات باشد ارزش دلار نیز در وضعیت ثبات به سر میبرد. با کاهش تورم، قدرت خرید دلار برای برخی کالاها افزایش مییابد. حتی درصورتیکه ارزش دلار در داخل باثبات باشد ممکن است ارزش آن در مقایسه با واحد پول کشور یا کشورهای دیگر دچار نوسان شود.
در این وضعیت دلار یک کالا است که دارای قیمتی است که بر اساس آن قیمت، خریدوفروش میشود. ابزار مبادلهای که برای خرید این کالا (دلار) استفاده میشود واحد پول کشورهاست. دلار در چنین مواردی توسط شهروندان کشور خارجی خریداری میشود و آنها در آینده از دلارهای خریداریشده برای خرید کالا و خدمات آمریکایی یا داراییهای مالی همچون اوراق خانهداری یا سهام شرکتهای دولتی استفاده خواهند کرد.
یک جنبه جالب ارز خارجی این است که یک واحد پول ممکن است در زمان حال قویتر شود اما نسبت به موقعیت تاریخی خود ضعیف باشد؛ مثلاً ممکن است ارزش دلار از نرخ برابری 85 ین به 88 ین افزایش یابد اما ازآنجاکه ازلحاظ تاریخی دلار بیش از 100 ین میارزد هنوز قوی نیست بعلاوه ممکن است شرایط معکوس نیز رخ دهد و ارزش دلار از نرخ برابر 188 ین به 175 ین کاهش یابد اما به لحاظ تاریخی دلار همچنان قوی قلمداد شود.
هر مبادله بینالمللی کالا یا خدمات نیازمند فرض برای تبدیلشدن از یک واحد پول به واحد پول دیگری است. البته در شرایط بسیار استثنایی نیز برخی کشورها اقدام به خرید کالا یا پرداخت بر اساس طلا میکنند؛ اما اکثر قریب بهاتفاق تراکنشهای بینالمللی بر اساس نرخ ارز صورت میگیرد. فرد، شرکت یا دولت هر کشوری که خواستار خرید محصولات آمریکایی است نیازمند دلار است.
عوامل مؤثر بر یک واحد پول نقدی:
1- بالاتر بودن نرخ بهره در داخل کشور نسبت به خارج
2- کمتر بودن نرخ ورم
3- مازاد تجاری نسبت به سایر کشورها
4- کسری بالا و دائم دولت که منجر به استقراض داخلی میشود
5- ناآرامیهای سیاسی یا نظامی در دیگر کشورها
6- بازارهای قوی در داخل کشور
7- اقتصاد قدرتمند داخلی / اقتصاد ضعیف خارجی
8- سیاست پولی مناسب بهمنظور ثبات قیمتها
9- عوامل موثر بر یک واحد پول ضعیف
10- نرخ بهره کمتر در داخل کشور نسبت به خارج
11- نرخ بالاتر تورم
12- کشوری تجاری داخلی نسبت به دیگر کشورها
13- مازاد دائمی دولت
14- ثبات سیاسی یا نظامی در دیگر کشورها
15- بازار مالی آشفته در داخل کشور
16- اقتصاد ضعیف داخلی / اقتصاد قویتر کشورهای خارجی
17- سیاست پولی متزلزل که دائماً اهداف آن تغییر میکند.