«هفت روایت خصوصی»
(از زندگی امام موسی صدر)
نویسنده: حبیبه جعفریان
ناشر: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر
چاپ ششم، 1395
شمارگان ۲۲۰۰ نسخه
۱۷۶ صفحه، 10000 تومان
کتاب گویا ، انتشار 1396 / 15000 تومان
****
در اطراف آدمهای استثنایی حرفها و روایتهای استثنایی کم نیست. حرفهایی که در قواره عقل آدمی جای نمیگیرند و به احوال دل آنها مربوطند. درباره امام موسی صدر هم این حرفها و روایتها فراوان بوده تا آنجا که او شانه به شانه اسطورهها میساید، همه اینها برمیگردد به همان صفت خاص بودن او. همین که قریب به چهل سال از ربوده شدن او میگذرد، اما هنوز دوستدارانش چشم انتظار بازگشت او هستند، نشان از این واقعیت دارد که امام موسی صدر اگر شهید هم شده باشد، برای آنها باز هم زنده است و چشم انتظارش خواهند ماند. شیعه با این قسم تجربهها و انتظارها آشناست.
سرهنگ قزافی که فرو افتاد، امیدهای بسیاری پاگرفت که حالا نوبت بازگشت سید رسیده، اما خبری نشد. گویی همه چیز دست به دست هم داده که این راز سربه مهر بماند. مگر میشود هیچ رد و نشانی از او تا تکلیف سرنوشتش را روشن کند، نه در اسناد مکتوب و نه در شواهد شفاهی یافت. اگر چه هر بار زمزمهای میآید ، امیدی در دل روشن میشود و باز ...
بگذریم، بیشک اگر امام موسی صدر زنده مانده بود، میتوانست منشا خدمات بسیاری باشد؛ در روزگاری که برخی چهرهای خشن، بدور از انعطاف و تساهل به جوانان نشان داده و آنها را دل زده کردهاند، جای آدمی چون امام موسی صدر بیش از همیشه خالی احساس میشود، روحانی که همه او را دوست دارند، کسی همانند آیتالله طالقانی که محبوب همه دلها بود، با این تفاوت که سیرت نیکویش با صورت جذاب و زیبا همراه شده بود، بلند و بالا با چشمانی روشن که در همین عکسهای برجای مانده از او نیز پر جذبهاند و دوست داری به آنها خیره شوی. چشمانی که جهان را جور دیگری میدید، آنقدر زیبا که فرقی نمیکند، مسلمان باشی یا مسیحی، سنی باشی یا شیعه و.... در همه حال دوستش خواهی داشت.
درباره امام موسی کتابهای زیادی نوشته شده است اما در این میان «هفت روایت خصوصی» با همه آنها متفاوت است. کتابی که به قلم حبیبه جعفریان و به همت موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر منتشر شده و به تازگی نسخه صوتی آن نیز در قالب کتاب گویا به بازار آمده است. این کتاب اگرچه پیشتر مخاطبان خود را یافته بود، اما حالا در قالب کتاب گویا بر دایره این مخاطبان افزوده است. مخاطبانی که یکی از آنها نگارنده است که از سر اتفاق با شنیدن آن در دستگاه پخش ماشین با امام موسی صدر که پیشتر تنها اسمش را شنیده بودم و عکسش را دیده بودم، آشنا شدم. خب چرا قدری بر بلندی مسیر نیفزاییم تا روایتی دیگر از این هفت روایت جذاب را بشنویم!
بعضی آشناییها به همین سادگی اتفاق میافتد و بعد به دلبستگی میرسد، دلبستگی به مرام یکی از نوادر این روزگار. آنچه که این کتاب را ممتاز میکند، نگاه نویسنده به امام موسی صدر و رویکردی است که در پرداختن به او پیشگرفته است. ارائه تصویری ملموس از زندگی یک اسطوره و تمرکز روی جنبههای خصوصی زندگی او، فیالفسه کاری است جذاب، بهخصوص که او شخصیتی باشد که همین جنبههای خصوصی زندگیاش چنان استثنایی باشد که جذابیت او را نزد علاقمندانش به مراتب بیفزاید.
هر بخش از این کتاب از زبان یکی از نزدیکان امام موسی صدر روایت شده است و در قالب کتاب گویا، هر یک از این بخشها توسط یک راوی و یک صدای متفاوت اجرا شدهاند. هر روایت حاصل گفتگوهایی طولانی و چندین ساعته است که به قلم حبیبه جعفریان روی کاغذ آمده است. چندین ساعت گفتوگو و همنشینی جعفریان با مصاحبهشوندگان به او در ساختن فضاهایی پذیرفتنی و ملموس در این روایتها بسیار کمک کرده و همچنین او با کشف حس درونی افراد نسبت به سوژه اصلی، به خوبی این احساس را در روایتهایش پرورش داده است.
او در مقدمه کتاب مینویسد قصدش از نزدیک شدن به سوژهاش این بوده که بتواند تصویری از واقعیت وجودی امام موسی صدر ارائه کند. او ابتدا با شک و تردید کارش را شروع کرده و سعی کرده راویان خاطرات را نیز وادارد در نقطهای که او نشسته بنشینند و درباره سوژهشان حرف بزنند، درباره امام موسی صدر. تلاش او برای ترسیم چهرهای ملموس برای درک این مهم بوده که سیدموسی صدر به واقع چطور آدمی بود؟ شخصیتی معمولی بود یا غیر عادی؟ شاید هم متفاوت؛ اما متفاوت بودن الزاما به معنای نشستن در جایگاه ابرانسانی نیست. چون در این صورت است که دیگران میتوانند به او نزدیک شده و او را از خودشان بدانند.
روایتهای کتاب از این قرار میباشند: مقدمه (روایت نویسنده از چگونگی نوشتن این کتاب) روایت بعد: ملیحه (کوچکترین فرزند امام)؛ روایت ۱: پری خانم (همسر امام)؛ روایت ۲: صدری (صدرالدین صدر، فرزند ارشد امام)؛ روایت ۳: حورا (دختر ارشد امام)؛ روایت ۴: علی صدر (برادر امام)؛ روایت ۵: خواهرها (طاهره، فاطمه، رباب و زهرا صدر)؛ روایت ۶: خواهر هشتم (فاطمه صدرعاملی، خواهرزاده امام)؛ روایت ۷: ام غیاث (دوست خانوادگی).
هر کدام از این روایتها از زاویه خاصی امام موسی صدر را مورد توجه قرار دادهاند و در مجموع پازلوار تصویری زنده از او ترسیم میکنند، از سالهای بودنش در کنار خانواده، رابطه او با دیگران و نزدیکانش. خاطرههایی که دیگران از او روایت کردهاند و همچنین به اوضاع و احوال خانواده او در در سالهای اسارت امام موسی صدر، تلاش آنها برای آزادیاش، زندگی دشوار در لبنان ناامن که سایه اشغالگران اسرائیلی بر آن افتاده بود و... میپردازد.
پایان بخش کتاب آلبوم عکسهایی است از دورههای مختلف زندگی ایشان، عکسهایی که کمک میکند مخاطب با حال و هوای کتاب بیشتر ارتباط برقرار کند.
مجموعه این عکسها و روایتها برای آشنایی اولیه با امام موسی صدر بسیار تاثیرگذار و مفیدند، چرا که خواننده را از همان ابتدا با انسانی زمینی آشنا میشود که در مسیر تعالی گام برداشته و به همین دلیل اسطوره شده است. الگوپذیری از چهره انسانی و قابل لمس، هم شدنیتر است و هم به درد زندگی امروز ما میخورد، برخلاف چهرههای اسطورهای و دست نیافتنی که به درد ماندن در کتابها میخورند.