نحوه صحبت کردن شما می‌تواند نشان‌دهنده اختلالات شخصیتی پنهان باشد؟

  4041005092 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

آیا می‌توان اختلال شخصیت را از روی کلمات روزمره‌ کسی تشخیص داد؟

به گزارش الف به نقل از sciencealert چه در یک پیامک کوتاه، یک ایمیل طولانی، یک چت معمولی با یک دوست یا یک کامنت در فضای مجازی، کلماتی که افراد انتخاب می‌کنند، الگوهای عمیق‌تری را درباره تفکر، احساس و ارتباط آنها با دیگران آشکار می‌کند.

هر کسی ویژگی‌های شخصیتی دارد – عادت‌های مربوط به تفکر، احساس و رفتار. وقتی این الگوها غیرقابل انعطاف، شدید یا مخرب می‌شوند، می‌توانند باعث مشکلات مداومی در احساسات و روابط شوند.

در شدیدترین حالت، اختلالات شخصیتی قرار دارند که در آن‌ها این الگوها باعث پریشانی و اختلال قابل توجهی می‌شوند. اختلالات شخصیتی رایج شامل اختلال شخصیت خودشیفته، ضداجتماعی و مرزی هستند.

اما همه افراد به یک اختلال تمام‌عیار مبتلا نیستند. عملکرد شخصیت در واقع روی یک طیف قرار دارد. مثلاً ممکن است، همه ما کمی خودشیفته باشیم.

بسیاری از افرادی که در محل کار، دانشگاه، باشگاه و … ملاقات می کنید؛ ممکن است مشکلات خفیف‌تری مانند نوسانات خلقی، منفی‌گرایی، تفکر متعصبانه یا ویژگی‌های تاریک‌تری مانند دستکاری و سنگدلی را نشان دهند. این الگوها اغلب مدت‌ها قبل از اینکه در رفتار صریح‌تر خود را نشان دهند، در نحوه صحبت کردن یا نوشتن افراد نفوذ می‌کنند.

مثال‌های زیادی وجود دارد. زبان‌شناسانی که نامه‌های شخصی جک اونتروگر، قاتل زنجیره‌ای اتریشی - که به طور گسترده به عنوان یک مورد کلاسیک خودشیفتگی بدخیم در نظر گرفته می‌شود - را تجزیه و تحلیل کردند، سطوح غیرمعمول بالایی از زبان متمرکز بر خود، مانند "من" را یافتند. او همچنین لحن احساسی به طور قابل توجهی یکنواختی داشت.

به همین ترتیب، نامه‌های دنیس رادر، قاتل BTK (بستن، شکنجه، کشتن) کلمات به طرز چشمگیری بزرگ‌نمایی شده، جدا و متمرکز بر تسلط را نشان می‌داد.

روانشناسان مدت‌هاست می‌دانند که برخی از عادات زبانی، نحوه عملکرد درونی افراد را نشان می‌دهند. به عنوان مثال، افرادی که دچار پریشانی می‌شوند، به طور مداوم از زبان متمرکز بر خود و کلمات احساسی منفی بیشتری استفاده می‌کنند. به این دلیل است که آنها چیزهای زیادی را درونی می‌کنند و تأثیر منفی را تجربه می‌کنند.

کسانی که ویژگی‌های شخصیتی تیره‌تری دارند، اغلب از زبان خصمانه‌تر، منفی‌تر و غیرمرتبط‌تری استفاده می‌کنند، از جمله کلمات رکیک و کلمات خشم‌آور بیشتری مانند «نفرت» یا «عصبانی». در عین حال، آنها از اصطلاحات اجتماعی مرتبط کمتری مانند «ما» استفاده می‌کنند.

نکته مهم این است که این الگوها معمولاً عمدی نیستند. آنها به طور طبیعی ظاهر می‌شوند زیرا زبان توجه، احساسات و تفکر را دنبال می‌کند. با تجزیه و تحلیل متن محاسباتی، محققان اکنون می‌توانند این نشانه‌های ظریف را در مقیاس بزرگ و به سرعت تجزیه و تحلیل کنند.

 

یافته‌های تحقیق ما

در چهار مطالعه با استفاده از تجزیه و تحلیل متن محاسباتی - که سه مورد از آنها تحقیق دکترای نویسنده را تشکیل می‌دادند - شواهد روشنی پیدا شد که نشان می‌دهد اختلال عملکرد شخصیت، ردپای قابل تشخیصی در ارتباطات روزمره به جا می‌گذارد.

در یک مطالعه روی ۵۳۰ نفر که در مجله اختلالات شخصیتی منتشر شد، ما مقالات کتبی در مورد روابط نزدیک افراد را تجزیه و تحلیل کردیم. همچنین داده‌هایی در مورد سطح اختلال شخصیت آنها جمع‌آوری کردیم. افرادی که اختلال شخصیت بیشتری داشتند، از زبانی استفاده می‌کردند که حس فوریت و تمرکز بر خود را القا می‌کرد - "من نیاز دارم..."، "من باید..."، "من هستم...".

این در کنار کلمات نشخوارکننده و زمان گذشته بیان می‌شد. آنها همچنین از اصطلاحات احساسی منفی، به ویژه خشم، مانند "خشمگین" و "آزاردیده" بیشتر استفاده می‌کردند. در عین حال، آنها به طور قابل توجهی از زبان کمتر صمیمی یا وابسته مانند "ما"، "عشق" و "خانواده" استفاده می‌کردند.

در یک پروژه دوم که در مجله گزارش‌های اختلالات عاطفی منتشر شد، ما دوباره مقالات کتبی (۵۳۰ نفر) و همچنین مکالمات رونویسی شده از ۶۴ زوج عاشقانه را که شامل زنانی با اختلالات شخصیتی تشخیص داده شده بودند، تجزیه و تحلیل کردیم.

در هر دو ارتباط کتبی و شفاهی، افرادی که شخصیت‌های ناکارآمدتر یا مختل‌تری داشتند، از کلمات احساسی منفی بیشتری - و طیف وسیع‌تری از آنها - استفاده کردند. حتی در مکالمات روزمره، زبان آنها بار منفی بیشتری داشت که نشان‌دهنده‌ی مشغولیت ذهنی با احساسات منفی است.

در مطالعه‌ای که اخیراً در npj Mental Health Research منتشر شده است، به ارتباطات آنلاین پرداختیم و نزدیک به ۶۷۰۰۰ پست ردیت از ۹۹۲ نفر را که خود را دارای اختلال شخصیت می‌دانستند، تجزیه و تحلیل کردیم. کسانی که مرتباً به خود آسیب می‌زدند، از زبانی استفاده می‌کردند که به طور قابل توجهی منفی‌تر و محدودتر بود.

پست‌های آنها حاوی زبان متمرکز بر خود و نفی‌های بیشتری بود - مانند "نمی‌توانم". آنها همچنین از اصطلاحات غم و خشم بیشتر و فحش بیشتری استفاده می‌کردند، در حالی که کمتر به افراد دیگر اشاره می‌کردند. کلمات آنها نیز مطلق‌گرایانه‌تر بود و منعکس‌کننده تفکر همه یا هیچ بود و کلماتی مانند "همیشه"، "هرگز" یا "کاملاً" را ترجیح می‌دادند.

این ویژگی‌ها در کنار هم، تصویری زبانی از غرق شدن عاطفی، منفی‌گرایی، کناره‌گیری و تفکر انعطاف‌ناپذیر ایجاد کردند.

در نهایت، در یک پروژه در حال انجام که بیش از ۸۳۰،۰۰۰ پست از همان ۹۹۲ فرد مبتلا به اختلال شخصیت، به علاوه ۱.۳ میلیون پست از یک گروه مقایسه جمعیت عمومی متشکل از ۹۴۵ نفر را تجزیه و تحلیل می‌کرد، بررسی کردیم که افراد چگونه باورهای خود را ابراز می‌کنند ("من ... هستم"، "من احساس می‌کنم ..."، "من ...").

با استفاده از یک ابزار طبقه‌بندی پیشرفته باورهای خود، دریافتیم که افراد مبتلا به اختلالات شخصیت، باورهای خود را در انجمن‌های گفتگوی آنلاین بسیار بیشتر به اشتراک می‌گذارند و کلمات آنها عمیقاً متفاوت است.

باورهای شخصی آنها منفی‌تر، افراطی‌تر و متمرکز بر اختلال بود، از جمله عباراتی مانند "سلامت روان من"، "علائم"، "تشخیص" و "دارو". آنها همچنین از توصیف‌کننده‌های احساسی بیشتری مانند "افسردگی"، "خودکشی" و "وحشت" استفاده می‌کردند. بسیاری از اظهارات مربوط به باور شخصی بر درد و تروما متمرکز بودند - "بدرفتاری"، "رها شدن"، "آسیب"، "رنج".

آنها همچنین اغلب به دوران کودکی یا روابط مهم ("مادر"، "شریک زندگی"، "رابطه") اشاره می‌کردند. این الگوها در طیف گسترده‌ای از زمینه‌های بحث پدیدار شدند، که نشان می‌دهد مبارزات عمیق‌تر با هویت ممکن است به طور جهانی در زبان ظاهر شوند.

 

اهمیت این مساله

درک این الگوهای زبانی به معنای تشخیص افراد از روی متون آنها نیست. این به معنای توجه به تغییرات در زبان است که می‌تواند سرنخ‌های ملایمی ارائه دهد. اگر پیام‌های کسی ناگهان به طور غیرمعمول فوری یا افراطی، از نظر احساسی منفی، مطلق‌گرا، درون‌گرا و از نظر اجتماعی منزوی شود، ممکن است نشانه‌ای از مشکل او باشد.

و در موقعیت‌های روزمره - قرار ملاقات، دوست‌یابی، تعاملات آنلاین - تشخیص الگوهای خصومت، منفی‌گرایی شدید و انعطاف‌ناپذیری عاطفی و شناختی می‌تواند به افراد کمک کند تا علائم هشدار اولیه را تشخیص دهند. این امر به ویژه برای سبک‌های شخصیتی تاریک، مانند روان‌پریشی یا خودشیفتگی صادق است.

به عنوان مثال، استفاده قابل توجه زیاد از ارجاع به خود ("من")، کلمات خشم ("نفرت"، "عصبانی") و کلمات رکیک، همراه با فقدان اصطلاحات نشان دهنده ارتباط اجتماعی ("ما")، ممکن است الگوهای زبانی مهمی باشند که باید به آنها توجه کرد.

اما هیچ کلمه یا عبارت واحدی شخصیت کسی را آشکار نمی‌کند. مردم احساسات خود را بیرون می‌ریزند، شوخی می‌کنند و از طعنه استفاده می‌کنند. آنچه واقعاً مهم است، الگو در طول زمان است؛ لحن احساسی، مضامین و عادات زبانی تکرارشونده.

ردپاهای ظریف زبانی می‌توانند دریچه‌ای به دنیای عاطفی، هویت، الگوهای فکری و روابط افراد، مدت‌ها قبل از اینکه آنها آشکارا در مورد مشکلات خود صحبت کنند، باز کنند.

توجه به این الگوها می‌تواند به ما کمک کند تا در مورد دیگران بیاموزیم و آنها را درک کنیم، از کسانی که ممکن است در حال مبارزه باشند حمایت کنیم و زندگی اجتماعی خود را - چه آنلاین و چه آفلاین - با آگاهی بیشتر، ایمن هدایت کنیم.

 

نویسنده: شارلوت انتویستل، پژوهشگر اوایل دوران حرفه‌ای لورهولم در روانشناسی، دانشگاه لیورپول

این مقاله از The Conversation با مجوز Creative Commons بازنشر شده است.