مکتب گل و گلوله/ نرم‌تر از موم ، سخت‌تر از سنگ خارا

محسن سلگی، گروه سیاسی الف،   4040922051 ۱۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۸ تکراری یا غیرقابل انتشار

سال‌هاست از ارادت شهید حاج قاسم سلیمانی به مادر سخن گفته می‌شود و هر بار که آن تصاویر ساده و عمیق را می‌بینیم، یادمان می‌افتد که در مکتب ما، عظمت با تواضع جمع می‌شود. پهلوانی که مرزهای جغرافیا را با تدبیر جابه‌جا می‌کرد، در کنار مادر، به آرامشی کودکانه می‌رسید و این آرامش تنها یک رفتار عاطفی نبود. نشان یک نظام تربیتی بود که انسان را از خانه شروع می‌کند و به میدان‌های بزرگ می‌برد.

این مکتب، همان مکتب گل و گلوله است. مکتبی که در آن لطافت و خشونت، عشق و خطر، آرامش و مقاومت کنار هم راه می‌روند. شهید سنوار از همین جنس بود. مردی که از خار و گل میخک گفت، از جنگی که او را احاطه کرده بود و از عاشق‌شدنش در میان دود و محاصره. سخنانش سند یک زندگی بود که در آن رنج و محبت هم‌سایه‌اند و قهرمان‌بودن با انسان‌بودن تعارض ندارد.

این مکتب اسلام مقاوم و انقلابی است؛ مکتبی که حرمت مادر را به صورت عملی زنده می‌کند. همان‌گونه که در رفتار شهید سپهبد سلیمانی دیده شد، حتی جوراب مادر احترام دارد و باید آن را بر چشم کشید و این احترام نمایشی نیست، بلکه تکین و تکان‌دهنده است؛ ریشه در فهمی دارد که انسان را عیال و خانواده خدا می‌بیند و خیر رساندن به مردم را نزدیک‌ترین راه به رضای الهی می‌داند. این اندیشه، خانواده را نخستین سنگر می‌شمارد و حفظ آن را مقدمه امنیت جامعه قلمداد می‌کند.

اسلامی که در این مکتب تعریف می‌شود، اسلام مردم یا اسلام مردمی است؛ اسلامی استوار بر خرد و پیشرفت، نه اسلام شعاری؛ اسلامی که از انسان، قهرمان می‌سازد اما قهرمانی را به معنای قدرت بی‌پروای بیرونی نمی‌فهمد. بلکه قهرمان کسی است که در میدان پابرجاست و در خانه سر به دامن مادر می‌گذارد. این دو رفتار، دو چهره متفاوت نیستند. دو جزء از یک کل‌اند که اخلاق را از سطح شعار به سطح زیست ارتقا می‌دهند.

مکتب انقلاب، مکتبی است که در برابر مظلوم نرم‌تر از موم می‌شود و در برابر ستمگر سخت‌تر از سنگ خارا. چنین ترکیبی نه در تعارف، بلکه در تجربه تاریخی ملت ما خود را نشان داده است. چنین ترکیبی است که دشمنان را سردرگم می‌کند. چراکه این مکتب در دل خانواده ریشه دارد. مادری که دعا می‌کند، پدری که صبوری می‌کند، جوانی که می‌جنگد و جامعه‌ای که از این پیوندها نیرو می‌گیرد.

زیستن در این مکتب، بخت و اقبال ماست. همان‌گونه که اقبال لاهوری سرود:

عشق چو با زیرکی همبر شود
نقشبند عالم دیگر شود

خیز و نقش عالم دیگر بنه
عشق را با زیرکی آمیز ده

آری، هنگامی که عشق با زیرکی همراه می‌شود، جهان تازه‌ای شکل می‌گیرد.

شاید امروز بیش از هر زمان نیازمند این هم‌نشینی هستیم. همنشینی و هم نشانیِ عشق به مردم، خرد در تصمیم، استواری در ایمان و جوانمردی در رفتار.

نقش عالم دیگر در این همین عالم زمینی‌، زمانی پدید می‌آید که این عناصر در کنار هم قرار گیرند. این نقش از اداره له شرط اراده نیز بیرون می‌آید اما از نگاه بی‌روح اداری و بروکراتیک بیرون نمی‌آید. بلکه از دل همان مکتبی بیرون می‌آید که شهیدان در آن تربیت شدند. مکتبی که با گل معنا می‌دهد، با گلوله دفاع می‌کند و در نهایت با حرمت مادر، با پاکی پدر و با استواری خانواده پابرجا می‌ماند.