پادشاه «ترامپ» به سلامت باد !

گروه تعاملی الف،   4040730073 ۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

گروه تعاملی_ مصطفی آب روشن
ایالات متحده آمریکا بر اساس ایدئولوژی و بنیان‌های تاریخی اش، خود را به عنوان مدلی متعالی از حکومت تعریف می‌کند که از ساختارهای استبدادی ، به ویژه سلطنت‌های موروثی و مطلقه که به عنوان واپس‌مانده‌ترین اشکال سلطنت توصیف شده‌اند، فراتر رفته است، اما این روزها طنین یک شعار ساده و رادیکال در شهرهای آمریکا به گوش می‌رسد: « نه به پادشاه!». این فریاد، دیگر صرفاً واکنشی به خاندان‌های سلطنتی منقرض شده نیست؛ این یک محکومیت تلخ و کوبنده علیه ظهور پدیده‌ای مدرن است که نامش را «ریاست جمهوری تزارگونه» می‌گذارند و هیچ کس در دهه اخیر، بیش از دونالد ترامپ، نماد و تجسم این میل به اقتدار مطلق در رفتار و زبان بدن نبوده است.

عملکرد ترامپ در دوران ریاست جمهوری، نه تنها ساختارهای دموکراتیک را به چالش کشید، بلکه عملاً ایده‌ محدودیت قدرت را در ذهن بسیاری از شهروندان آمریکایی به تمسخر گرفت. شعار « نه به پادشاه »، اگر امروز در آمریکا شنیده می‌شود، محصول مستقیم سال هایی است که در آن، هنجارهای سیاسی با بی‌اعتنایی مطلق روبه‌رو شد. رئیس جمهور خود را فراتر از دستگاه‌های نظارتی، نه فقط رئیس اجرایی، بلکه قانون‌گذار و قاضی نهایی معرفی کرد. آیا این رفتار چیزی جز میل به تاج‌گذاری بر فراز یک نظام جمهوری نبود؟ استفاده بی‌پروای ترامپ از قدرت اجرایی، حمله بی‌وقفه به نهادهای مستقل قضایی و رسانه‌ای، تحقیر روسای جمهوری گذشته و به‌ویژه لفاظی‌های تحریک‌آمیز که طرفداران را به وفاداری بی‌چون و چرا فرامی‌خواند، همگی نشانه‌هایی از یک طرز تفکر سلطه‌جویانه هستند.

هنگامی که یک رئیس جمهور، انتخابات را تقلب می‌خواند و آشکارا از کارگزاران دولت می‌خواهد که منافع شخصی یا سیاسی او را بر سوگند قانون اساسی ترجیح دهند، آن خط قرمز مقدس میان رئیس‌جمهور منتخب و یک پادشاه خودکامه عملاً از بین می‌رود. جنبش « نه به پادشاه »، در این زمینه، واکنشی طبیعی به این تجسد خطرناک قدرت است؛ خطری که با بازگشت او به قدرت، نه تنها پایان نیافته، بلکه شعله ‌ورتر شده است. این شعار در واقع، بیانیه‌ای است علیه آن دسته از سیاستمدارانی که یاد گرفته‌اند با تحریک احساسات و ترویج تفرقه، وفاداری شخصی را جایگزین وفاداری ملی کنند.

پادشاهان قدیم بر اساس خون سلطنت می‌کردند؛ اما «پادشاهان مدرن»، بر اساس توانایی‌شان در بسیج یک پایگاه رأی وفادار که حاضر است هر بی‌قانونی را به نام رهبر خود توجیه کند، حکومت می‌کنند. وقتی هواداران یک رهبر سیاسی، به جای دفاع از اصول قانون اساسی، آماده به چالش کشیدن نتایج دموکراتیک و حتی حمله به نهادهای دولتی در برابر یک خواسته فردی هستند، این یک نشانه واضح است که نفرت از «پادشاه» باید به سوی آن کسی نشانه رود که فعالانه این محیط سلطه ‌طلبانه را ترویج کرده است. باید با صراحت گفت: اگر مردم در خیابان‌ها فریاد «نه به پادشاه» سر می‌دهند، پیش از آنکه به تاریخ نگاه کنند، باید به تریبون‌های سخنرانی ترامپ خیره شوند. این شعار، دفاعی از روح اصلی جمهوری در برابر آن آرزوی پنهان سلطنت است که هر بار در قالب یک چهره کاریزماتیک و کاریزماتیک‌تر ظهور می‌کند تا نظام را به یک حرمسرا سیاسی تبدیل کند. دموکراسی با شعار «من تنها کسی هستم که می‌تواند کشور را نجات دهد» زنده نمی‌ماند؛ این دقیقاً همان منطقی است که پادشاهان بر پایه آن حکومت می‌کنند.