دعواهای برجامی / مذاکره کن یا استعفا بده!

گروه سیاسی الف،   4040706082 ۴۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

پیام‌های سفر دوم لاریجانی به بیروت

روزنامه قدس نوشت:

دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان، کمتر از دو ماه پس از انتصابش، در شرایطی برای دومین بار راهی بیروت شد که شرایط منطقه‌ای و جهانی، اهمیت این رخداد را دوچندان کرده است. علی لاریجانی ۱۶ مرداد و تقریباً دو ماه پس از تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، برای گره‌گشایی از حوزه‌های مختلف و همفکری دادن به دستگاه سیاست خارجی، به عنوان دبیر این نهاد بالادستی انتخاب شد. او اما تنها ۱۰ روز پس از انتصاب به این مقام، به عراق و لبنان رفت و در سومین مقصد سفرهای خارجی هم ۲۵ شهریور ضمن حضور در ریاض با محمد بن‌سلمان، ولیعهد و خالد بن‌سلمان، وزیر دفاع عربستان سعودی دیدار کرد.

بر این اساس دومین حضور لاریجانی در بیروت آن هم در کمتر از دو ماه هر چند با هدف شرکت در مراسم سالگرد شهادت سیدحسن نصرالله انجام شد، ولی به نظر دارای معانی خاصی است که به چند مورد آن اشاره می‌شود. نخستین پیام این اتفاق را باید تأکید اساسی جمهوری اسلامی بر تداوم حمایت از مقاومت تعبیر کرد...

دلیل دیگر اهمیت این سفر را باید در یادآوری جایگاه مهم حزب‌الله به عنوان خط مقدم مقابله با توسعه‌طلبی صهیونیست‌ها به کشورهای مسلمان آن هم پس از حمله رژیم به قطر ارزیابی کرد. حقیقت این است که تحت تأثیر تبلیغات و القائات صورت گرفته، برخی کشورهای عربی به ویژه پس از ۷ اکتبر، رویکرد خصمانه برابر مقاومت در پیش ‌گرفته و حتی به صف خلع سلاح حزب‌الله پیوستند؛ حضور لاریجانی غیر از تأیید حمایت بی‌چون‌ و چرای تهران از حزب‌الله، می‌تواند نهیب و در واقع پیامی به دولت‌های مذکور در راستای تغییر راهبرد غلط آن‌ها تلقی شود....

از سوی دیگر، حضور لاریجانی در بیروت را شاید بتوانیم پیامی مستقیم به حاکمان سعودی بدانیم. طبق اخبار منتشر شده در چند هفته اخیر، ریاض عملاً به جاده‌صاف‌کن و مجری دستورهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در زمینه خلع سلاح حزب‌الله، از طریق فشار بر جریان‌های داخلی لبنان تبدیل شده است. در شرایطی که حمله به قطر، اعراب را در تصمیم‌گیری محتاط‌تر کرده، سفر مذکور شاید پیامی معناددار به عربستان در زمینه فرارسیدن زمان تغییر سیاست‌هایش باشد؛ خدا را چه دیدی! شاید هم دبیر شورای عالی امنیت ملی پس از سفر چند وقت پیش به ریاض، اصلاً حامل پیام تغییر سیاست ریاض در قبال حزب‌الله باشد؛ البته برای فهمیدن این موضوع باید چند هفته‌ای صبر کرد.

******

تمدید ماشه بدتر از اجرای ماشه بود

روزنامه خراسان نوشت:

به نظر می رسد که غرب، مکانیسم ماشه را در ادامه جنگ ۱۲ روزه دید. به دو معنا؛ تمدید در ازای امتیازهای بزرگ که می توانست بخشی از اهداف جنگ باشد و اجرای ماشه با چند هدف؛ ناآرامی در ایران و بستر فصل هفتی درست کردن برای حمله اسرائیل. به این ترتیب غرب از مکانیسم ماشه رسیدن به اهداف جنگ را دنبال می کرد؛ دستیابی به مواد و حالا آشوب داخلی. دو هدفی که در جنگ ناکام ماند.

نگاه ایران به تمدید ماشه از جنس رئال پالتیک و موازنه قدرت بود. در نگاه ایران، هر لحظه احتمال جنگ مجدد وجود دارد و پیشنهادهای اروپا هم نه برای یک توافق منصفانه که در راستای توافق به نفع اسرائیل بود؛ نامتوازن و غیر متعادل؛ با عدم پایبندی به وعده ها که نمونه اش زدن زیر توافق قاهره بود. طبیعی است که موضع واقعی حاکمیت ایران با آنان که از اجرای ماشه خوشحال شدند، تفاوت دارد اما توافق تمدید ماشه با این شرایط حتما بدتر از اجرای خود ماشه بود؛ چرا که امتیازهایی را طلب می‌کرد که مخصوص یک توافق سیاسی با امتیاز رفع تحریم برای ایران بود نه تمدید ۶ ماهه.

واقعیت این است که ادراک غرب درباره ایران دو بخش دارد؛ ۱/ ضعف ایران و ۲/ حرکت ایران به سمت برنامه تسلیحاتی. ادراک اول پیش زمینه امتیاز ندادن در جلوگیری از برنامه هسته ای ایران بود. این گونه گمان می کنند که با ترکیبی از فشار سیاسی و اقتصادی، در آستانه جنگ نگاه داشتن ایران و ناآرامی اجتماعی در نهایت بدون امتیاز، برنامه هسته ای ایران را مهار می کنند. ماشه را هم ذیل همین ادراک جلو بردند. در سمت ایران، این درک به وجود آمد که امتیازهایی که غرب در ازای تمدید ماشه می خواهد در حد یک توافق سیاسی برای رفع تحریم است. چیزهای زیادی می خواستند بدون منافع بزرگ برای ایران. این پیشنهادها به صورت کلی برای عدم توافق بودند نه توافق.

در عین حال این جمع بندی در تهران وجود دارد که تمدید ماشه در ازای امتیازهای بزرگ، خطر جنگ را رفع نمی کند. در واقع هر دو حالت تمدید یا عدم تمدید به معنای پایان جنگ نیست. این جمع بندی هم در ایران به وجود آمده که با ادراک فعلی غرب، امکان امتیازهای بزرگ وجود ندارد و مذاکره شکل بده- بستان ندارد. و هزینه سازش واقعا بیشتر از مقاومت است.

******

دعوا‌های  برجامی

روزنامه جوان نوشت:

برجام- که هیچ‌وقت نبود- تمام شد. در کشور ما دو دسته بر سر مقصر این وضعیت نزاع بی‌پایان دارند که یا هیچ مسئولیتی ندارند یا توان تغییر ندارند. این دو دسته به اینکه غرب مقصر وضعیت کنونی برجام یا هر توافق دیگری است، اشاره نمی‌کنند. نکته ظریف اینجاست که غرب هرگز برای رفع تحریم‌ها با ما مذاکره نکرد. این را اگر کسی نفهمد، نوعی جهل‌مرکب دارد که چاره‌اش نمی‌شود کرد. در سوی دیگر مشکلات داخلی ما به‌ویژه اقتصادی‌ها اغلب بر گردن و عهده مدیران و مسئولان است. پس نتیجه اینکه آن دو دسته که در داخل وضع کنونی برجام را به یکدیگر منتسب می‌کنند، برای فرار از همین واقعیت که در دوران مسئولیت خود نتوانستند مشکلات کشور را حل یا کم کنند، به ماجرای برجام و مذاکره با غرب می‌پردازند، و هر یک دیگری را مقصر می‌دانند، چون بهترین راه فرار از پاسخگو‌بودن درباره عملکرد خودشان همین است.

این دو دسته اکنون یا مسئولیتی ندارند (مثل رئیسان‌جمهور سابق و مذاکره‌کنندگان و برخی توییتری‌های هرز‌باف و هیجانی و نان‌به‌نرخ‌روزخور) یا مسئولیت‌هایی دارند، اما قدرت اجرایی و تغییر ندارند (مثل برخی نمایندگان مجلس)، اما قدرت کاذب هر دو در ایجاد فضای تشنج و التهاب برای مردمی است که از این فضا‌ها گریزانند و برای وضعیت اقتصاد و معیشت خود دنبال حرف صادق و پاسخ عینی هستند.

صورت معمول کار این دو دسته خیلی عجیب است. مخالفان برجام هر روز بار‌ها سخنرانی‌های روحانی و ظریف را که گفته بودند تحریم‌ها رفت و هرگز دیگر بازنمی‌گردد یا اینکه سازوکاری به نام مکانیسم ماشه در برجام وجود ندارد، بازنشر می‌دهند و لعن و نفرین نثار می‌کنند. موافقان برجام نیز مسائلی را مثل اینکه برجام داشت امضا می‌شد که فلانی نگذاشت تا به نام خودش تمام شود یا فلان موشک را در زمان نامناسب آزمایش کردیم، چونان سند خود علیه مخالفان برجام رو می‌کنند. وااسفا‌ها به جهل‌مرکب هر دو دسته و به نافهمی مفرط آنان و اگر نگوییم خیانت آشکار، چه بگوییم که حق مطلب ادا شود. اگر در جای یک روزنامه‌نگار بودید و روزانه صد‌ها خبر و نوشته کوتاه و بلند این دو دسته و اذناب مجازی‌شان را می‌دیدید، چاره‌ای جز آنکه به یک غفلت خودخواسته یا ناخواسته در میان سیاستمدار و فعال سیاسی ایرانی اذعان کنید، نداشتید.

سیر تاریخی مذاکرات را اگر از نگاه بالا بنگریم، چیزی جز اینکه امریکا و اروپا از همان ابتدا و حتی وقتی اصرار بر مذاکره و پذیرش شرط‌وشروط ایران داشتند، در نیت پنهان خود حتی به یک توافق یک‌طرفه و پرسود برای غرب فکر نمی‌کردند، نمی‌بینید. سود اصلی برای غرب در مقابل ایران، «توافق‌نکردن» و باقی‌ماندن تحریم‌ها بود. چنانکه حتی بعد از برجام کذا، چیزی که در دست ایران نگذاشتند، هیچ، انگشتانی از دست مذاکره‌کنندگان را نیز به غارت بردند. اگر در ایران بر سر این نگاه اجماعی صورت نگیرد، دعوای داخلی با سخیف‌ترین عبارات و سطحی‌ترین تفکرات ادامه می‌یابد و ایران را در موقعیت ضعف نگه خواهد داشت. اکنون باید راوی قدرت باشیم، اما تریبون‌داران ما گویا از طرف خود قدرتی خلق نکرده‌اند که فقط راوی ضعف‌های طرف مقابل هستند. این چیزی جز دعوای انتخاباتی و بازگشت به پست‌های دولتی که متأسفانه در ایران برخلاف برخی جا‌های دیگر جای پربرکتی برای مسئولان است، نیست. 

******

انتقاد کارشناس حامی پزشکیان از برخی بی‌تدبیری‌های دولت

دکتر فرشاد مؤمنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی طی اظهاراتی از سیاست‌های دولت پزشکیان انتقاد کرد. بخش‌هایی از اظهارات وی به شرح زیر است:

* آقای رئیس‌جمهور گرامی! چطور شده است که این‌قدر نسبت به سیاست‌هایی که در دولت ایشان اتخاذ می‌شود که دقیقاً ضد وعده‌ها و تعهدات ایشان است، بی‌تفاوت هستند؟ از موضع امر به معروف و نهی از منکر به ایشان و مشاوران صادق و امینشان یادآوری می‌کنم آیا خاطرتان هست در بحبوحه انتخابات ریاست ‌جمهوری وعده دادید که فقر شدید غذایی را در دوره چهار ساله خود از بین می‌برید؟ 

* وقتی آقای رئیس‌جمهور تعهد دادند که علاوه‌بر به صفر رساندن جمعیت فقیران شدید، هرگز سراغ شوک ‌درمانی نخواهند رفت، آیا نباید از مدیران و مشاوران خود بپرسند که طی همین یک سال و چند ماه که از مسئولیت ایشان گذشته، چند بار و به چه میزان با شوک‌های بزرگ در قیمت‌های کلیدی رو‌به‌رو شدیم؟ 

* آقای رئیس‌جمهور و مقامات دیگر یادشان رفته که چقدر به ما تعهد دادند که از این به بعد، به قول خودشان، خط قرمزشان کرامت مردم و معیشت عزتمند و شرافتمندانه آنها باشد. این را باید جلوی خودشان بگذارند و بپرسند از روزی که این تعهدات را دادید، چند بار قیمت نان را بالا بردید؟ چند بار فشارهای جورواجور بر تولیدکنندگان کشور را افزایش دادید؟

* محافلی، ان‌شاءالله با حسن‌نیت، دائماً به مقامات کشور گوشزد می‌کنند که شما باید با دنیا رابطه داشته باشید و باید با این و آن مذاکره کنید. شهید بهشتی که تسلط کم‌نظیری به تاریخ ایران داشتند، می‌گفتند: محتوای مذاکره اصل ماجراست. چرا هیچ‌کس نمی‌آید بگوید چه عبرت‌هایی از مذاکره‌های پنهان‌کارانه گذشته درمی‌آید و مردم ما را در آن زمینه آموزش دهند و مطالبه‌گر کنند؟ بحث اصلی این است که این مراوده از موضع ذلت و حقارت باشد یا از موضع عزت و عالمانه رو‌به‌رو شدن با مسائل.  

* خودشان در گزارش‌های رسمی مکررشان می‌گویند قوت غالب ۶۰ درصد جمعیت نان است. اما می‌بینید چندباره قیمت نان را بالا بردند. بعد از آن طرف، ۶۰ هزار میلیارد تومان، در همین شرایط و با این آمارهایی که درباره کسری مالی دولت می‌گویند، به بورس تزریق کردند! اگر واقعاً قصد خدمت به جامعه است، چرا قبل از تزریق این ۶۰ هزار میلیارد تومان به بازار بورس فکر نکردید؟ اگر پول ندارید، پس این ۶۰ هزار میلیارد تومان را از کجا آوردید؟ این چه بساطی است که شما این‌طور برای گران شدن نان و برنج و اولیه‌های معیشت مردم راه باز می‌کنید، از آن طرف تمام هزینه‌ها صرف یک گروه خاص می‌شود. نهادهای نظارتی نباید بپرسند چه کسی مسئولیت این ۶۰ هزار میلیارد تومان را به‌عهده می‌گیرد؟ آقای رئیس‌جمهور هم شرافتش را گرو گذاشت و گفت: «من آمدم که این ریل را تغییر بدهم.» این همه پافشاری مشکوک بر مالی‌سازی اقتصاد، شوک‌درمانی، رونق ‌بخشیدن به بازار رباخواری و سوداگری، و وارداتچی‌ها را چاق‌تر کردن، چه نسبتی دارد با مصالح توسعه ملی؟

******

وقاحت بانیان و حامیان برجام

روزنامه کیهان نوشت:

رفتار بانیان و حامیان خسارت‌های برجام مقارن با فعال شدن اسنپ بک (مکانیسم ماشه) از سوی طرف اروپایی برجام، نمونه کاملی از بی‌صداقتی و وقاحت و تداوم بازی در نقشه دشمن است. تعطیلی، تعلیق و یا اوراق کردن 95 درصد فناوری هسته‌ای، خارج کردن حدود ده هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده از کشور، از کار افتادن همزمان هشت هزار کارخانه، شرطی‌سازی و فلج کردن اقتصاد، سقوط معدل رشد اقتصادی هشت سال به حدود صفر درصد، و نهایتاً فعال‌سازی مکانیسم ماشه پس از ده سال، گوشه‌ای از نتایج شاهکار! برجام است و این در حالی است که بانیان و حامیان برجام ادعا می‌کردند تحریم‌ها لغو شده و برگشت‌ناپذیر است و چیزی به نام مکانیسم ماشه هم وجود ندارد!

حسن روحانی، سال 94 ضمن طعنه و کنایه به منتقدان ادعا کرده بود: هیچ بندزنی نمی‌تواند کاسه شکسته تحریم را به حالت قبل برگرداند. والله بالله تالله سالهای بین 84 تا 92 گذشت و دیگر تکرار نمی‌شود. او همچنین ٢۴ دی ٩۶ گفته بود: برخی آثار برجام دائمی است و تا آخر قیامت با ما می‌ماند؛ برخی‌ها هنوز ابعاد مسئله برجام را لمس نکرده‌اند! روحانی حتی سال گذشته مدعی بود: اسم عراقچی ۲ هزار تومن دلار رو میاره پایین. حالا اگه ظریف رفته بود ۵ تومن میومد پایین! همچنین محمد جواد ظریف ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ ادعا کرد: مکانیزم ماشه در برجام و قطعنامه 2231 وجود ندارد! اسنپ بک را آمریکا درست کرده! برجام محکم نوشته شده است!

اما اکنون که هم میز مذاکره و تأسیسات هسته‌ای بمباران شده و صدراعظم آلمان در ناپرهیزی آشکار اذعان کرده «این کار کثیفی بود که اسرائیل از طرف همه ما انجام داد» و ضمناً اروپای عهدشکن، مکانیسم ماشه را به اجرا گذاشته، عناصر غربگرای حامی آن روند خسارتبار دست پیش گرفته‌اند. گاهی - از جمله روحانی- ادعا می‌کنند: منتقدان چرا ناراحتند. طوری نشده که، نهایتاً برمی‌گردیم به قبل از برجام و سال 1394 که برجام نبود. ما ده سال تحریم‌ها را عقب انداختیم(!) گاهی هم به جای عذرخواهی از دروغ‌هایی که گفته‌اند و حالا رسوایی‌اش بیرون زده، به منتقدان حمله می‌کنند و به دروغ ادعا می‌کنند که آنها از بازگشت تحریم‌ها خوشحالند، از جمله:

- منصوری رئیس جبهه اصلاحات: از چه خوشحالید؟! از تحریم، انزوا و فشار بیشتر بر مردم؟
- فلاحت‌پیشه رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس هنگام تصویب برجام: جشن افراطیون برای بازگشت تحریم‌ها باورکردنی نیست. فضای فکری آنها با بدبختی‌های مردم متفاوت است. 
- محمدرضا جوادی یگانه مشاور اجتماعی رئیس‌جمهور: ‏این حجم از شادی بر عدم موفقیت رقیب سیاسی در غلبه بر تحریم‌ها، و بی‌توجهی مطلق به شدت نگرانی اقتصادی‌ مردم، در میانه یک فرسایش تمدنی را ‏تنها می‌توان با از دست رفتن حسگرهای کلان شناسایی خطر تحلیل کرد.

‏این قبیل فرار کردنها به جلو البته وقاحت کم‌نظیری است که از بانیان خسارت‌های برجام و ناشنوا در مقابل هشدارهای صاحب نظران بر می‌آید و گرنه همان ده سال قبل باید می‌شنیدند که اهل فن می‌گویند نهایت این توافق معیوب، چیزی جز خسارت محض نیست. آنها ادعا می‌کنند نهایتش به سال 94 و قبل از برجام بر‌می‌گردیم و حال آن که قبل از برجام، تا سیاست هسته‌ای را تعلیق و تعطیل یا اوراق و بتن‌ریزی نکرده بودند، تحریم‌ها 700 مورد بود و نه 2300 مورد، نرخ دلار 3400 تومان بود و نه بالای صد هزار تومان، تأسیسات هسته‌ای و دانشمندان در جریان یک جنایت بزرگ مورد سوء‌قصد و ترور و ویرانی قرار نگرفته بودند و تورم (مانند دولت روحانی) به 45 درصد نرسیده و رشد اقتصادی سقوط نکرده بود.

وجه بدتر ماجرا این است که برخی بانیان و حامیان خسارت مکانیسم ماشه، از موقعیت انکار آن در برجام و قطعنامه 2231، به بزرگ‌نمایی و هراس‌افکنی درباره این تهدید میل کرده‌اند و اصرار دارند بر التهاب روانی و تورم مصنوعی در بازار بدمند، به نحوی که ناظران احتمال می‌دهند آنها همدست دشمن برای تیز کردن حربه کُند تحریم‌ها و تورم انتظاری هستند و کارشان از خطای قبلی به خیانت و وطن فروشی میل کرده است. وگرنه ناظران مطلع می‌دانند که طی هفت سال گذشته، سه برابر تحریم‌های شورای امنیت، از سوی آمریکا برقرار و به اجرا گذاشته شده و تقریباً تحریمی نمانده که در طول هفت سال گذشته به اجرا گذاشته نشده باشد.

******

افشاگری نماینده مجلس از دخالت‌های پسر میدری

نماینده مردم تهران در مجلس با اشاره به دخالت‌های پسر وزیر کار در انتصابات از استیضاح احمد میدری خبر داد.

علی خضریان، نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس پیرامون استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با تأکید بر اهمیت نقش مردم در اداره کشور، به سایت دیده‌بان ایران گفت: «متأسفانه در برخی دولت‌های گذشته و دولت فعلی ملاحظه می‌شود به علت سیاسی کاری برخی وزرا بالاخص وزیری که مسئول ایجاد رفاه و معیشت و سیاست‌گذار حوزه اشتغال و تعاون است، با سیاست‌زدگی و مدیریت سیاسی برخی حلقه‌ها از قبیل حلقه «داود، محمدامین و کمال» در مسیری قدم نهاده که موجبات اخلال در فضای رفاه اجتماعی، اشتغال و تعاون را پدید آورده است. این مهم در کنار انتصابات مسئله‌دار برخی افراد با واسطه حلقه مذکور که کوچک‌ترین پایبندی به اصول نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را ندارند قدم در مسیر انحرافی گذاشته که نتیجه آن اوضاع فعلی معیشت، اشتغال و تورم کشور و فشار بر گرده قشر مستضعف را پدید آورده است».

عضو کمیسیون اصل نود مجلس مطرح کرد: «علی‌رغم تذکرات متعدد به آقای میدری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، برخی از اطرافیان وی با سیاسی کاری فقط به دنبال عدم استیضاح بوده و از اصلاح سر منشأ استیضاح که همان سیاسی کاری برخی حلقه‌های منتسب به وی است امتناع می‌ورزند و قطعاً تا زمانی که این مسیر اشتباه و حلقه‌های مذکور از منافع بیت‌المال خلع ید نشوند، اتفاقی در مسیر استیضاح نخواهد افتاد و نمایندگان ملت مصمم بر تصمیم خود برای استیضاح وزیری خواهند بود که سیاسی کاری را بر اصول حرفه‌ای کار و تولید رفاه ترجیح داده است». 

وی درباره نقش پسر وزیر رفاه در انتصابات گفت: «چرا داود میدری به عنوان پسر وزیر، در غالب جلسات همراه آقای وزیر حضور دارد؟ علت حضور داود در مجتمع شیان کشتیرانی چیست؟ علت جلسات پشت پرده حلقه کمال و داود با مدیرعامل شستا چیست؟»

وی تصریح کرد: «آقای نیکجو با سابقه حضور در آمریکا در آن وزارت‌خانه چه می‌کند که در تمام جلسات حساس در کنار آقای وزیر حضور دارد؟ آیا صحت دارد که این فرد نویسنده متن سخنرانی آقای وزیر در محضر مقام معظم رهبری بوده است؟ آیا صحت دارد که آقای وزیر در باغ منتسب به آقای نیکجو در استان البرز در آخر هفته، جلسات با چهره‌های رادیکال سیاسی دارد؟ خوب است ایشان شفاف بگویند که پنج روز ابتدای جنگ کجا بودند؟

******

مذاکره کن یا استعفا بده!

سایت مشرق‌نیوز نوشت:

بازگشت تحریم‌ها و مرگ برجام در رسانه‌های اصلاح‌طلب مورد تحلیل قرار گرفته است، روزنامه‌هم میهن خواهان مذاکره برای رفع تحریم شده و با بزرگنمایی آن نوشته است: «عده‌ای در ایران آنها را کاغذپاره می‌نامیدند و عده‌ای دیگر هم آن را نعمت تلقی می‌کردند. هر چه بود، تحریم‌هایی که شش قطعنامه متوالی سازمان ملل متحد بین سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ علیه ایران وضع کردند، بسیار گسترده و جامع بودند و بسیاری از بخش‌های اقتصادی ایران را تحت تاثیر قرار دادند.رشد اقتصادی ایران که تا پیش از تحریم‌ها در حدود ۶ درصد در سال رسیده‌بود، با تشدید تحریم‌ها در سال ۲۰۱۲ بر اساس آمار به منفی ۸ درصد رسید. براساس تخمین جیکوب لو، وزیر خزانه‌داری آمریکا در سال ۲۰۱۵، تحریم‌ها باعث شد که اقتصاد ایران بین ۱۵ تا ۲۰ درصد کوچک‌تر از حجمی باشد که بدون تحریم‌ها می‌توانست به آن برسد. اثر تحریم‌ها زمانی مشخص شد که آذرماه سال ۱۳۹۲، چند ماه بعد از آغاز به کار دولت روحانی، با توافق موقت ژنو بین ایران و آمریکا برای توقف اجرای بخشی از تحریم‌ها، بلافاصله تورم تقریباً نصف شد و انقباض اقتصادی کشور متوقف شد و در پایان سال ۱۳۹۳، ایران بعد از تحمل ۸ فصل متوالی رشد منفی اقتصاد، مجدداً رشد مثبت را تجربه کرد و رشد اقتصادی به ۳ درصد رسید».

روزنامه اعتماد نیز راه‌حلی جز مذاکره مستقیم نیافته و می‌نویسد:

«این توقع وجود داشت که فرآیندی که در دوران سید محمد خاتمی و دولت اصلاحات آغاز شده و به اتمام نرسیده بود و در دولت حسن روحانی هم نتیجه‌ای در بر نداشت در این دولت تعیین تکلیف شود، اما متاسفانه با مواضعی که امریکای مدل ترامپ اتخاذ کرد و فشارها و تهدیداتی که علیه ملت ایران وارد ساختند، از قبل مشخص بود که امکان دستیابی به یک درک مشترک ممکن نیست. در این شرایط مقام معظم رهبری رهنمودهای لازم را با مردم، دولت و فعالان سیاسی در میان گذاشتند و نهایتا سفر رییس‌جمهور به نیویورک انجام شد».

سال پیش گفته می‌شد با رسیدن به ۱۴۰۴ تحریم‌های شورای امنیت حذف و اقتصاد ایران شکوفا می‌شود، اما امروز واقعیت چیز دیگری است. متن قصد مقصر دانستن ندارد بلکه بر ثبت واقعیت‌ها و یادگیری از تاریخ تأکید دارد. غرب در پی اجرای مکانیسم ماشه و بازگرداندن ۶ قطعنامه تحریمی است. ایران در ماه‌های اخیر بر دو راهبرد حرکت کرده: حفظ انسجام داخلی و تلاش برای توقف ماشه با استفاده از ابزارهای سیاسی و فنی. مذاکرات با ایده‌های بین‌المللی شکل گرفت و ایران نهایت انعطاف را نشان داد، اما جامعه ایرانی توافق هرشرطی را نمی‌پذیرد و تنها در صورت حفظ منافع و امنیت ملی حمایت می‌کند.

دو محور اصلی مذاکرات، مواد غنی‌شده و گفت‌وگو با آمریکا بود. ایران در برخی پیشنهادها مانند تبادل مواد غنی‌شده انعطاف داشت و مذاکره مستقیم با ۱+۵ را هم پذیرفت، اما طرف غربی مطالبات تازه‌ای چون محدودیت موشکی را اضافه کرد و در مقابل فقط تعویق ماشه را پیشنهاد داد، نه لغوش. این شرایط توافق را ناممکن ساخت. اروپایی‌ها در عمل پیشنهادهای ردشدنی مطرح کردند و تصورشان این بود ایران پیشنهادهای ضعیف را می‌پذیرد؛ برداشتی که با برخی مواضع داخلی تقویت شد. امروز روشن‌تر از قبل می‌توان گفت هر اقدامی که انسجام داخلی ایران را تضعیف کند، به نفع دشمن تمام می‌شود.

با ترسیم چنین وضعیتی همچنان تندروهای جناح چپ روی اصل مذاکره با ترامپ اصرار داشته و با دادن آدرس‌های غلط فرصت‌های موجود را تباه می‌کنند، این پافشاری تا حدی است که برخی طرح استعفای پزشکیان را علنی کرده‌اند!