بازآرایی نمادین ملی در فضای باز

محسن سلگی، گروه سیاسی الف،   4040612039 ۱۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

«روسو» تئاتر سرباز را بر تئاتر بسته و درون‌سالنی ترجیح می‌داد، زیرا معتقد بود فضای باز، همگانی و مشترک می‌تواند نقش واقعی خود را در حیات جمهوری ایفا کند. جمهوری انقلابی ایران نیز، در موقعیتی مشابه قرار دارد. خیابان‌ها و میدان‌های آن، به‌ویژه میدان آزادی، تنها کالبد فیزیکی نیستند؛ بلکه صحنه‌ی بازنمایی و تداوم انقلاب و حیات جمهوری‌اند.

در شرایط عادی، برگزاری رویدادهای متنوع همچون کنسرت‌های موسیقی، آیین‌های عزاداری، یا راهپیمایی‌های مردمی، خیابان را به فضایی چندژانری بدل می‌سازد. چنین کارکردی‌ مانع دوقطبی‌سازی خیابان و جامعه می‌شود و درعوض آن را در خدمت بازآرایی ملی قرار می‌دهد. اگر خیابان صرفاً میدان تقابل سیاسی تلقی شود، ظرفیت‌های سازنده‌ی آن از دست می‌رود. اما هنگامی که خیابان تنوع تجربه‌های اجتماعی و فرهنگی را دربرگیرد، خود به ضامن همزیستی و استمرار جمهوری بدل می‌گردد.

میدان آزادی، نمادین‌ترین نشانه‌ی انقلاب اسلامی، نمونه‌ای روشن از این منازعه‌ نمادین است. دو روایت متعارض در پی تصاحب معنای آن‌اند: یکی در چارچوب جمهوری اسلامی و دیگری در روایت مخالفان. برگزاری کنسرت‌های هنری، مراسم آیینی و مذهبی، و تجمع‌های ملی همچون ۲۲ بهمن در این میدان، نه تنها مصادیق تکثر درون جمهوری‌اند بلکه پروژه‌ی مخالفان را برای مصادره‌ی نمادها بی‌اعتبار می‌سازند.

در وضعیت کنونی، که برخی جریان‌ها فراخوان‌های اعتراضی منتشر می‌کنند، شکست این تلاش‌ها نه صرفاً ناکامی سیاسی آنان، بلکه تقویت کارکرد نمادین و ثبات‌بخش خیابان و میدان است. هر بار ناکامی مخالفان، به معنای تثبیت بیشتر میدان آزادی به‌عنوان صحنه‌ اصلی تئاتر سرباز جمهوری اسلامی است؛ تئاتری که بر خلاف نمایش در فضای بسته، بر حضور مردم، تنوع کارکردها و تداوم حیات جمعی استوار است.

در نتیجه، راهبرد جمهوری اسلامی باید استمرار در چندکارکردی‌کردن خیابان، تنوع‌بخشی به آن و گشودن فضاها و زمان‌های تازه برای حضور مردم باشد. چنین راهبردی، نه تنها ابتکار عمل را از دشمنان می‌گیرد، بلکه خیابان را از عرصه‌ تخاصم به عرصه‌ی معنا، زندگی و جمهوریت بدل می‌سازد.