تخریب دین، تجزیه روح ایران

محسن سلگی، گروه سیاسی الف،   4040610053 ۶۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۳۸ تکراری یا غیرقابل انتشار

یکی از بزرگ‌ترین خطاهای جریان معارض در سال‌های اخیر، ماجرای «عمامه‌پرانی» پس از حادثه مرحوم ژینا بود، ماجرایی که به‌عنوان تصویر ثابت و کالت در شبکه ایران‌اینترنشتال نیز تثبیت شد؛ حرکتی که نه‌تنها به نفع آنان تمام نشد بلکه تصویری ماندگار از خشونت و بی‌خردی آنان به جا گذاشت. اگر اندکی دوراندیشی داشتند، همه‌ی روحانیت را به یک چوب نمی‌راندند؛ آن هم در حالی که خود را مدعی دموکراسی و آزادی می‌خوانند. واقعیت اما این است که نیت پنهانشان حذف روحانیت به‌عنوان عمیق‌ترین نهاد اجتماعی ایران است؛ غافل از آن‌که چنین نهادهایی نه حذف‌شدنی‌اند و نه با حرکات نمادین سست می‌شوند.

در ایران، دین، نخستین قدرت اجتماعی است. مردم این سرزمین، ملت امام حسین‌اند؛ حتی بسیاری که خود به ظاهر چندان پایبند نیستند، در بزنگاه‌ها پشت دین می‌ایستند. اما معاندان نه تنها اربعین که کل زیست شیعی را نشانه می‌گیرند. چنین دشمنانی برای جمهوری اسلامی نعمتی‌اند، چرا که بی‌تدبیری‌شان خود بهترین سپر برای نظام است.

افزون بر این، آنان که به روحانیت نقد دارند اما دل‌بسته‌ی دین‌اند نیز باید بدانند: در صورت بازگشت سلطنت پهلوی، دین به حاشیه رانده خواهد شد. وعده‌ی «آزادی همه‌ی مذاهب» دروغی بیش نیست. تجربه تاریخی کشف حجاب به‌روشنی نشان داد که این خاندان ضد دین و ضد دموکراسی‌اند. کافی است یادآوری کنیم که رضا پهلوی در سال ۱۴۰۳ و در سالگرد کشف حجاب، آشکارا اقدام پدربزرگ خود را ستود و آن را افتخار دانست. همین تجلیل نشان می‌دهد پروژه آنان چیزی جز بازتولید همان سرکوب تاریخی نیست.

تخریب روحانیت، تخریب دین است و تخریب دین، تخریب ایران تاریخی و ایده‌ی ایران. حتی اگر تجزیه‌ی جغرافیایی رخ ندهد، تجزیه‌ی روح ایران رخ خواهد داد. از این رو، همه‌ی جمهوری‌خواهان واقعی و ایران‌دوستان باید امروز بیش از گذشته در کنار جمهوری اسلامی بایستند. نقد و اصلاح‌گری به جای خود محفوظ است، اما اولویت اکنون دفاع از ایران و نهاد دین است. تهدید که رفع شد، می‌توان و باید بیش از پیش نقد کرد.