ادعای عجیب چهره نزدیک به خاتمی/ ابطحی، عارف را به چالش کشید/ پیشنهاد جراحی اقتصادی باهنر به پزشکیان

  4040603056 ۳۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

«درد»‌های مشترک با دبیر «شعام»

روزنامه جوان نوشت:

سخنان اخیر علی لاریجانی، مشاور رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی، ناظر بر یک واقعیت تلخ است که نباید نادیده گرفته شود؛ اینکه «مردم در رفع نیاز‌های اولیه‌شان دچار مشکل هستند، این بیشتر از هر چیزی زجردهنده است»، محصول چنین شرایطی، تحدید پایداری اجتماعی است، البته در سخنان لاریجانی به این نکته هم اشاره شد که مشکلات برق، گاز، خوابیدن کارخانه‌ها و چالش‌های تأمین معیشت، اگرچه پیچیده‌اند، اما «قابل حل» هستند، کافی است همت و اهتمام جمعی شکل بگیرد. این سخنان از چند جهت اهمیت دارد. نخست آنکه برخلاف بسیاری از روایت‌های رسمی که گاه فقط بر جنبه‌های کلان سیاسی یا امنیتی تمرکز می‌کنند، این بار موضوع «زندگی روزمره‌مردم» و «نیاز‌های اولیه» مورد توجه قرار گرفته است. دوم آنکه لاریجانی، از جایگاهی که به‌طور طبیعی با امنیت ملی تعریف می‌شود، دغدغه اقتصاد معیشتی را بیان می‌کند. این همنشینی امنیت و معیشت معنای مهمی دارد، یعنی هیچ امنیت پایداری بدون تأمین حداقل‌های زندگی مردم شکل نخواهد گرفت. واکاوی این «درد»‌های مشترک تصویر روشن‌تری از گره‌های اصلی و مسیر‌های حل آنها ترسیم می‌کند.

اقتصاد ایران‌مان در سال‌های اخیر بیش از هر چیز از پدیده‌ای که آن را «ناترازی» نامیده‌اند، رنج می‌برد؛ ناترازی در انرژی، در بودجه، در بازار کار و حتی در نظام بانکی. طبیعی است مشکل برق و گاز، نتیجه‌ای جز تعطیلی کارخانه‌ها ندارد؛ جایی که فقط محل تولید کالای مورد نیاز نیستند بلکه موتور اشتغال و خالق ثروت ملی به شمار می‌روند و طبعاً وقتی کارخانه‌ای تعطیل می‌شود، زنجیره‌ای از آسیب‌ها، از جمله بیکاری کارگران، بی‌درآمد شدن خانواده، کاهش قدرت خرید و رکود بازار داخلی شکل می‌گیرد. کشورمان از یک‌سو جزو دارندگان بزرگ‌ترین ذخایر گاز دنیاست و از سوی دیگر با قطع گاز صنایع و حتی خانگی مواجه می‌شود. این تناقض نشانه‌همان درد مشترک است چراکه وفور منابع در سایه ضعف مدیریت نمی‌تواند گرهی بگشاید. راه‌حل این مسئله در سرمایه‌گذاری هوشمندانه، نوسازی تجهیزات فرسوده و تنوع‌بخشی به سبد انرژی نهفته است.

آنچه «حداقلی برای زندگی» نامیده می‌شود، در ادبیات اقتصادی به «معیشت پایه» مرسوم است، یعنی خانواده‌ها باید بتوانند خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و آموزش ابتدایی خود را بدون اضطراب دائمی تأمین کنند. اگر این پایه سست شود، جامعه با نارضایتی اقتصادی و فرسایش اعتماد اجتماعی روبه‌رو خواهد شد. در سال‌های اخیر، فشار تورم بر سبد مصرفی خانوار، این پایه را متزلزل کرده است، به طوری که کالا‌هایی که روزگاری جزو اقلام عادی بودند، به کالای لوکس تبدیل شده‌اند. در چنین شرایطی، حتی افزایش دستمزد‌ها نیز عقب‌تر از نرخ تورم حرکت می‌کند و عملاً کارایی خود را از دست داده است. این همان «درد مشترک»‌ی است که معمولاً کارگر و کارمند به یک اندازه لمس می‌کنند. برای پیدا کردن راه‌حل این عارضه، نخست باید بپذیریم که معیشت مردم صرفاً با تزریق پول یا یارانه نقدی پایدار نمی‌شود. این اقدامات در کوتاه‌مدت مسکن هستند، اما در بلندمدت موجب تورم بیشتر و وابستگی بالاتر خواهند شد. مسیر پایدار آن است که تولید قدرت بگیرد و اشتغال مولد افزایش یابد و هزینه‌های اضافی کاهش یابد.

******

حلقه نیابتی تاجزاده

روزنامه صبح‌نو نوشت:

بیانیه اخیر جبهه اصلاحات واکنش‌های گسترده‌ای را در فضای سیاسی کشور به دنبال داشته است. منتقدان معتقدند این بیانیه نه‌تنها در تضاد با واقعیت‌های میدانی و شرایط امنیتی کشور قرار دارد، بلکه عملا به انسجام ملی ضربه وارد کرده است.  نخستین نکته قابل تأمل در این بیانیه، هم‌زمانی انتشار آن با اوج‌گیری فشارهای آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی است. طی ماه‌های اخیر مقامات آمریکایی بارها از لزوم «تغییر رفتار ایران» سخن گفته و نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نیز آشکارا بر ضرورت «شکاف‌افکنی در ساختار داخلی ایران» تأکید کرده است. جبهه اصلاحات در چنین شرایطی با ترکیب موضوعات داخلی و خارجی پیام اختلاف در داخل کشور صادر کرده است. از منظر اقتصادی این بیانیه با سکوت در برابر تحریم‌های آمریکا و بی‌توجهی به سیاست مقاومت، بازتابی از همان رویکرد خوش بینانه به غرب است . نکته مهم‌تر آن است که این مواضع در شرایطی مطرح می‌شود که هنوز جنگ به صورت کامل پایان نیافته است.  در چنین فضایی، بیانیه جبهه اصلاحات بیش از آنکه محصول یک تحلیل ملی باشد، به نظر می‌رسد که تکرار حرف های رادیکال گذشته در جهت تضعیف وحدت ملی است. از منظر امنیت ملی، این نگرش می‌تواند پیام‌های اشتباهی به دشمن مخابره کند. وقتی جریان‌های داخلی، به جای نقد سازنده و ارائه راهکارهای ملی، گزاره‌های تغییر رفتار را تکرار می‌کنند زمینه برای امتیازگیری فراهم است. این وضعیت می‌تواند کشور را در معرض دور جدیدی از تحریم‌ها و تهدیدها قرار دهد. در مجموع، بیانیه اخیر جبهه اصلاحات نه‌تنها دردی از جامعه دوا نمی‌کند، بلکه با برجسته‌سازی مطالبات غیرواقعی و نادیده گرفتن تهدیدهای بیرونی، عملا در مسیر نادرستی حرکت می‌کند.  ازاین‌رو، نقد جدی این‌گونه بیانیه‌ها و هوشیاری افکار عمومی، ضرورتی انکارناپذیر برای صیانت از منافع ملی است. 

یکی از واقعیت‌های امروز اصلاح‌طلبان آن است که عملا احزاب این جریان یا تعطیل شده‌ و یا به حاشیه رانده شده‌اند. احزابی چون ندا، اعتماد ملی و حتی کارگزاران بارها مواضعی مغایر با جبهه اصلاحات اتخاذ کرده‌اند. بااین‌حال، مدعیان اصلاح‌طلبی همچنان می‌گویند «ما برآیند اصلاحاتیم!» اما واقعیت روشن است: جبهه اصلاحات امروز بیش از هر زمان دیگری به حزب اتحاد ملت تقلیل یافته است. در واقع، جبهه‌ای که قرار بود محلی برای اجماع احزاب گوناگون باشد، اکنون به انحصار حلقه‌ای محدود درآمده و انگار نیروهای نیابتی تاجزاده، آن را در قبضه خود گرفته‌اند.

به یاد داریم که در انتخابات ۱۳۸۸، میرحسین موسوی حتی پیش از پایان رأی‌گیری، خود را پیروز قطعی اعلام کرد و کشور را در بحران و آشوبی ۸ ماهه فرو برد. مشارکت ۸۵ درصدی مردم که می‌توانست نقطه افتخار ملی باشد، به کام ملت تلخ شد.

امروز نیز همان حلقه با همان نگاه، در بیانیه‌های خود سخنانی می‌نویسند که عملا علیه منافع ملی است. بیانیه اخیر جبهه اصلاحات - که شباهت آشکاری به مواضع موسوی دارد - نه‌تنها مخالف اتحاد ملی است، بلکه اقتدار کشور را نشانه گرفته است. 

می‌توان گفت جبهه اصلاحات عملا به مسیری رسیده که نتیجه آن تعطیلی یا حاشیه‌نشینی بسیاری از احزاب اصلاح‌طلب است. از دل همین روند، بخش مهمی از ظرفیت سیاسی جریان اصلاح‌طلبی یا به حاشیه رانده شده یا در اعتراض به ساختار موجود، فعالیت خود را کمرنگ کرده است. این وضعیت نه‌تنها به تضعیف تنوع درونی اصلاح‌طلبان منجر شده، بلکه امکان هم‌افزایی و ارائه یک راهبرد سیاسی فراگیر را نیز از آن‌ها سلب کرده است.  وقتی احزاب باسابقه‌ای همچون اعتماد ملی، ندا و کارگزاران عملا در تقابل یا بی‌اعتمادی نسبت به جبهه اصلاحات قرار دارند، ادعای اینکه این جبهه «برآیند جریان اصلاحات» است، عملا زیر سوال می‌رود. خروجی فعلی بیشتر نمایانگر تسلط یک جریان محدود بر سازوکارهای جبهه است، نه بازتاب‌دهنده تنوع طیف اصلاح‌طلبان. در چنین شرایطی، اصلاح‌طلبان به‌ جای بازسازی جایگاه اجتماعی و بازتعریف راهبرد سیاسی، گرفتار اختلافات درونی و حذف‌گرایی شده‌اند.  در نهایت، تبدیل جبهه اصلاحات به ساختاری نزدیک به حلقه فکری تاجزاده و نفوذ نیروهای نیابتی او موجب شده این جبهه از یک بستر جمعی و متکثر به یک جریان محدود و تک‌صدایی بدل شود. این روند اگر ادامه یابد، نه‌تنها اصلاح‌طلبان را از صحنه سیاسی کشور به حاشیه می‌راند، بلکه امکان هرگونه بازگشت جدی به عرصه تصمیم‌سازی را نیز از آنان سلب خواهد کرد. بنابراین، اصلاح‌طلبان ناگزیر از بازاندیشی جدی در شیوه عمل و بازسازی مناسبات درونی خود هستند تا از این بن‌بست خارج شوند. 

******

این بار ما دشمن را غافلگیر می‌کنیم

روزنامه قدس نوشت:

در مقطع زمانی که باید آن را دوره «صلح مسلح» نامید، طرفین به سرعت در حال بازیابی توان و تجهیز هر چه بیشتر هستند. حتی گفته می‌شود با هدف جبران کمبودهای پدافندی تل‌آویو، واشنگتن سه روز پیش چندین سیستم موشکی برد بلند تاد را از عمارات به فلسطین اشغالی منتقل کرده است. طبیعتاً در نقطه مقابل جمهوری ‌اسلامی هم بیکار ننشسته و با تقویت جنبه‌های مختلف جنگ ترکیبی آماده به شکست کشاندن هر گونه سناریو ماجراجویانه از سوی دشمن است. آمادگی برای چنین وضعیتی در دوره پساجنگ ۱۲ روزه البته ویژگی‌های خاص خود را طلب می‌کند که می‌توان این الزامات را از خلال اظهارات اخیر دکتر ‌علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و همچنین امیر عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع دریافت کرد.

دو مقام ارشد سیاسی و نظامی کشورمان در گفت‌وگوی رسانه‌ای خود، به صراحت بر گسترش دامنه ابعاد قدرت نظامی و نرم جمهوری ‌اسلامی تأکید دارند. امیر نصیرزاده در مصاحبه تلویزیونی که به مناسبت روز صنعت دفاعی انجام شد، با بیان این نکته که اگرچه موشک و پهپادها ابزار مهمی هستند، اما ما باید به سایر حوزه‌ها نیز توجه کنیم، افزود: «اگر جنگ ۱۲روزه ادامه پیدا می‌کرد احتمال ورود به عرصه‌های زمینی و دریایی هم وجود داشت. ما در این زمینه هم توانایی بالایی داریم که نمی‌توان به دلایل امنیتی به جزئیات آن اشاره کرد. با این حال اکنون یک اولویت این است که توان پدافندی خود را تقویت کنیم. ضرورت تمرکز بر فناوری‌های جدید در راستای تقویت توان دفاعی کشور یکی دیگر از کارهاست».

علی لاریجانی نیز در گفت‌وگو با رسانه KHAMENEI.IR به ضرورت ادامه روند پیشرفت‌های نظامی همه‌جانبه ایران تأکید کرد. دبیر شورای عالی امنیت ملی با بیان اینکه همه باید توجه داشته باشند که جنگ ما هنوز خاتمه پیدا نکرده، ایجاد شورای عالی دفاع ذیل شعام را یک مسئله مهم در بعد تقویت توان نظامی کشور دانست و عنوان کرد: «وظیفه شورای مذکور فقط مسئله‌ دفاع است. با توجه به تجربه اخیر و اینکه وارد دوره‌ای از جنگ‌های مدرن شده‌ایم همه تلاش داریم اشکالات موجود را رفع کنیم. در این جنگ نقاط قوت زیادی در بُعد موشکی و مانند آن داشتیم ولی در حوزه‌ پدافند و رادارها نقایصی داشتیم که الان در این امور متمرکز هستیم».

دشمن ارزیابی دقیقی از توان دفاعی ما دارد و برعکس. در این میان به گفته امیر نصیرزاده، تلاش وزارت دفاع، غافلگیر کردن دشمن با فناوری‌های جدید در هر گونه نبرد احتمالی است. در این ارتباط وزیر دفاع به رونمایی از «قاسم‌ بصیر» به عنوان دقیق‌ترین موشک نقطه‌زن کشور اشاره کرد. وی توضیح داد: «ما یک فناوری جدید را برای موشک مذکور اعمال کرده‌ایم که توانایی آن را در برابر جنگ الکترونیک افزایش می‌دهد. علاوه بر این موشک‌های هایپرسونیک، سجیل و نسل جدید خرمشهر۵ را داریم که با سر جنگی بسیار بزرگ پیشرفته‌ و قابلیت مانور امتیازات مهمی دارند و هنوز عملیاتی نشده‌اند و قطعاً بر محاسبات دشمن اثرگذار است». طبق گفته امیر نصیرزاده در ایام جنگ تحمیلی اخیر شلیک و اصابت تنها یک موشک از این نوع موشک با کلاهک‌های بزرگ، شعاعی به اندازه ۵۰۰ متر را به ‌طور کامل ویران کرده بود و همین مسئله عملاً دشمن را به آتش‌بس وادار کرد. بر این اساس اگر جنگ ۱۲روزه طولانی‌تر می‌شد، مثلاً ۱۵ روز، در سه روز آخر شاید هیچ موشکی توسط دشمن قابل دفاع نبود و این یعنی اکنون این جمهوری‌ اسلامی است که زمین بازی را در اختیار دارد و می‌تواند در صورت هر گونه ماجراجویی، دشمن را غافلگیر کند.

******

پیشنهاد جراحی اقتصادی باهنر به پزشکیان

محمدرضا باهنر در روزنامه ایران نوشت: 

روزهای ابتدایی ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان کمی‌نگران بودم. نگرانی من این بود که با توجه به روحیه مردمی‌و ساده دکتر پزشکیان، مبادا روزی اعلام کند به دلیل قول‌هایی که در مناظره‌های انتخاباتی داده‌اند، بی‌محابا تصمیمی‌اتخاذ کرده است. اما امروز این نگرانی برطرف شده و به نظر می‌رسد ایشان در مسیر پیگیری کارها با جدیت حضور دارد. البته باید پذیرفت شاید در ابتدای کار نمی‌دانست کار ریاست‌جمهوری تا این اندازه سخت و پرمشکل است. کشور با انبوهی از مسائل مواجه است. روزی عنوان می‌شود نمی‌توان حقوق‌ها را پرداخت کرد، روز دیگر مسأله تأمین منابع برای خرید گندم مطرح است. روزی دیگر حادثه‌ فروریختن معدن طبس رخ می‌دهد، یا خبر ترور شهید هنیه در تهران به گوش می‌رسد. به‌طور خلاصه، هر روز داستانی تازه در کشور پیش می‌آید.

به دکتر پزشکیان گفتم حتی اگر همه ۲۴ ساعت شبانه‌روز، کار کنید، باز هم فقط خواهید توانست به مسائل جاری و روزمره برسید، درحالی که کشور در عرصه اقتصاد، سیاست و دیپلماسی نیازمند جراحی‌های اساسی است. برای انجام این جراحی‌ها به اتاق‌های فکر نیاز است؛ گروهی متشکل از افراد کاربلد، خردمند، مجرب و البته بی‌نفع که نقشه راه این اصلاحات را طراحی کنند. تأخیر در اجرای این جراحی‌ها آسیب جدی به همراه دارد، به‌گونه‌ای که هر یک ماه تأخیر معادل یک سال عقب‌ماندگی است. یکی از نمونه‌های بارز مشکلات ساختاری، سوخت است.

دکتر پزشکیان بارها گفت که با این شرایط نمی‌شود ادامه داد. بنزینی که وارد می‌کنیم حدود ۵۰ هزار تومان هزینه دارد، اما آن را ۱۵۰۰ یا ۳۰۰۰ تومان می‌فروشیم. این وضعیت نمونه‌ای از گرفتاری‌های بزرگ کشور است. البته ایشان معتقد است باید این مسائل حل شود، اما انجام آن نیازمند رفتن شانه‌های دولت به زیر بار کارهای سنگین و دشوار است. در گفت‌وگویی با یکی از وزرای دولت‌ها، پیشنهادی برای کارهای سخت و اساسی مطرح شد، اما پاسخ شنیدم که این صندلی برای ما بیش از دو سال دوام ندارد و من حوصله کارهای سنگین را ندارم. چنین نگاهی نمی‌تواند کشور را اداره کند. شخصی که حوصله سختی نداشته باشد یا صرفاً به حفظ صندلی خود بیندیشد، راهگشا نخواهد بود.

در حوزه اقتصاد، کشور ۷ سال پیاپی تورم ۴۰ درصدی را تجربه کرده. این تورم تجمعی فشار سنگینی بر جامعه وارد کرده است. اگر امسال نیز تورم ۴۰ یا ۵۰ درصدی داشته باشیم، اقشار متوسط جامعه به تدریج به طبقه فرودست سقوط خواهند کرد. حل این وضعیت نیازمند جراحی و تصمیم‌گیری شجاعانه است. البته شجاعت به معنای بی‌محابا عمل کردن نیست؛ بلکه باید با تدبیر، عقلانیت و گفت‌وگو با مردم همراه باشد. در حکمرانی نظام‌های متعددی چون اقتصاد، سیاست، فرهنگ و دیپلماسی و دفاعی قرار دارند. هرکدام از این نظام‌ها باید در درون خود هماهنگ باشند و همزمان با یکدیگر نیز سازگاری داشته باشند. اگر میان این نظام‌ها تعارض باشد، هرکدام دیگری را تخریب می‌کند. کشور نیازمند یک منظومه هماهنگ است تا بتواند مسیر اصلاحات را با موفقیت طی کند.

******

عبور حساب‌شده اصلاح‌طلبان از پزشکیان

خبرگزاری آنا نوشت:

در یک سال اخیر رفتار سیاسی و رسانه‌ای جریان اصلاح‌طلب نشان می‌دهد که این جریان در حال اجرای پروژه‌ای حساب شده و دو مرحله‌ای است: فاصله‌گذاری از دولت و کاهش حمایت علنی، و انتقال ناکامی‌ها و هزینه‌های دولت به جریان رقیب اصولگرا. این رویکرد، محصول محاسبات دقیق سیاسی و رسانه‌ای است که هدف آن هم حفظ اعتبار جریان، هم افزایش قدرت مانور و هم آماده‌سازی زمین برای رقابت‌های آینده است.

نخستین نکته‌ای که در بررسی رفتار اصلاح‌طلبان قابل تامل است، ماهیت حمایت آنها از پزشکیان در انتخابات سال گذشته است و این حمایت نه تنها ریشه در باور و اعتقاد عمیق به برنامه‌ها و اهداف دولت نداشت، بلکه یک ابزار تاکتیکی برای مهار رقبای اصولگرا بود. اصلاح‌طلبان با این اقدام قصد داشتند جای پای خود را در ساختار سیاسی تثبیت کنند و در عین حال جریان رقیب را محدود کنند. اکنون با آشکار شدن ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های دولت، همان جریان اصلاح‌طلب با رویکردی محافظه‌کارانه و زیرپوستی پروژه عبور از پزشکیان را کلید زده است.

عبور از پزشکیان برای اصلاح‌طلبان چند پیامد مهم دارد:

۱. فرار از فشار وعده‌های محقق نشده: با فاصله گرفتن از دولت، اصلاح‌طلبان خود را از پاسخگویی به وعده‌هایی که در انتخابات مطرح کرده بودند، مصون نگه می‌دارند.

۲. حفظ اعتبار رسانه‌ای و اجتماعی: همراهی طولانی مدت با دولت ناکارآمد می‌توانست اعتبار جریان اصلاح‌طلب را کاهش دهد و باعث فرسایش پایگاه اجتماعی شود.

۳. آینده‌سازی بدون هزینه: عبور از دولت به اصلاح‌طلبان امکان می‌دهد چهره‌های جدید خود را برای رقابت‌های آینده معرفی کرده و مسیر انتخابات را آماده کنند.

همچنین رویکرد رسانه‌ای اصلاح‌طلبان طی این دوره، نشان دهنده یک استراتژی حساب شده و آینده‌نگرانه است: کاهش حمایت علنی از دولت، ایجاد فاصله رسانه‌ای و آماده‌سازی افکار عمومی برای پذیرش ناکارآمدی‌ها بدون متهم شدن خود. در کوتاه‌مدت، این رفتار برای اصلاح‌طلبان سودمند است؛ چراکه هم اعتبارشان در افکار عمومی حفظ می‌شود و هم فشار رسانه‌ای کاهش می‌یابد، اما در بلندمدت ممکن است این اقدام باعث کاهش اعتماد عمومی به جریان اصلاح‌طلب شود. مردم با مرور سوابق حمایت تاکتیکی و سپس فاصله گیری از دولت، این جریان را ریاکارانه و محافظه‌کارانه ارزیابی خواهند کرد. 

پرسش مهم این است که اگر اصلاح‌طلبان از پزشکیان عبور می‌کنند، مسئولیت حمایت‌های انتخاباتی و وعده‌های گذشته را چه کسی بر عهده خواهد گرفت؟

******

ورود دادستانی به بیانیه تسلیم‌طلبانه جبهه اصلاحات

رئیس قوه قضاییه به بیانه تسلیم‌طلبانه جبهه اصلاحات واکنش نشان داد.

غلامحسین محسنی اژه‌ای در شست امروز شورای عالی قوه قضائیه اظهار داشت: «چندی پیش، یک جمع به اصطلاح سیاسی، بیانیه‌ای را در راستای خواست دشمن صادر کرد؛ برخی اشخاص توصیه کردند که در برخورد قضایی با صادرکنندگان بیانیه مذکور تعجیل نشود تا اینکه خودِ مردم و جریانات سیاسی و اجتماعی، پاسخ درخوری را به آنها بدهند؛ این امر محقق شد و جریانات و تشکل‌های مختلف، صدور چنین بیانیه‌ای را محکوم کردند؛ حتی برخی افراد و طیف‌های همسو با صادرکنندگان آن بیانیه نیز نسبت به چنین کاری، اعلام انزجار کردند و با تعابیر مختلفی، این مضمون را بیان کردند که صادرکنندگان بیانیه مزبور در شرایطی که دشمن به کشور ما تجاوز کرده و همچنان تهدید می‌کند، بیانیه‌ای در جهت خواست دشمن صادر کرده‌اند؛ البته آنها امید داشتند که در نتیجه صحبت کردن با صادرکنندگان آن بیانیه، آنها را نسبت به اشتباه‌شان آگاه سازند و تاکید کردند که ممکن است آنها اعلام برائت کنند و اظهار کنند غفلت کردیم؛ علی‌ایحال من از همه کسانی که به صورت مستدل و متقن، بیانیه مذکور را محکوم کردند تقدیر دارم و امید دارم آنهایی که از روی غفلت یا اغراض خاص، این بیانیه را صادر کردند، از مسیر اشتباه‌شان بازگردند و رویه خود را اصلاح کنند؛ البته طبیعی است که دادستان تهران در این راستا، به تکلیف قانونی خود عمل خواهد کرد».

******

ابطحی، عارف را به چالش کشید

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از اعضای دولت خاتمی با انتشار یادداشتی، انتقاداتی را به محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهور وارد کرد. او نوشت:

۱- دولت از بیرون یک مجموعه منسجم دیده نمی‌شود، به‌خصوص در حمایت از نظرات رئیس‌جمهور. پزشکیان در دولتش تنها به نظر می‌رسد.

۲- مشکلات البته زیاد است، ولی با این سال پربحرانی که بر کشور گذشت، متأسفانه اعضای دولت بسیار کم‌حرف بودند. در بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نباید وزارتخانه‌ها ساکت بمانند.

۳- کاملاً مشهود است خیلی از اعضای دولت محافظه‌کارانه به فکر آینده خود هستند و دوست دارند کمتر دردسر داشته باشند. وفاق وقتی با این مقدمه به مراحل پایین‌تر می‌رسد، خیلی از وزرا بخش خود را دو دستی تقدیم مخالفان جدی دولت کرده‌اند. آدم‌هایش را خودتان بهتر می‌شناسید. سر بسته بگویم ارج و قربی که نمایندگان مجلس فعلی در این دولت دارند، کمتر سابقه داشته است.

۴- بعضی از وزرا گمان کرده‌اند که همه تلاش مردم در رأی به پزشکیان برای این بوده است که آن وزرای بزرگوار بر کرسی بنشینند. به همین دلیل که این افتخار را به مردم داده‌اند، کمترین تغییر را در معاونان و به‌خصوص مدیران کل شهرستان‌ها داده‌اند.

۵- طولانی شدن استعلام‌ها و دخالت استعلام‌کنندگان در همه امور و برای پست‌های کوچک و بزرگ، بدنه دولت را عملاً خالص‌سازان و خالص‌شدگان به روال دولت قبل حفظ می‌کند.

جناب آقای عارف، باور کنید دولت به تغییرات نیاز دارد. شجاعت داشته باشید. مردم را در تعلیق نگه ندارید. زمان را از دست ندهید. با مردم بیشتر از مدیران رودربایستی داشته باشید. الهی که موفق باشید تا مردم سرحال شوند.

******

ادعای چهره نزدیک به خاتمی

رجانیوز نوشت:

محمدحسین رنجبران، مجری سابق تلویزیون و مشاور رسانه‌ای فعلی عباس عراقچی، اخیرا گفت و گویی با محمد صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و از چهره‌های نزدیک به سید محمد خاتمی داشته و این چهره اصلاح‌طلب ادعای بسیار عجیبی را مطرح کرده است.

در جریان این مصاحبه، صدر مدعی شد: «تحلیل من این است روسیه اطلاعات تمامی پدافندهای هوایی کشور را در اختیار صهیونیست‌ها قرار داده است»!

اما تحلیل و دلیل وی چیست؟ چون شوروی سابق هشتاد سال قبل و هنگام تشکیل اسرائیل از نخستین کشورهایی بوده است که اسرائیل را به رسمیت شناخته و یهودیان روس‌تبار زیادی در اسرائیل زندگی می‌کنند!

اما صدر توضیح نمی‌دهد که چرا روسیه وسط جنگ با ناتو باید طرفدار سقوط و ضعف ایران باشد؟ چرا روسیه باید از مکان همه سامانه‌های پدافندی ایران مطلع باشد؟ چرا ایران را در حد پادو و مستعمره و کارت بازی روسیه معرفی می‌کند؟ چرا در وسط جنگ با غرب سعی در ایجاد جبهه جدیدی در صف دشمنان کشور دارد؟

نادرستی ادعای صدر مشخص است اما نکته قابل تامل نقش آفرینی مشاور وزیر خارجه در خدشه وارد کردن به روابط ایران و روسیه آن هم در آستانه اقدام اروپایی‌ها برای فعال کردن مکانیسم ماشه است. گفتنی است روسیه به تنهایی کارزار مخالفت با مکانیسم ماشه را راه انداخته و حتی سند حقوقی مخالفت با این فرآیند را در سازمان ملل ثبت کرده است (کاری که وزارت‌خانه آقای عراقچی نکرده است).

حتی مقامات روس استدلال‌های حقوقی لازم برای زیر سوال بردن حقوقی فعال شدن مکانیسم ماشه را به مقامات ایران منتقل کرده‌اند. علاوه بر این در صورت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، روسیه نقش اساسی را در مخالفت با ادعای اروپایی‌ها می‌تواند ایفا کند. نکته تعجب‌برانگیز این است در این شرایط چرا برخی دست به تخریب روابط ایران و روسیه  می‌زنند؟ آیا تخریب روابط ایران و روسیه توسط غربگرایان نقشی است که برای این جریان در این مقطع حساس در نظر گرفته شده است؟

******