بازی اروپا با اسلحه خالی
روزنامه قدس نوشت:
وزیر خارجه ایران در ادامه رایزنیهای کمثمر با تروئیکای اروپایی، تلفنی با همتایانش از فرانسه، انگلیس و آلمان گفتوگو کرد. این نوع مناسبات ناپایدار و نامطمئن میان ایران و قاره سبز به ویژه در چند هفته اخیر، زاییده جنگ ۱۲ روزه است. پس از آنکه بروکسل حتی زحمت محکوم کردن تجاوزهای آشکار آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه کشورمان را به خود نداد و شاید هم یارای چنین اقدامی را نداشت، عدم اعتماد بر روابط طرفین سایه افکنده و جمهوری اسلامی با بیاعتمادی و بدبینی تمام به رابطه با چشم آبیها مینگرد. با وجود بدبینی عمیق در روابط تهران و بروکسل، گفتوگوی تلفنی میان وزیران خارجه طرفین انجام شد تا بار دیگر جمهوری اسلامی در مسیر اصلاح سیاستها به طرف غربی فرصتی بدهد.
گفتنی است تروئیکای اروپایی ۸ اوت (۱۷ مرداد) در نامهای هشدار دادند در صورت دست نیافتن تهران به یک «راه حل رضایتبخش» برای مسائل هستهای، اقدام به «فعالسازی سازوکار ماشه» خواهند کرد. این مهلت ۳۱ اوت (۹ شهریور) تعیین شده است که تنها ۹ روز به آن باقی مانده و زمان کمی برای دستیابی احتمالی به هر گونه توافقی با اروپاییها باقی میگذارد. با این حال مقامات کشورمان به صراحت تأکید دارند اروپا به علت بدعهدی و عدم انجام تعهدات برجام صلاحیت توسل به مکانیسم ماشه را ندارد.
در این راستا در حالی که تهران به اراده و توان اتحادیه برای تأثیرگذاری مثبت بر حل پرونده هستهای بسیار بدبین است، نشستهای این گونه در بهترین حالت برای ایران رویدادی برای سنجیدن نیت و رویکرد اروپاییهاست. در مقابل بروکسل همزمان در خفا با آمریکا و رژیم صهیونیستی طرح تجاوز دوباره به ایران را در ذهن میپروراند و با چنین اتفاقی راه را برای ادامه گامهای خصمانه آنها هموار میکند. البته باید اذعان کرد سوءاستفاده چشم آبیها و ادامه تهدید با استفاده از این مکانیسم، در واقع بازی اروپا با اسلحه بدون فشنگ است. درباره عدم کارایی اسنپبک باید به اظهارات عراقچی اشاره کرد که در این باره میگوید: اسنپبک قطعاً چیز بدی است و تا آخرین لحظه برای جلوگیری از آن تلاش خواهیم کرد. ولی جامعه ما درباره اسنپبک برداشت اغراق شدهای دارد؛ مانند همان نگرانی بیمورد درباره جنگ. بسیاری فکر میکنند با اسنپبک، تحریمهای اقتصادی بسیار بیشتری برمیگردد ولی تحریمهای یکجانبه آمریکا که اکنون وجود دارد از تحریمهای شورای امنیت بسیار گستردهتر است.
از سویی در شرایطی که اروپا این روزها در بسیاری از پروندهها قافیه را باخته و از سوی قدرتهای جهانی کنار گذاشته شده، به نظر روند دیپلماتیک اخیر را باید تلاش از سوی اتحادیه برای اعاده حیثیت ارزیابی کرد. با این حال اروپا در صورت رفتن به سمت استفاده از مکانیسم ماشه آخرین کارت بازی خود را خرج میکند و چنین روندی میتواند ضمن اینکه پنجره نیمهباز دیپلماسی را کاملاً ببندد و همان گونه که خطیبزاده هم گفته تهران را به سمت اتخاذ گزینههای سخت که قطعاً برای طرف مقابل هم هزینههای زیادی خواهد داشت رهنمون کند.
******
غربگرایان تحقیر اروپا را بَزک کردند و از آن حماسه ساختند!
روزنامه کیهان نوشت:
تحقیر آشکار سران اروپا توسط ترامپ، نه تنها برای غربپرستان داخلی مایه شرمندگی نشد، بلکه آن را «نماد عقلانیت» جا زدند؛ همانهایی که تا دیروز استقلال اروپا را نسخه نجات معرفی میکردند، امروز همان تحقیر را دستاورد میخوانند. در حالی که اروپا هزینههای سنگین اقتصادی، سیاسی و حیثیتی جنگ اوکراین را پرداخته و عملاً ملعبه واشنگتن شده است، اما جریان غربگرا در داخل کشور طی واکنشی ذلتبار نه تنها از این تحقیر عبرت نمیگیرد، بلکه آرزوی همان وضعیت را برای ایران دارد؛ رفتاری که بیشتر به روانپریشی شبیه است تا تحلیل سیاسی. غربپرستانی که ابتدا از تحقیر زلنسکی و سران پنج کشور اروپایی شوکه شدند، اما حالا بدون اینکه خندهشان بگیرد یا احساس شرمندگی کنند، به منتقدان، کنایه هم میزنند و مینویسند:
«که میگفتید نظم جدیدی در جهان برقرار شده و آمریکا رو به افوله...!»
«خوب به این تصویر باید نگاه کرد. رئیس، آمریکا هست. تمام»
« در این تصویر نه ذلت و خفت میبینیم، نه تحقیر و شکست. این، فقط نماد عقلانیت است و لاغیر. نتیجه برخورد هوشمندانه سران اروپا با دیوانه خودشیفتهای مثل ترامپ فقط رشد اقتصادی، ثبات تجاری و تداوم رفاه ساکنان اروپاست.»
هفت، هشت سال ادعایشان این بود که اروپا واحد سیاسی مستقل و قدرتمندی است و به واسطه تمکین و همراهی با اروپا، میتوان میان آنها و آمریکا شکاف انداخت!
همینها حالا ادای آدمهای «مثلا فرهیخته و دارای اعتماد به نفس» را درمیآورند و میگویند: ما که گفتیم آمریکا کدخدا و اروپاییها رعیت هستند!
شُل مغزهای شیرین عقل، سه سال بعد از خروج آمریکا از برجام، به مردم معترض نسبت به عهدشکنی غرب وعده میدادند: صبر کنید، اروپا ولو به تعهداتش برجامیاش عمل نکند، در حال راهاندازی کانال ماسماسک اینستکس و اسپی وی است!
سؤالی که این جا مطرح میشد این است، اگر کدخدای اروپا، توافق را بعد از گرفتن امتیازات لازم به هم زده بود، چرا به مدت سه سال آویزان اروپا بودند و وقتی کار از کار گذاشت، گفتند: اروپا شرافتش را فروخت؟!
اصلا گذشته را رها کنیم. در کاخ سفید چه اتفاقی افتاد؟ ترامپ، سران متکبر اروپایی (متحدان آمریکا) را، هم تحقیر کرد، هم به تعرفه تجاری بست، و هم وادارشان کرده بابت خرید تسلیحاتی اوکراین، ۱۰۰ میلیارد دلار به آمریکا بپردازند!
قبل از آن هم، دیگر متحد خود یعنی اوکراین را مجبور کرد تا برای خریدن امنیت موهوم و عاریهای، ابتدا نیمی از معادن کمیابش را به آمریکا واگذار کند و ضمنا برای برقراری صلح، بخشی از خاکش را به روسیه بدهد.
******
شورش علیه نظام و ارتزاق از سفره انقلاب!
خبرگزاری دانشجو نوشت:
طبیعتا در هر نظام حکمرانی در هرجای دنیا با هر شیوه و ساختار سیاسی، پایبندی مسئولین به اصول حاکم بر آن نظام یکی از مهمترین شاخصههای دادن مسئولیت به افراد است. یعنی حداقل توقع از کسانی که توزیع مسئولیت میکنند این است که به افرادی اعطای جایگاه مدیریتی کنند که خود و خانوادهشان به اولیات اصول آن نظام پایبند و معتقد باشند یا حداقل نسبت به آنها غرضورزی و دشمنی نکرده باشند.
چند روز اخیر رسانهها خبردادند که برات قبادیان، همسر یکی از رادیکالترین اصلاح طلبان یعنی پروانه سلحشوری، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم، با حکم وزیر نفت دولت، به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت بهینهسازی مصرف سوخت که یکی از مهمترین شرکتهای نفتی است، از دیماه سال قبل منصوب شده است.
سلشحوری علاوه بر حاشیههای متعدد دوره نمایندگی، پس از اتمام دوره نمایندگی مجلس در حالی که مطمئن بود برای دوره بعد تایید صلاحیت نخواهد شد اعلام کرد که در اعتراض به سرکوب اغتشاشات ۹۸ برای نمایندگی مجلس ثبت نام نخواهد کرد.
سلحشوری پس از بیانیه فرافکنانه میرحسین موسوی در اواسط جنگ دوازده روزه، در گفتوگو با رسانه صهیونیستی رادیو فردا بیان کرد: «به نظر من بیانیهٔ میرحسین موسوی نقطهٔ عطفی بود در جریان پس از آتشبسی که رخ داد و اصرار بر موضع رفراندوم داشتند که چند سال پیش بیان کرده بودند.»
همچنین سلحشوری در ادامه این گفتوگو صراحتا نظام را تهدید میکند: «حاکمیت اگر عقلانیت به خرج بدهد، با یک رفراندوم میتواند یک گذار مسالمتآمیز شکل بدهد! وقتی من میگویم گذار مسالمتآمیز، الزاماً به این معنی نیست که خود حاکمیت جمهوری اسلامی بخواهد برود.»
سلحشوری پس از جنگ دوازده روزه تحمیلی از سوی رژیم صهیونیستی در حالی که تمامی جریانها در حمایت از کشور کنشگری کردند و یک اتحاد و انسجامی در حمایت از کشور در برابر تجاوز خارجی رقم خورد، سرکار خانم نماینده این تجاوز خارجی را فارغ از در نظر گرفتن اینکه ایران در مسیر دیپلماسی بود، حاصل سیاستهای کشور قلمداد کرد!
اگر قرار است انسجام ملی تقویت شود، راهش سپردن مسئولیت به مدیران متعهد، متخصص و مردمباور است؛ نه تداوم رانتخواری و پاداش دادن به خانواده کسانی که همصدا با دشمن فریاد میزنند. ادامه این روند، چیزی جز سرخوردگی مردم و ضربه به اعتماد عمومی نخواهد بود. مردم به درستی میپرسند: چرا کسانی که در بزنگاهها علیه کشور موضع گرفتهاند، باز هم از سفره همین کشور بهرهمند میشوند؟ و چرا وزیر نفت، که باید نماد مدیریت ملی و عقلانیت باشد، چنین بیپروا جایگاه حساس مدیریتی را در اختیار افرادی که کارنامه سیاه خانوادگی آنها برای همگان مشخص است، قرار میدهد؟
******
بهزاد نبوی: غنیسازی را تعطیل کنید!
بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفت و گو با سایت انصافنیوز بیان کرد که با بیانیه جبهه اصلاحات همسو است و فقط نسبت به همنشینی مسائل سیاست داخلی و خارجی در این بیانیه انتقاد دارد. بخشیهایی از مصاحبه وی به شرح زیر است:
* معتقد بودم که در بیانیهای که راجع به مسائل خارجی است نباید موضوع داخلی را وارد کنید چون اثر آن را کم میکند.
* من با آن چیزهایی [در بیانیه] که همه مخالفت میکنند مخالف نبودم، حتی تندتر از آنها هم هستم. آنها اگر معتقد به تعلیق غنیسازی هستند من معتقد به تعطیل غنیسازی هستم.
* من با آن بخشی که مورد اعتراض برخی گروهها و دستههاست، نهتنها مخالف نبودم بلکه بیشتر از آن که آنها میخواستند میخواستم.
* گفتم بخش داخلی را ار بیانیه درآورید؛ آنهم نه به خاطر این که مخالف رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی هستم، بلکه خودم هفتهی پیش یک ملاقات با آقای قالیباف و یک ملاقات با آقای اژهای داشتم که در هر دو از طرف کمیتهی رفع حصر جبهه اصلاحات، اصرار و تلاش کردم که هر دو نفر موافقت کنند با رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی. یعنی نه این که مخالف باشم، بلکه معتقد بودم که در بیانیهای که راجع به مسائل خارجی است نباید موضوع داخلی را وارد کنید چون اثر آن را کم میکند.
******
تفاوت آشکار لاریجانی و روحانی
سایت نامهنیوز نوشت:
سیاست ایران در این روزها بیش از هر زمان دیگر گرفتار «زوال امر عمومی» است؛ همان لحظهای که سیاستمداران درگیر جدالهای بیپایان جناحیاند و متن زندگی مردم، در هیاهوی این منازعات، به حاشیه رانده میشود. صحنه سیاست پر است از تصویر و بازنمایی، اما تهی است از واقعیت. درست در چنین موقعیتی است که صداهایی تازه اهمیت مییابند: صداهایی که بیپرده حرف میزنند و بهجای نمایش، به واقعیت نزدیک میشوند.
علی لاریجانی را باید در این بستر دید. بازگشت او نه یک انتصاب ساده اداری، بلکه پاسخی به یک خلأ در سازوکار قدرت بود. او در قامت یک «کارگزار» ظاهر شده که میداند اگر زبان سیاست از صراحت تهی شود، دیگر سیاست نخواهد بود، بلکه صرفاً بازیای زبانی خواهد بود. همین است که حتی منتقدان دیرین او نیز امروز ناچارند اذعان کنند که لاریجانی در این بزنگاه، نشانهای از تعادل و توازن است.
مصاحبه اخیر او نمونهای روشن از همین جایگاه بود. لاریجانی در همان حال که محکم و قاطع سخن میگفت، راه گفتوگو را نیز مسدود نکرد. او نه مانند حسن روحانی، مذاکره را از سر اضطرار و ضعف طرح کرد و نه مانند افراد نقطه مقابلش، افق دیپلماسی را به تمامی بست. او الگوی دیگری را به نمایش گذاشت: سخن گفتن از موضع اقتدار، همراه با حفظ امکان گفتوگو. این همان چیزی است که میتوان از آن بهعنوان «عقلانیت معطوف به بقاء» یاد کرد: عقلانیتی که میداند بقاء در جهان امروز نه با تصلب بیثمر ممکن است، نه با نرمشی بیپشتوانه. چنین مواجههای، پیش از آنکه پیامی به بیرون باشد، پیامی به درون است؛ نوعی اطمینانبخشی که نشان میدهد سیاست ایران هنوز ظرفیت عقلانیت گفتوگویی را از دست نداده است.
در هندسه سیاست، لاریجانی را باید یک «گرهگاه تعادلی» دانست. او بهجای آنکه در مرزهای محدود جناحها گرفتار شود در موقعیتی ایستاده که میتواند بهمثابه وزنهای برای حفظ تعادل عمل کند. به تعبیر فلسفه سیاسی کلاسیک، نظام برای بقاء نیازمند توازن دائمی میان اقتدار و مشروعیت است. اگر یکی بر دیگری غلبه کند، ساختار فرو میپاشد. نقش کنونی لاریجانی را میتوان در همین قاب دید: ضامنی برای توازن در لحظهای که کفههای ترازو بیش از همیشه لرزان شده است.
******
درصورت فعال شدن مکانیسم ماشه خروج از NPT قطعی خواهد بود
اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با تسنیم، درباره بحث فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی کشورهای اروپایی گفت: «واقعیت این است که سازوکار موسوم به مکانیزم ماشه یا همان اسنپبک، در همان دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ کارایی خود را از دست داد، در همان زمان آمریکا بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و توافقی که با عنوان برجام شناخته میشد، عملاً بیاعتبار شد، اروپاییها نیز که تعهداتی داشتند، هیچگاه به آن عمل نکردند».
وی افزود: «امروز آمریکا و متحدانش خود را فراتر از قانون میدانند و تصور میکنند هر تصمیمی که بگیرند باید بر جهان تحمیل شود، اما باید پرسید؛ کجای قوانین بینالمللی چنین اجازهای داده شده است که یک کشور یا چند قدرت محدود بتوانند خودسرانه درباره سایر کشورها تصمیم بگیرند؟ این همان رویکردی است که باعث شده است سازوکارهایی مانند مکانیزم ماشه هیچ اعتبار و خاصیتی نداشته باشد».
این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس تصریح کرد: «در برجام، ایران به همه تعهدات خود بهموقع عمل کرد و این امر قابل اثبات در هر دادگاه بینالمللی است، در مقابل، آمریکا نهتنها به تعهدات خود پایبند نماند، بلکه فراتر از آن عمل کرد و تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد، کشورهای اروپایی هم بهجای ایفای تعهداتشان، عملاً دنبالهروی واشنگتن شدند».
کوثری در ادامه هشدار داد: «اگر اروپاییها بخواهند بار دیگر از سازوکار بیخاصیت مکانیزم ماشه استفاده کنند، جمهوری اسلامی ایران نیز گزینههای متعددی روی میز دارد. یکی از مهمترین این گزینهها خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) است، البته تصمیمگیری دراینباره بر اساس مصالح و منافع ملی انجام خواهد شد، اما اگر منافع ملت ایران ایجاب کند، بدون تردید از NPT خارج خواهیم شد».
وی تأکید کرد: «ما هیچگاه از قانون عدول نکردهایم و برجام شاهدی بر این مدعاست، اما اگر طرف مقابل بخواهد بهطور غیرقانونی و ظالمانه علیه ایران اقدام کند، ما نیز متناسب با آن واکنش نشان میدهیم، خروج از NPT یکی از گزینههای جدی و قطعی در صورت عملیاتی شدن مکانیزم ماشه خواهد بود».
کوثری در پایان خاطرنشان کرد: «ملت ایران بارها نشان داده است که در برابر زورگوییهای آمریکا و متحدانش ایستادگی میکند. اگر آنها بخواهند حقوق ملت ایران را نادیده بگیرند، پاسخ ایران قاطع، قانونی و بازدارنده خواهد بود».