تغییر پارادایم و ادعای اصلاح‌طلبان

گروه سیاسی الف،   4040529050 ۵۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۴ تکراری یا غیرقابل انتشار

پارادایم، مفهومی است که توماس کوهن، فیلسوف علم، برای توضیح تحولات بنیادین در علم مطرح کرد. در نگاه او، پارادایم‌ها سنجش‌ناپذیر هستند؛ یعنی اصول و معیارهای یک پارادایم برای داوری درباره پارادایم دیگر به کار نمی‌آید. بنابراین، تغییر پارادایم چیزی بیش از اصلاحات جزئی است؛ بلکه به معنای جایگزینی کامل یک نظام دانایی و قدرت با نظامی دیگر است.

از این منظر، ادعای تغییر پارادایم همواره حامل معنایی سیاسی-براندازانه است. چرا که چنین تغییری، کل چارچوب موجود را منسوخ و چارچوبی نو را جایگزین می‌کند.

اما در گفتمان اصلاح‌طلبان ایرانی، همین ادعا بارها و بارها تکرار شده است؛ هرچند اغلب در پوشش «اصلاح در چارچوب». موارد زیر، نمونه‌‌هایی معادل  تغییر پارادایم است:

۱. سعید حجاریان – «تغییر ریل»

حجاریان، از نظریه‌پردازان اصلی اصلاحات، در گفت‌وگویی با ایران فردا (۱۳۷۸) صریحاً تأکید کرد که اصلاحات باید «ریل سیاست» را تغییر دهد نه صرفاً سرعت آن را. این تعبیر در منطق کوهنی چیزی جز تغییر پارادایم نیست؛ چرا که تغییر ریل یعنی ورود به مسیر دیگری که با مسیر پیشین اساساً متفاوت است.

۲. عبدالکریم سروش و پروتستانتیسم اسلامی

سروش در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ بارها بر ضرورت یک «پروتستانتیسم اسلامی» تأکید کرد (مثلاً در گفت‌وگوهایش با نشریه کیان). او دین سنتی و فقهی را ناکافی دانست و خواستار بازسازی معرفتی اسلام شد. این رویکرد عملاً به معنای جایگزینی پارادایم سنتی-فقهی با پارادایم معرفتی جدید است؛ تغییری که دیگر از جنس اصلاح در چارچوب نیست.

۳. مصطفی تاج‌زاده و عبور از جمهوری اسلامی

تاج‌زاده در سال‌های پس از ۱۳۸۸ بارها بر «عبور از جمهوری اسلامی» به سوی «جمهوری دموکراتیک» سخن گفت (برای نمونه در مصاحبه‌اش با بی‌بی‌سی فارسی، ۱۳۹۹). اصطلاح «عبور» اساساً معادل تغییر پارادایم است؛ چرا که عبور یعنی پشت‌سر گذاشتن کلیت نظم مستقر و وارد شدن به چارچوبی نو.

۴. میرحسین موسوی و جمهوری ایرانی

در جریان اعتراضات ۱۳۸۸، شعار «جمهوری ایرانی» به عنوان یکی از نمادهای جنبش سبز مطرح شد. هرچند موسوی کوشید این شعار را تعدیل کند، اما نفس طرح چنین مفهومی عملاً به معنای تغییر پارادایم از «جمهوری اسلامی» به چارچوبی دیگر بود. در نهایت و پس از جنگ ۱۲ روزه، او به‌طور کامل، جانب ایده جمهوری ایرانی ایستاد و رادیکالیسم خود را به اوج رساند.

۵. گفتمان اخیر اصلاح‌طلبان و گذار به دموکراسی

در دهه‌ اخیر، بسیاری از اصلاح‌طلبان از واژه‌ «گذار» استفاده کرده‌اند (از جمله تاج‌زاده، علوی‌تبار و برخی روشنفکران نزدیک به جنبش سبز). اما «گذار» در ادبیات علوم سیاسی چیزی جز تغییر پارادایم نیست. گذار به دموکراسی به معنای عبور کامل از چارچوب فعلی و استقرار چارچوب جدید است.

فرجام

از دیدگاه کوهنی، تغییر پارادایم همیشه با فسخ شدن برای پارادایم فعلی همراه است. این یعنی وقتی اصلاح‌طلبان از «تغییر ریل»، «پروتستانتیسم اسلامی»، «عبور»، «جمهوری ایرانی» یا «گذار» سخن می‌گویند، در واقع فراتر از اصلاحات جزئی حرکت می‌کنند. این گفتمان نشان می‌دهد که ادعای «اصلاح در چارچوب» با منطق تغییر پارادایم ناسازگار است و در عمل چیزی جز براندازی نرم یا نفی بنیادین نظم مستقر نیست. 
نکته نهایی این‌که ممکن گفته شود مقصود منادیان تغییر پارادایم در ایران، مقصودی اصطلاحی (مطابق معنای علمی دقیق) نیست بلکه مقصودی واژگانی است که بنابراین در پی واژگونی نیست. اما به هر روی، چه معنای واژگانی و چه معنای اصطلاحی پارادایم، متضمن و همراه با تغییرات در بنا(ساختار) و تغییر در مبنا (ارزش‌های اولیه جمهوری اسلامی) است.