یکی از نکاتی که منابع و محافل صهیونیست پس از جنگ 12 روزه به کرات به آن اشاره داشته اند این مساله بوده که اسرائیل به شدت از دقت، هدفمند بودن و همچنین تاکتیک های حملات موشکی ایران به بخش های مختلف فلسطین اشغالی، شوکه شده و انتظار این موضوع را نداشته است. به بیان ساده تر، رژیم اشغالگر قدس در جریان جنگ ۱۲ روزه با عملکردی از ایران رو به رو شده که حتی نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی آن نیز نتوانسته بودند تصویری روشن را از آن به این رژیم ارائه کنند. موضوعی که خود در تحمیل آتش بس به صهیونیست ها نقشی محوری داشته است. هر چند این مساله از چشماندازی کلان این و واقعیت را فریاد می زند که ایران هنوز کارت های بازی زیادی را در دست دارد که در صورت ماجراجویی مجدد صهیونیست ها، می تواند به نحوی جدی از آن ها استفاده و شرایط شوکه کنندهتری را برای اسرائیل رقم بزند.
حال که اسرائیل در عرصه نظامی، در تقابل با ایران خود را در بنبست می بیند، به همراه آمریکا و قدرت های غربی، به نحوی ویژه سعی در فعال سازی دیگر جبهه ها دارد که شاید بتواند از این رهگذر، کشورمان را تضعیف کند.
جدای از جنگ روانی و تبلیغاتی گسترده رژیم اشغالگر قدس و جریان های رسانه ای متحد با آن که سعی دارند نوعی ناآرامی ذهنی را به مردم کشورمان تلقین و از آغاز قریب الوقوع دور تازه درگیریها صحبت می کنند، اینطور به نظر می رسد که ضربه زدن به بنیان های اقتصاد ایران نیز یکی از اولویت هایی است که آن ها به صورت ویژه آن را دنبال می کنند. در این چهارچوب، به تازگی شاهد بوده ایم که قدرت های اروپایی از اراده خود برای فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران صحبت کرده اند. اقدامی که در صورت تحقق، میزان قابل توجهی از تحریم ها که در دوره قبل از حصول توافق برجام علیه ایران برقرار بود را بازخواهد گرداند. از این رو، این دسته از بازیگران سعی دارند به هر شکل ممکن، این باور را القا کنند که یا ایران باید به یک توافق جدید در حوزه هسته ای و موشکی خود تن بدهد یا به ادعای آن ها با یک بحران اقتصادی جدی و بزرگ رو به رو شود. این در حالی است که افکار عمومی کشورمان از دو منظر در مواجهه با این توطئه، باید آگاهانه رفتار کنند.
اول اینکه در سال های اخیر و حتی با وجود برجام، قدرت های غربی و مخصوصا آمریکا، سیلی از تحریمهای تازه را علیه ایران به صورت غیرقانونی تحمیلی کرده اند و فعال سازی مکانیسم ماشه، در نهایت امر می تواند یک شوک مقطعی را به اقتصاد ایران وارد کند. اقتصاد کشورمان در سال های اخیر تا حد زیادی تاب آوری خود را در برابر فشارهای خارجی و هضم کردن چالش های آن ها در خود، نشان داده است. از این رو، باید بدانیم که تبلیغات گسترده با محوریت فعال سازی مکانیسم ماشه علیه ایران، بیش از همه ماهیت جنگ روانی دارد.
نکته دوم اینکه افکار عمومی در کشورمان باید بدانند که غرب و صهیونیست ها می خواهند ایران اهرم های قدرت خود را تسلیم آن ها کند و در عوض، به ادعای آن ها مکانیسم ماشه و فشارهای اقتصادی علیه یاران فعال نشود! باید پرسید آیا آن ها در سال های اخیر، به کوچکترین تعهدات خود در قالب برجام عمل کرده اند؟ آیا تعامل با آن ها برای ایران دستاوردی به همراه داشته است و مشکلی را حل کرده است؟
از این رو، حتی اگر با منطق خودِ آن ها ایران با آن ها همکاری کند، تردیدی نیست که بر مبنای تجربیات تاریخی، غربی ها و صهیونیست ها به نحو گستردهتری در مسیر تشدید فشارها و تضعیف ایران گام خواهند گذاشت.
بنابراین تردیدی نیست باید اهرم های قدرت ایران به مثابه ابزاری برای حراست از امنیت اقتصادی کشورمان حفظ شود.