در روزهایی که فضای سیاست خارجی ایران نیازمند بیشترین هوشیاری و انسجام است، سه کشور اروپایی، یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان، گامهای جدی برای فعالسازی مکانیسم ماشه برداشتهاند؛ مکانیزمی که در صورت تکمیل، میتواند تمامی تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را دوباره بازگرداند. با این حال، در داخل کشور، برخی محافل و افراد همچنان با خوشخیالی، این اقدام را یا جدی نمیگیرند، یا آن را قابل بازگشت و قابل مذاکره میپندارند. این دیدگاه نهتنها سادهانگارانه است، بلکه برای امنیت ملی کشور، بشدت خطرناک است.
ندانستن، بخشودنی نیست!
وقتی کشورهای اروپایی به این نتیجه رسیدهاند که دیگر دیپلماسی در چارچوب توافق هستهای (برجام) کارایی ندارد، دیگر جایی برای خوشبینی باقی نمیماند. آنها دقیقاً در مسیر بازگرداندن قطعنامههایی هستند که ایران را پیش از توافق ۲۰۱۵ به شدیدترین تحریمهای تاریخ گرفتار کرد. بازگشت آن تحریمها یعنی باز شدن درهای فشار اقتصادی، امنیتی و حتی نظامی بینالمللی بر ایران، و این چیزی نیست که با چشمپوشی یا سادهسازی، بشود از کنار آن عبور کرد.
از برجام تا بنبست دیپلماسی
عدهای هنوز در توهم احیای برجام و گفتوگوهای مجدد با اروپا و آمریکا سیر میکنند، گویی هیچیک از تجربههای گذشته برایشان درس نشده. آیا همین کشورهای اروپایی نبودند که به تعهدات خود در برجام عمل نکردند؟ آیا آمریکا با صراحت تمام، از توافق خارج نشد و تهدید به اقدام نظامی نکرد؟ با این وجود، برخی در داخل همچنان ترجیح میدهند چشم بر واقعیت ببندند و با ادبیاتی مبهم و محافظهکارانه، فضا را آرام جلوه دهند.
هزینه خوشخیالی را چه کسی میدهد؟
سادهانگاری در برابر تهدیداتی به این بزرگی، تنها یک معنا دارد: دعوت به فاجعه. در شرایطی که حتی سازمانهای بینالمللی نیز در قبال ایران مواضعی سختگیرانه اتخاذ کردهاند، هرگونه تأخیر در اتخاذ موضع شفاف و مقتدرانه، هزینهای خواهد داشت که مستقیم بر دوش ملت ایران سنگینی خواهد کرد. آیا باید صبر کنیم تا تحریم تسلیحاتی، بانکی، نفتی، و حتی بازگشت فصل هفتم منشور ملل متحد، کشور را به نقطهی بحران برساند، آن وقت واکنش نشان دهیم؟
راهکار چیست؟ بیداری سیاسی و وحدت ملی
اولین گام، آگاهسازی افکار عمومی و مقابله با جریانهای خوشخیال و منفعل در داخل کشور است. نباید اجازه داد فضای تحلیلی کشور در تسخیر افرادی باقی بماند که منافع ملی را قربانی تحلیلهای ضعیف یا وابستگیهای سیاسی میکنند. دوم، بازسازی دیپلماسی فعال، نه برای التماس به اروپا، بلکه برای فعال کردن اهرمهای فشار جمهوری اسلامی ایران است. ایران باید نشان دهد که راهبرد دفاعی و سیاسیاش واکنشی و انفعالی نیست.در این نقطهی حساس تاریخی، باید با جسارت به خودمان بگوییم که اگر دشمن اسلحه را مسلح کرده، ما نباید با دست خالی و لبخند مصنوعی، به استقبال شلیک برویم.