حداقل حرمت انسجام مردم را نگه دارید

محسن مهدیان،   4040405057 ۱۴۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

 در روزهای آتش و خون، مردم ایران یکصدا بودند. از شمال تا جنوب، از پیرمردهای بازار تا نوجوان‌های گوشی‌به‌دست، همه پای ماجرا ایستادند. این ایستادگی ساده نبود؛ دل‌ها لرزید، اشک‌ها ریخت، اما کسی عقب نکشید.

در این جنگ، ملت ایران جلوتر از همه ایستاد؛ شانه به شانه، بدون ترس، بدون دودلی.

اما حالا که صدای انفجارها خوابیده، یک صدای تازه بلند شده؛ صدایی تلخ و البته صدایی آشنا:

«فلانی خائن بود... فلانی آتش‌بس را فروخت... فلان مسئول تسلیم شد...»

نه!

این صدایی نیست که از دل این مردم بیرون آمده باشد؛ این صدای ما نیست.

ما آنقدر بزرگ شده‌ایم که در بحبوحه جنگ، دعواهای استقلال-پرسپولیس‌مان را کنار گذاشتیم. با همه تفاوت‌هایمان، یکی شدیم. حالا وقت آن نیست که دوباره به عقب برگردیم، دوباره همدیگر را متهم کنیم، به مسئولان بدبین شویم‌ یا آتش اختلافی را که دشمن نتوانست خاموش کند، خودمان شعله‌ور کنیم.

تمام کنید این دعواهای لعنتی انتخاباتی را.

در دفاع‌مقدس 12روزه همه مسئولان کنار هم بودند؛ مثل متن مردم.

ما از این انسجام، از این اتحاد، باید نگهداری کنیم. این سرمایه فقط مال میدان جنگ نیست؛ مال روزهای آتش‌بس هم هست. فراموش نکنیم ما همچنان در جنگ هستیم، ولو ظاهرش آتش و موشک نباشد.

حرمت این مردم را نگه دارید.

حداقل، حرمت این انسجام را نگه دارید.

به‌جای بدگمانی، به‌جای دوگانه‌سازی‌های دروغین، بیایید یک‌بار برای همیشه از خودمان مراقبت کنیم.

و یادمان نرود‌ کسانی که در لباس خودی، همیشه از همه بلندتر فریاد خیانت سر می‌دهند، اتفاقا همان‌هایی‌اند که باید بیشتر به آنها شک کرد. تندترین فریادها، همیشه پاک‌ترین نیت‌ها را ندارند.

ما یک‌بار در این جنگ بزرگ شدیم.

نابالغ برنگردیم.

این انسجام، امانت خداست. خیانت نکنیم.

درس های مهم این جنگ در حکمرانی رسانه ای

رسانه نه فقط بازتاب جنگ، بلکه خود جنگ است. جبهه‌ای که اگر نادیده گرفته شود، می‌تواند پیروزی‌های میدانی را به شکست‌های روانی بدل کند. در این نبرد، دو نگاه معیوب در مورد رسانه‌های خودی و  در مواجهه با دشمن وجود دارد

الف. رسانه‌های داخلی

در یک جمله به جهت رسانه ای مهیای جنگ نیستیم. حداقل به سه دلیل:

1- متوجه باشیم که رسانه صرفا ابزار اطلاع رسانی نیست و جزئی از میدان است. به رفتار ترامپ توجه کنید. 90 درصد رسانه است و 10 درصد میدانی که آنهم در خدمت رسانه است. بااین توضیح همه نظام باید درگیر رسانه شود. این تغییر البته الحق در ادبیات بیانیه های سپاه و سخنگو روشن بود. اما همه اجزای نظام نقش رسانه دارند. یعنی نقش ادراک سازی. باید چنین آرایشی بگیرند.

2- از 7 اکتبر تا همین جنگ اخیر نشان داد که رسانه های اصلی زیرساخت‌ لازم و نیروی اموزش دیده زبده برای روایت جنگ ندارند. در این جنگ، رسانه فقط راوی پیروزی یا شکست نیست؛ خودش عامل پیروزی یا شکست است. باید آن را جدی گرفت، آن را تجهیز کرد.

3- رسانه فقط رسانه رسمی نیست. برای شهروند رسانه ها نیز باید تدبیر کرد. هم از حیث پلتفرم های داخلی و هم میکرو رسانه ها و هم شهروند رسانه ها. قوانین ما و زیرساخت های رسانه ای به این بخش نه نگاه فرصت دارد و نه حتا تهدید.

قوانینش نیز در سطح نظارت و راهبری کار به این بخش ندارد. بخش زیادی از "اطلاعات اشتباهی" و "اشتباهات اطلاعاتی" در این بخش رشد و نمو پیدا می کند. حرف زیاد است. اما اجمالا در همین سه بخش موجز طرح شد و بگذریم.

ب. اما رسانه‌های دشمن

در جبهه مقابل ماجرا نگران کننده تر است. ما با ساختاری منسجم، چندلایه و مهاجم مواجه‌ایم. رسانه‌های دشمن در سه سطح اصلی به‌صورت مکمل عمل می‌کنند:

یکم. پلتفرم‌ها

پلتفرم‌ها دیگر صرفاً ابزار ارتباط نیستند؛ سرزمین ذهنی مردم‌اند. اینستاگرام، تلگرام، توییتر، واتس‌اپ و دیگر سکوها، میدان زندگی واقعی مردم‌اند: جایی که فکر می‌کنند، می‌خندند، می‌گریند، تصمیم می‌گیرند و از همه مهم‌تر: «باور» می‌سازند. اما نگاه رسمی ما به پلتفرم، هنوز در حد ابزار اطلاع رسانی است. نتیجه آنکه سیاست‌گذاری ما یا سطحی است، یا واکنشی و اغلب محدود به فیلترینگ. در حالی‌که دشمن، خاک ذهن مردم را اشغال کرده است. پلتفرم یعنی میدان نبرد؛ یعنی خاک تحت اشغال دشمن. و تصمیم‌گیری درباره آن، باید نه در سطح چند اداره، بلکه در تراز شورای عالی امنیت ملی انجام گیرد.

دوم. رسانه‌های اتاق جنگ

ایران‌اینترنشنال و شبکه‌های مشابه، دیگر رسانه نیستند؛ این‌ها بخشی از ساختار نظامی دشمن هستند. . همان‌طور که دشمن در میدان موشک دارد، در عرصه رسانه این‌ها موشک‌اند. دقت کنید که شبیه موشک نیستند؛ جمله استعاری نیست. خود موشک اند. برای موشک های دشمن قلق گیری می کنند. کمترین گناه شان آدم کشی است. 
با این‌ها نباید مثل اپوزیسیون رسانه‌ای برخورد کرد. این‌ها جزئی از اتاق جنگ دشمن‌اند و پاسخ به آن‌ها نیز باید در سطح امنیتی و حتی نظامی طراحی شود.

سوم. شهروندرسانه‌ها

در لایه سوم، با طیفی از کاربران مواجهیم که در ظاهر، فعالان معمولی‌اند، اما در عمل، حلقه‌های مکمل پروژه دشمن‌اند. این‌ها شایعه می‌سازند، روایت‌سازی هدفمند می‌کنند، فیلم و عکس تقطیع‌شده را منتشر می‌کنند، با میم و طنز و فیک‌نیوز ذهن مردم را تسخیر می‌کنند و بذر بی‌اعتمادی می‌کارند.

خطای فاحش این است که همه این‌ها را کاربران هیجانی و عادی بدانیم. بخش قابل‌توجهی از آن‌ها نه‌تنها هدایت‌شده‌اند، بلکه بخشی از جریان نفوذ، خرابکاری رسانه‌ای و نفاق سازمان‌یافته هستند. برخورد با آن‌ها صرفاً نباید قضایی باشد؛ باید امنیتی به ماجرا دیده شود