"استعفا" اسم رمز بازیِ مذاکره بود. قرار بود پدربزرگ ترامپ بلافاصله پس از آئینِ تحلیف خود، شمشیر را از رو ببندد ، اروپایی ها هم _رسماً_ خود را کنار بکشند و همزمان ، ایادی داخلی ، زمزمه ی "مذاکره ی مستقیم" را کوک کنند... که همینطور هم شد.
فضای روانیِ جامعه از مدتی قبل برای اجرای این سمفونی آماده شده بود و هر کس در هر نقطه و موضع که حضور موثر داشت، تک مضرابهایی با آن هماهنگ و آماده کرده بود.فلذا اینجا و آنجا _همه جا_ حرف از این بود که بالاخره باید یکبار برای همیشه با آمریکا دور یک میز بنشینیم و مسائل مان را حل و فصل کنیم ( اگر به ارز و سکه و دلار هم شوک کوچکی وارد شود، جای دوری نمی رود).راز سخن کوتاه و دوپهلوی رئیس جمهورِ جدید ایالات متحده ی آمریکا در بارهی ایران هم در لابلای صفحات همین سمفونی نهفته بود. {اوجِ تهدید و وعده ی سرِخرمن}انقلابی های بُزدل، تحت تاًثیر تهدید قرار میگیرند و سکوت می کنند و تکنوکرات های ساده لوح، به پوزخندِ پرمعنای عالیجناب ترامپ، دل خوش می کنند.
کلید استعفا را _تحت الحفظ_ برای لحظه ای نگه داشته اند که بخش های سخت نظام و رهبری بخواهند در برابر این پیشنهاد سخاوتمندانه، مقاومت از خود نشان بدهند. اگر از همان دوماه پیش، نظام با پای خود وارد این بازی می شد، نتیجه اش شوت کردن توپ به زمین افکار عمومی، توسط مزدوران شبکه ای_ رسانه ای بود که اتفاقاً تبحّر خاص و تخصص ویژه در انجام چنین ماُموریت هایی در ایجاد جنگ روانی و مهندسی پنهان افکار عمومی دارند و امتحان پس داده اند.
اگر نظام به این مثلث شوم، فرصت اجرای سمفونی اش را می داد، به این راحتی نمی شد توطئه را خنثی و بساط شان را جمع کرد و بدون شک، هزینه هایی روی دوش کشور میگذاشت.
مدیریت هوشمندانه ی ماجرا توسط رهبریِ انقلاب این فرصت را از مجموعه ی اعضای این ارکستر سمفونی بزرگ و هماهنگ زمانی گرفت که تصور کردند نظام را در کنجِ رینگِ مذاکرهی مستقیم، گرفتار و اصطلاحاً آچمز کرده اند و آمادهی مذاکرهایم.
در این بین و دو گروه بودند که ساز "استعفا" نواختند. یک گروه، ایادی داخلی استکبار بود که بدون تردید از قبل، سطر به سطر تا نقطه ی پایانِ سناریو را توجیه شده و به وظیفه ی سازمانی خود تمام وکمال آگاه بودند. اما متاُسفانه گروه دوم، یعنی کسانی که خود را انقلابی می پندارند، معلوم نیست با چه توجیهی وارد ماجرا شدند و ساز استعفای رئیس جمهور کوک کردند!؟ الله اکبر ! ... جز این نمی توان احتمال داد که اینان، فهمِ شان را برای روزِ مبادا فریز کرده اند!
سخن حکیمانه ی رهبری مبنی بر اینکه مذاکره ی مستقیم با آمریکا ، عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه هم نیست، دقیقاً زمانی مطرح شد که باید. و این زمان شناسی، کلیدِ "استعفا" یا "مطالبه ی استعفا" را در قفلِ مذاکره شکست، مثل یک آنتی تز عمل کرد و به سنتزی مخالفِ آنچه انتظارش را داشتند ، انجامید (برخلاف تصور واهی و خیالِ باطلِ شان ، آن مطالبه ی ملی که خواب اش را دیده بودند ، محقق نشد) .
حالا باز مدتی باید تینک تنک ها - اندیشکده ها و موسسات تاپ سکرت آینده پژوهی آمریکا ، مغزشان را ورزش و اَبَر رایانه هاشان را ارتقاء بدهند و سمفونی جدیدی برای یک کودتای مرمری - مخملی یا نامرئیِ دیگر طراحی کنند . تا آن روز ...