چند سطری برای شهید سید مرتضی آوینی

  4030122011


ما شاهکارهای زیادی در این سال‌ها رقم زدیم؛ اما دریغ از یک آوینی که روایتش کند! اگر آوینی درمیان ما ظهور نمی‌کرد، حتی خلأ او و احساس نیازش را هم درک نمی‌کردیم.

‏چقدر جایت خالی است آقا سید عزیز. اندیشه، مرام، رفتار، مظلومیت و سلوک هنری‌ات برای همه ما درس است. جملات و کلماتت هنوز تازه هستند.چقدر خوب پیش‌بینی می‌کردی و چقدر خوب از آینده خبر می‌دادی. آری! تو در نوع خودت طبیب دل‌های مشتاق ایثار بودی و خود ایثارگر این میدان شدی.

هنوز پس از حدود سی سال از شهادتت، هنوز هم مظلوم هستی. جریانی که کماکان از انتشار تفکر شما شهید عزیز قلم و هنر ترس دارد و شما را صرفاً هنرمندی خوش صدا با قریحه ادبی معرفی می‌کند؛ نه متفکر صاحب نظر در حوزه تمدن.

به ما یاد دادی: هر کس می‌خواهد شما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند. آقای آوینی! یادمان نمی‌رود که ما گیج و گول دنیای قشنگ تو بودیم و شما زدی توی گوش‌مان و با غرب‌شناسی هشیارمان کردی. باز هم بزن شهید؛ باز هم بزن رفیق.

و امروز زمزمه می‌کنم جملاتت را: قدس مظهر جراحتی است که بر قلب امت اسلام وارد شده است و این جراحت را جز به خون نمی‌توان شست. راه قدس با کاهلی و تن‌آسایی و دل به... دنیا بستن میانه‌ای ندارد. راه قدس مرد جنگ می‌خواهد و مرد جنگ نیز کربلاییست و... از سختی‌ها و مشقات و سر باختن‌ها و جان دادن‌ها نمی‌هراسد.