حداقل حقوق دریافتی یا حداکثر حقوق پرداختی؟

  4030108001

گروه تعاملی الف - محمد ماکویی:

علی القاعده، نباید ربطی به معیشت داشته باشد و هر کس باید در ازای کاری که انجام می‌دهد پاداشی که متناسب با فعل صورت گرفته است دریافت نماید. در این باره باید گفت که درست است آدم ها با حقوق دریافتی زنده می‌مانند و زندگی می‌کنند و چند سر عائله را می‌گردانند؛ اما اینکه این موضوع را دستمایه تعیین چیزی به نام "حداقل حقوق دریافتی" قرار دهیم اصلا کار شایسته‌ای نیست.

جدا از اینکه "حداقل حقوق دریافتی" مصوب، از نظر بسیاری کارفرماها، "حداکثر حقوق پرداختی" معنی می‌دهد باید به این نکته اشاره داشت که وقتی فردی بر اساس نیاز مستحق دریافت چیزی می‌گردد، قابلیت و توانایی او ارزش و اهمیت خود را از دست داده و مجردی که بسیار کاربلد است، در سلسله مراتب اداری، پایین‌تر از متاهلی قرار می‌گیرد که به علت زود ازدواج کردن و زود بچه دار شدن و عدم رعایت تنظیم خانواده وقت برای تحصیل و یاد گرفتن کار پیدا نکرده است.

من زمانی در شرکتی کار می کردم که حقوق بسیار بالا به من می‌داد. این حقوق آنقدر مکفی بود که بالاخره مرا شرمنده اخلاق خوش ورزشکاری آقای رییس نمود! به این مناسبت نزد ایشان رفته و ضمن گلایه از حقوق بالا، "لیاقتش را دارم؟" را بر زبان آوردم. رییس از استماع این جمله، که نشان از سادگی کامل نگارنده می‌داد، کلی قهقهه زد و بعد صادقانه عنوان کرد که اگر از قبل من کمتر از 5 برابر دریافتی مرا دشت نمی‌کرد لحظه‌ای در اخراج من تعلل نمی‌ورزید! با عنایت به موارد بالا شاید متوجه شده باشید که چرا تعیین "حداقل دستمزد" کار درستی نیست.

اگر چنین است چرا مسئولین و متولیان امر متوجه ایراد کار نشده و کماکان در ماه‌های پایانی سال شاهد جر و بحث‌هایی با موضوعیت حداقل دستمزد و حداقل نیاز یک فرد متوسط به کالری هستیم؟ شاید علت این باشد که در عدم تعیین حداقل دستمزد، کارفرماها با ساخت و پاخت با هم کارگر و کارمند بینوا و به شدت محتاج زنده ماندن را از هستی ساقط می‌نمایند. این حرف، خیلی "حرف حساب" نیست؛ زیرا می‌توان شان انسانی هر کس، شاغل یا بیکار، را دلیلی بر این گرفت که دولت باید شرایط یک زندگی خوب و نسبتا آبرومند را، بی آنکه مجبور باشد بین معیشت و دستمزد رابطه برقرار کند، برای تک تک آحاد ایرانی فراهم نماید.

در این صورت، قطعا، اوضاع و احوال کار به مراتب بهتر خواهد شد؛ زیرا هم کارگرها و کارمندها مجبور نیستند چوب حراج به توانایی های حرفه‌ای، دانش، تجربه و تحصیلات و آموزش‌های ضمن خدمت و ضمن تحصیل بزنند و هم کارفرماها نیاز نمی‌بینند که به مراتب بیش از نیاز استخدام نمایند تا مسئولین و متولیان امور به دلیل اشتغالزایی آن ها قلم عفو بر خطاها و اشتباهات ایشان کشیده و مانع از این شوند که افراد بیگناهی که زیر دست خلافکارها کار می‌کنند از نان خوردن بیفتند.