طبیعت، کتابِ گشوده آیات است. کلاس درس و تامل و تفکر است. نو به نو هم باید آن را خواند به ویژه وقتی صدای پای نوروز به گوشِ هوش می رسد. هوشیارانه هم باید خواند و خوانده ها را به معرفت ارتقا داد. از دیدن به فهمیدن رسید. آن وقت باباطاهر عریان در ما خواهد خواند؛
به صحرا بنگرم، صحرا توبینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
به هر جا بنگرم، کوه و در و دشت
نشان روی زیبای تو بینم
با دیده ای چنین باید دید. زمین را باید نگاه کرد که چطور هر سال، با بهار شکوفا می شود. سبز می پوشد. چشمه های لایزالش را جاری می کند که نه تنها لب را می نوازد که نگاه را هم دچار خویش می کند. حالا اگر نوروزی از راه برسد، بهار تقویم خود را ورق، ورق کند اما اتفاقی نیفتد چه می گوئیم آن وقت؟ زمین به وظیفه خود عمل نکرده است. پی جوی علت می شویم و هزار دلیل می جوئیم تا بفهمیم چرا چنین خرقِ عادت کرده است.
اگر از طبیعت درس بگیریم، با همین نگاه خود را هم به بررسی خواهیم نشست چون همان گونه که استاد صفائی حائری(ره) در کتاب مسئولیت و سازندگی تاکید می کند،" كسى كه مى توانسته آگاه باشد و آگاه نشده مسئول است كه: هَلّا تَعَلَّمْتَ. از او مى پرسند كه چرا آگاه نشده اى؟ اما از او نمى پرسند كه چرا توان نداشته اى و دارا نبوده اى؟ مى پرسند كه چرا استعدادها را به جريان نينداخته اى؟ اما نمى پرسند كه چرا استعداد نداشته اى؟ «لتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ.»داده ها و نعمت ها مسئوليت دارد." زمین استعداد بارور شدن دارد. پس مسئول است. سنگلاخ را استعداد دیگری هست اما توان باروری ندارد لذا کسی نمی گوید چرا سنگلاخ ها گُل نمی دهند. در باره انسان هم حُکم همین است. از استعداد های نداشته نمی پرسند و توقعی هم نیست اما این توقع وجود دارد که استعداد ها و ظرفیت های داشته را شکوفا کند. توقع است روابط خود را جوری اصلاح کند که همه شئون زندگی اش، مصلحانه شود. انتظار است بفهمد که،" ما براى خدا هستيم. از آنِ او هستيم. از آنِ او. نه براى هوس ها و حرف ها و جلوه ها ... ما براى او هستيم و اين است كه به سوى او باز مىگرديم و داده ها را در راه او مى ريزيم. ما براى او هستيم و او جهت حركت ما و هدف ما و بازگشت ماست." چون برای او هستیم، هر گامی که برمی داریم باید ما را به او نزدیکتر کند. این حرکت در مسیر طبیعت است.
با ساخت انسان، ساز است. تناسب آن ساخت و این ساز می گوید:" هركس كه داراست؛ داراى نعمتى، ثروتى، قدرتى، همتى، فكرى و انديشه اى، داراى قلمى، قدمى، درمى ... هر كس كه داراست مسئول است كه آنچه كه داشته كجا خرج كرده و براى چه مصرف كرده و به سوى كه بازگردانيده است. " زمین، داشته هایش را در مسیری که برایش تدبیر شده است، خرج می کند و به شکوفایی طبیعت کمک می کند. آدمی هم باید نوروزانه درس بگیرد. و خود را برای خدا شکوفا نماید. باید داشته هایش را به ظرفیت و فرصت تبدیل کند برای خدمت به خلق خدا که عیال اویند. نماز و روزه را "طاعت" خوانده اند که رمز بندگی است. عبادت را اما بندگی معنا کرده اند تا برای خدا دست بندگانش را بگیریم و در مسیر خلیفه شدن قدم برداریم. جدی بگیریک نوروز را، رمضان را، بهار را. با جدیت در مسیر بندگی خدا گام برداریم. راه این است و بهشت هم انتهای این صراط مستقیم.