یک مغالطه غربی در مورد قدرت منطقه ای ایران

  4021117095 ۳۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

ایران همچون هر کشور دیگری در عرصه بین المللی، بایستی دغدغه های جدی را در مورد منافع و امنیت ملی خود داشته باشد و در این رابطه، اقدامات لازم و ضروری را نیز انجام دهد. تمامی دولت های جهان چنین وضعیتی دارند و ایران را نباید استثنایی بر این قاعده تصور کرد.

به گزارش الف؛ سال‌هاست که مساله قدرت و نفوذ منطقه ای ایران به یک موضوع داغ برای تحلیل و تفسیرها و مانورهای جریان های سیاسی و رسانه ای منطقه ای و بین المللی تبدیل شده است. در این راستا، به طور خاص طیف رقبا و مخالفان ایران، همواره سعی داشته اند تا تصویرسازی منفی را از قدرت و نفوذ منطقه ای ایران ارائه کنند و کشورمان را به مثابه بازیگری توسعه طلب و مخل صلح و ثبات بین المللی در عرصه جهانی معرفی کنند. 

از چشم انداز این قبیل اقدامات تبل تبلیغاتی و سیاسی، هر کنش و اقدام ایران در سطح منطقه غرب آسیا و کلیت خاورمیانه، به مثابه رویدادی خطرناک برای ملت ها و کشورهای منطقه و البته صلح و امنیت بین المللی، تصویرسازی شده و می شود و سعی می گردد نوعی تصور ذهنی در میان افکار عمومی منطقه و جهان ایجاد شود که در قالب آن، نسبت به قدرت و نفوذ منطقه ای ایران، برداشت های منفی شکل بگیرد و اساسا ملت های مختلف بدون هرگونه تفکری، ایران را به مثابه بازیگری خطرناک در نظرگیرند که بایستی با تمام قوا در برابر آن ایستاد. 

در این رابطه، به طور خاص جریان های رسانه ای مخالف با ایران، سعی داشته اند تا از کشورمان و محور مقاومت در منطقه، تصویری "امنیتی" را ارائه کنند. در این راستا، به نحوی هدفمند وسازمان یافته، نامِ ایران و بازیگران مختلف محور مقاومت، با طیف خاصی از واژگان و مفاهیم در قالب اقدامات مختلف تبلیغاتی و رسانه ای همراه گشته و سعی شده برونداد نهایی آن، ارائه تصویری مخوف از ایران و کنش های بین المللی این کشور باشد. 

معادله ای که به ویژه در ماه های اخیر و پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات "طوفان الاقصی" و آغاز جنگ غزه، ابعاد جدیدتری را نیز به خود گرفته است و حتی اخیرا شاهد بودیم که در پیِ حمله مقاومت اسلامی عراق به پایگاه نظامیان آمریکایی در اردن که به کشته شدن 3 نظامی آمریکایی و زخمی شدن بیش از 40 نفر دیگر ختم شد، بسیاری از تندروهای آمریکایی و گروه های فشار در این کشور تاکید داشتند که بایستی مستقیما به ایران، به مثابه بازیگرِ اصلی محور مقاومت حمله کرد. گزاره ای که از هرگونه استدلال منطقی عاری است. با این همه، در رابطه با طرح جوسازی ها و تبلیغات مختلف علیه قدرت منطقه ای ایران و متحدان کشورمان در قالب محور مقاومت در سطح منطقه، یک مغالطه بزرگ وجود دارد. 

آن مغالطه نیز این است که گویی قدرت های غربی و متحدان منطقه ای آن ها و همچنین جریان های رسانه ای متحدشان، این تصور را دارند که ایران بایستی در برابر سیلی از تهدیدات که آن ها علیه ایران مطرح می سازند، منفعل باشد و از این رهگذر، در برابر هر اقدام و کنش آن ها علیه منافع و امنیت ملی خود، صرفا سکوت کند. سکوتی که از ایران تصویر یک بازیگر به اصطلاح قانونمدارِ بین المللی را از نگاه قدرت های غربی خواهد ساخت. این در حالی است که حداقل به 2 دلیل عمده و محوری، یکچنین تصوری به هیچ عنوان درست به نظر نمی رسد. 

اولا، ایران همچون هر کشور دیگری در عرصه بین المللی، بایستی دغدغه های جدی را در مورد منافع و امنیت ملی خود داشته باشد و در این رابطه اقدامات لازم و ضروری را نیز انجام دهد. تمامی دولت ها در عرصه بین‌المللی چنین هستند و ایران را نباید استثنایی بر این قاعده تصور کرد. جهان غرب نمی تواند انتظار داشته باشد که در محیط پیرامونی و منطقه ای که ایران در آن قرار دارد، هر اقدامی را علیه منافع و امنیت ملی کشورمان انجام دهد و در برابر آن، ایران سکوت پیشه کند تا از نگاه غرب، تصویر یک کنشگر مطلوب را در عرصه بین‌المللی کسب کند. 

ایران در سال های گذشته همسو با منافع و اولویت های خود و البته با توجه به منافع دیگر ملت های ستمدیده منطقه، روندها و رویه‌هایی را در پیش گرفته و محور مقاومتی را شکل داده که در برابر شرارت های غرب و حامیان  بین المللی آن ایستادگی می کنند. محوری که عدم وجود آن حامل تهدیدات به مراتب جدی تری علیه کشورمان و منطقه است. 

دوم اینکه جهان غرب و متحدان آن قائل به صلحِ متکی به عدالت نیستند بلکه صلح از منظر آن ها وضعیتی است که کشورها و ملت های مختلف در سطح جهان، همان چیزهایی را بپذیرند که غربی ها با  قلدورمابی به دنبال تحقق آن ها در عرصه بین المللی هستند. 

در حقیقت، صلح غربی متکی بر گزاره های قهری و زور است و از عدالت، عاری است. چنین صلحی به هیچ عنوان نمی تواند صلح حقیقی باشد و ایستادگی ایران و محور مقاومت در برابر آن، یک اقدام کاملا مشروع است که البته اصول منطقی و عقلانی نیز قویا از آن حمایت و دفاع می کنند.