«سنگ‌هایی در جیبم»؛ کئوتر ادیمی؛ آذر نورانی؛ نشر نیستان مصائب مهاجر بودن

دریا امامی، گروه کتاب الف،   4020928110 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

کئوتر ادیمی که برای مخاطبان ایرانی با نام کوثر عظیمی شناخته شده، متولد ۱۹۸۶، نویسنده‌ی الجزایری ساکن فرانسه است که در اغلب آثارش تجربه‌های زیستی از مهاجرت را منعکس می‌کند

«سنگ‌هایی در جیبم»

نوشته: کئوتر ادیمی

ترجمه: آذر نورانی

ناشر: نیستان، 1402

80 صفحه، 56000 تومان

 

***

 

کئوتر ادیمی که برای مخاطبان ایرانی با نام کوثر عظیمی شناخته شده، متولد 1986، نویسنده‌ی الجزایری ساکن فرانسه است که در اغلب آثارش تجربه‌های زیستی از مهاجرت را منعکس می‌کند. ادیمی از کودکی در نقاط مختلف فرانسه زیسته و تعارضات فرهنگی و اجتماعیِ بومیان و مهاجران را از نزدیک شاهد بوده است. تعارضاتی که گاه منبع تنش‌های بزرگ برای جامعه‌ی مهاجران می‌شود و عملکرد طبیعی آن‌ها را دستخوش اختلال می‌کند. او معمولاً این معضلات را در جزئیات روزمره‌ی زندگی آدم‌ها می‌یابد و از این لحاظ می‌توان ادیمی را نویسنده‌ای جزئی‌نگر و مینی‌مال دانست. کتاب‌های او نیز شاهد این مدعا هستند که پیرنگ‌هایی کوتاه و نسبتاً ساده و مبتنی بر جزئیات دارند. کتاب «سنگ‌هایی در جیبم» سومین اثر این نویسنده است که ویژگی‌های سبک خاص نویسندگی او را نیز در خود دارد.

شخصیت محوری رمان زنی است که مشخصاتی نزدیک به خودِ نویسنده دارد؛ زنی الجزایری و مهاجر که در فرانسه زندگی می‌کند و به تفاوت‌های فرهنگی دو جامعه‌ی مبدأ و مقصد بسیار حساس است. اما دغدغه‌ی این زن فقط واکاوی اختلافات نیست، بلکه بسیاری از اوقات به شباهت‌ها توجه دارد و می‌کوشد با یافتن آن‌ها زمینه‌های بیشتری برای سازگاری با محیط جدید ایجاد کند. زمینه‌هایی که بیشتر از آن‌که به ملیت یا اقلیمی خاص متکی باشند، بر محور خصوصیات شخصیتی و سرشت انسانی بنا نهاده شده‌اند.

کلوتید، زنی که در حوالی خانه‌ی راوی زندگی می‌کند و بی‌خانمان و به‌نوعی فیلسوف‌مسلک به شمار می‌آید نمونه‌ای از آدم‌هایی است که فارغ از دغدغه‌های مهاجرتی و تفاوت‌های فرهنگی به او توجه می‌شود. او فرانسوی است، اما شاید از بسیاری از امکاناتی که حتی مهاجران از آن‌ها بهره‌مندند محروم است. نظام اجتماعی به گونه‌ای است که افرادی مانند کلوتید را به حاشیه می‌راند و بازگشتش به جرگه‌ی آدم‌های متوسط را با دشواری مواجه می‌سازد. کلوتید مانند راوی داستان سنگ‌هایی برای شمارش وقایع و پدیده‌ها دارد و این موضوعی مشترک میان او و قهرمان قصه به شمار می‌آید.

راوی داستانش را در حال سفر به سرزمین مادری خود آغاز می‌کند. عروسی خواهرش نزدیک است و او باید خود را به مراسم برساند. جزئیات بسیاری در این میان وجود دارند که در راوی تنش ایجاد می‌کنند و مجال سفری آرام و بی‌دغدغه را از او می‌گیرند. در فرودگاه او تقابل میان ملت‌ها را بیشتر احساس می‌کند. گاهی به نظر می‌آید بیش از این‌که فرانسوی‌ها و یا حتی کل اروپایی‌ها برایش غریبه باشند، هموطنان الجزایری‌اش این‌گونه‌اند. هموطنانی که گویی مترصد قضاوت درباره‌ی ظاهر و سبک زندگی آدم‌ها هستند و راوی می‌تواند جزء اولین‌هایی باشد که در مظان اتهام آنان قرار دارند.

در طی راه به‌تدریج تصاویر و خاطراتی برای قهرمان داستان زنده می‌شود که بر تفاوت‌های اقلیمی و اجتماعی تأکید دارند. مراسم و آدابی در کشور مادری راوی برگزار می‌شوند که حالا و پس از گذشت سال‌ها از مهاجرتش برایش دوگانگی غریبی را تداعی می‌کنند. گویی هم از آن‌ها به خاطر پیچیدگی و دست‌وپاگیر بودن‌شان گریزان است و هم به نوعی حس تعلق و نوستالژی به آن‌ها دارد و نمی‌داند این تناقض را چگونه حل و فصل کند. گاه از این‌که مجبور است این راه را تا الجزایر برود و چند روزی از خانه‌اش در فرانسه دور باشد، مضطرب است و گاه از بابت رفتن به زادگاهش به‌شدت هیجان‌زده و خوشحال است. این مطلب را می‌توان در گفت‌وگوها با مادرش و فلاش‌بک‌هایی که به گذشته می‌زند مشاهده کرد.

جریان سیال ذهن در اغلب بخش‌های داستان دیده می‌شود. صحنه‌ها و تصاویر مختلف برای راوی یادآور اتفاقاتی هستند که در طی مهاجرتش به فرانسه تجربه کرده است و او مدام زنجیره‌ای از این تداعی‌ها برای خواننده می‌سازد. گرچه این سیالیت ذهنی بر رمان حاکم است، اما او همواره به موضوع اصلی بازمی‌گردد و از مسائلی می‌گوید که یک مهاجر با زمینه‌ی فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی متفاوت ممکن است در کشوری مانند فرانسه تجربه کند. 

مسأله‌ی هویت و تحولاتی که طی سال‌های مهاجرت در آن رخ می‌دهد، یکی از اصلی‌ترین بن‌مایه‌های کتاب را می‌سازد. راوی نشان می‌دهد که چه‌طور با گذشت سال‌ها معنی و مفهوم بسیاری از پدیده‌ها برای او شکلی دگرگونه پیدا کرده و سیستم ارزش‌گذاری او چه‌گونه متحول شده است. این تحول لزوما به معنای مسخ و پذیرفتن شکل رایج کشور مقصد نیست، بلکه پیچیدگی‌های خاص خود را دارد و به‌راحتی نمی‌توان مؤلفه‌های آن را مشخص نمود. راوی گاه به نوعی دوپارگی و گاه به تناقض‌هایی عمیق در این میان اشاره می‌کند که بر تمامی شؤون زندگی او اثر گذاشته است. این تحلیل‌ها اغلب عینی و ماجرامحورند و قهرمان قصه از فلسفه‌پردازی و کلی‌گویی دراین‌باره پرهیز می‌کند و در اغلب مواقع قضاوت را بر عهده‌ی خواننده می‌گذارد. او می‌کوشد داده‌های اولیه‌ی لازم برای این تحلیل را در اختیار مخاطبش بگذارد و در طی ماجراها او را به سمت تفسیری منحصربه‌فرد سوق دهد. تفسیری که منجر به ترکیب تجارب شخصی و اجتماعی می‌شود.