روایتی عجیب از هوشنگ گلمکانی به نقل از مرحوم کاوه گلستان: وقتی تاس ابراهیم گلستان جفت شیش می‌آورد

  4020604001

یکی از جلوه‌های این کارنامه غیر فرهنگی گلستان ثروت عظیم و قصر بسیار بزرگی است که او در استان ساسکس انگلستان در آن زندگی می‌کرد و تصاویر وسعت و زیبایی آن همه را به حیرت وامی‌داشت. قصری که گفته می‌شود از طریق همکاری با انگلستان و حکومت وقت ایران در پروژه‌های مختلف به دست آمده بود.

 از وقتی خبر درگذشت ابراهیم گلستان منتشر شد، روشنفکران و نویسندگان زیادی مدعی شدند گلستان لایق برخی از تعاریف اغراق‌آمیز نیست.

 آن‌ها معتقدند ابراهیم گلستان بعد از عبور از آستانه ۵۰ سالگی نه تنها قدم مهمی در مسیر هنر و فرهنگ برنداشت و اثری خلق نکرد کاملا سرسپرده‌ی مسیر قدرت و ثروت بود، به‌خصوص همکاری او با انگلیسی‌های طراح کودتا پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تلاش برای کسب سود در صنعت نفت و بورس سهام و تبدیل شدن به یک بورژوای سرمایه‌دار به‌جای یک هنرمند متعهد در زندگی او انکارناپذیر است.

 یکی از جلوه‌های این کارنامه غیر فرهنگی گلستان ثروت عظیم و قصر بسیار بزرگی است که او در استان ساسکس انگلستان در آن زندگی می‌کرد و تصاویر وسعت و زیبایی آن همه را به حیرت وامی‌داشت. قصری که گفته می‌شود از طریق همکاری با انگلستان و حکومت وقت ایران در پروژه‌های مختلف به دست آمده بود.

 برخی از علاقمندان سینما و ادبیات گلستان را با هنرمندان متعهد هم‌نسل او مانند جلال آل‌احمد و صادق هدایت مقایسه می‌کنند و می‌گویند چه‌طور می‌شود کسی که عمرش وقف فرهنگ و هنر بوده چنین ثروت عجیبی داشته باشد؟!

 هوشنگ گلمکانی، مستندساز، منتقد فیلم و بنیان‌گذار مجله فیلم در واکنش به این انتقادات و حملات به کارنامه ابراهیم گلستان و مشخصا قصری که او در انگلستان زندگی می‌کرد، ویدئویی ضبط کرد و گفت: «اواخر دهه ۶۰ برای شرکت در یک جشنواره به انگلستان رفتم.

 آنجا مرحوم کاوه گلستان، فرزند ابراهیم گلستان را دیدم و او مرا به خانه خودش که یک آپارتمان لاکچری در محله اعیان‌نشین لندن بود دعوت کرد. در آن خانه از کاوه درباره ثروت عظیم و قصر بزرگ ابراهیم گلستان پرسیدم.

 کاوه گفت پدرم ابتدای مهاجرتش به انگلستان توانست فقط همین آپارتمان را در لندن بخرد. اما مدتی بعد در انباری همین آپارتمان یک تابلوی نقاشی عتیقه پیدا کرد که نمی‌دانستیم متعلق به چه کسی است و آن را به قیمت خیلی زیادی فروخت و با پول آن تابلو همان قصر معروف را خریداری کرد.»

 گلمکانی پس از نقل این خاطره عجیب می‌گوید آن روزها مثل امروز کنجکاو نبوده و به‌خاطر همین نپرسیده تابلو مال چه کسی بوده که گلستان توانسته آن را به یک رقم نجومی بفروشد.

 او در انتها فقط می‌گوید هزینه نگه‌داری این قصر باشکوه خیلی زیاد بوده و ابراهیم گلستان نیز همیشه یک فرد کنجکاوی‌برانگیز بوده و می‌توان گفت اتفاقی که برای او افتاده حاصل جفت شش آوردن تاس ابراهیم گلستان است.

 نقل این خاطره عجیب با واکنش منفی کاربران مواجه شده و برخی از مخاطبان در کامنت‌ها می‌گویند گلمکانی می‌خواهد اقدامات اشتباه گلستان را توجیه کند و برای این امر خاطره‌ای را به مرحوم کاوه گلستان نسبت می‌دهد که بیشتر به داستان‌ها و رمان‌های فانتزی و تخیلی شباهت دارد و می‌پرسند پروژه تطهیر ابراهیم گلستان از اشتباهاتش چه نفعی برای هوشنگ گلمکانی دارد؟!

 تعدادی از کاربران نیز می‌گویند گلمکانی با خلق چنین داستانی بیشتر باعث تخریب شخصیت ابراهیم گلستان شده است. چه‌طور می‌شود گلستان پس از خرید آپارتمان یک تابلو پیدا کند و بدون اینکه تلاشی برای رساندن آن به دست صاحبش کند آن را بفروشد و با آن یک قصر تاریخی بخرد؟! پس قطعا این نیز یکی از ابعاد شخصیت غیر هنری و غیر فرهنگی ابراهیم گلستان است.