گروه تعاملی الف - زریر عباسی:
برخی از تحرکاتی که اخیرا کشور افغانستان و نیز کشور آذربایجان علیه منفعت و امنیت ملت ایران کردند را همگی شنیده یا خواندهایم. حقیقتا چه شده است که شماری از همسایگانی که هم زبان و هم دین و حتی برخی هم مذهب ِما هستند و در ایران عزیز خودمان گروه های پان قومیتی و قبیله پرستی از آنها حمایت میکردند و میکنند، علیه کشوری که در سخت ترین زمانها از آنها حمایت و پشتیبانی کرده ؛ و در واقع حکم مادری برای آنها دارد، چنین خیانت میکنند و خنجر از پشت میزنند؟! (حالا خیانت و خنجر زنی استعمار علیه ما بماند که نشان از ناشی بودن و حیران بودن ارباب امور ِ تعاملات بینالملل مملکت ما، از گذشته تا حال، دارد و حقیقتا قصهای پر غصه است و پرداختن به آن مجالی جدا و فرصتی فراخ میخواهد)
در پاسخ باید گفت: قرون اخیر، قرون کشورها و دولت – ملتها است و ما در جهانی زندگی میکنیم که این دولت – ملتها هستند که به عنوان کوچکترین و مهمترین بازیگر عرصه جهانی شناخته میشوند و همه آنها، تنها مصلحت کشور خود را میجویند و رَه در طلب منفعت ملت خود میپویند ؛ و اگر حکومتی بخواهد از منفعت ملت خود با دستاویز دوستی و حُسن همسایگی و هم دین و هم زبان بودن و از این دست مسایل، دست بکشد، محکوم به شکست و سَرخوردگی خواهد بود و ما نباید به هیچ عنوانی، حتی با عنوان بزرگتری کردن و آقایی موقتی یافتن، روی منفعت ملت خود پا بگذاریم. هنوز یادمان نرفته که پهلوی اول، در "پیمان سعد آباد" بخشهای بسیار حساسی را برای جلب نظر و بزرگتری کردن به کشورهای همسایه بذل و بخشش کرد و امروز همان مناطق، نقاط بسیار آسیب زننده و خطرناکی علیه میهن جانمان شدهاند و نیز فراموش نکردیم که پهلوی دوم به بهانه واهی عدم طرف حساب شدن و دعوا کردن با اعراب، "بحرین" را بی هیچ شرمی از تاریخ، از کیسه ملت بخشید. (البته شاهدیم که ما بحرین را دادیم ولی دعوای ما با اعراب تمام نشد و هنوز سر جزایر سه گانه دعوا داریم و اگر جزایر سه گانه را هم بدهیم احتمالا سر مسالهای دیگر، این دعوا ادامه یابد).
حداقل ایکاش این سردمداران همه یا هیچ عمل نمیکردند و در ضمن دادن امتیازی، امتیازی میطلبیدند؛ مثلا: وقتی بحرین را وا نهادند همه آن را نمیدادند بلکه در ازایش چند جزیره کوچک، از بحرینی که 33 جزیره دارد، نگه میداشتند تا در مجاورت کشورهای جنوب خلیج فارس پایگاه مهمی داشته باشیم. بنابراین؛ نتیجهای که میخواهیم از این یادداشت کوتاه بگیریم، این است که در میدان تعاملات بینالمللی در وهله اول هر سیاست و تصمیمی، تنها منفعت و مصلحت ملک و ملت لحاظ میشود ؛ بنابراین ما نیز اگر میخواهیم، بازنده بازی نباشیم و مبتلا به سرخوردگی مستمر نگردیم باید هر سیاستی که در قبال همسایگان و دیگر کشورها اتخاذ میکنیم، پس از در نظر گرفتن منافع ملی _مردمی خودمان باشد و بس .
در پایان جا دارد به نکتهای اشاره کنیم که مساله روز ماست و آن "دالان زنگزور" است، این دالان اگر احداث شود در یک کلمه، علی ایران است و ما نباید به هیچ عنوان به دادن این دالان رضایت دهیم و یا اگر میخواهیم کوتاه آییم؛ باید در ازای آن، از ترکیه بخواهیم تا از خاک خود دالانی تا دریای مدیترانه یا دریای سیاه به ما بدهد و اگر نداد ما هم رضایت ندهیم و کوتاه نیاییم، چرا که در برابر تاریخ و فرزندانمان مسئولیم. (البته ما میتوانیم خواهان برگشت قره سو یا آرارات کوچک از ترکیه شویم، چرا که این ناحیه در پیمان سعد آباد با شهر قطور معاوضه شد ولی پیمان سعد آباد پنج سال یکبار قابل تجدید نظر است).
به هر روی، امیدواریم که خدا ایران عزیز و کهنسال ما را که روز به روز نحیف تر شده، در آینده به جایگاه واقعی ِ تاریخی خود که آنطور که هگل میگفت: تاریخ جهان با امپراطوری آن شروع میشود ؛ برساند و ما را با ندانم کاریها یا خیانتهایمان در برابر آیندگان و فرزندانمان، سرشکسته و شرمنده نگرداند. ان شاءالله.