بزرگ ترین عملیات فریب علیه اقتصاد ایران!

گروه تعاملی الف،   4020528008 ۷۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵۵ تکراری یا غیرقابل انتشار

گروه تعاملی الف - حسین تاج احمدی:

بزرگترین تهاجم رسانه‌ای ادراکی پس از حملات به روسیه برای جنگ اوکراین اینک دارد بر علیه اقتصاد  ایران انجام می شود این بزرگترین تهاجم از نوع خودش است که همزمان با حملات برضد حجاب و حاکمیت فکری جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد.

متاسفانه حملات ترکبیی رسانه‌ای در مسئله حجاب بسیار علنی مطرح شده اما حملات ترکیبی بر علیه اقتصاد با چراغ خاموش و بطنی ادامه دارد. من آثار این حملات بر علیه اقتصاد را ویرانگر تر و مخرب تر از مسئله حجاب می‌دانم. در مسئله حجاب قشری تلفات خواهیم داشت اما در مسئله اقتصاد ستون فقرات کشور و پایه و اساس زندگی کشور مختل، مجروح مصدوم خواهد شد.

هدف اول این هجوم ایجاد توهم و اشتباه شناختی در مسئولین اقتصادی کشور است که تا حدود زیادی هم موفق بوده است. اشتباه شناخت و دریافت فرعی به جای مشکل اصلی هدف این تلقین شبانه روزی است. این حملات با همکاری همزمان رسانه‌های لندنی عربی ایرانی خارج از کشور و رسانه‌های داخلی کشور دارد انجام می‌شود. رسانه‌های اجتماعی موبایلی هم همین شیوه هجوم را در بعد شخصی، اخباری، داستانی، تصویری ، هنری و سلبریتی به موازات دولت‌های خارجی دنبال می‌کنند.

هدف ایجاد یک جو و راه حل اشتباه در ذهن مسئولان خودی برای درمان مشکلات اقتصادی کشور است. رسانه‌های داخلی همزمان همان اهداف را با کمک اقتصادانان ایرانی اروپایی در ذهن مسئولان بمباران می‌کنند. درست مانند کتاب "نیکوکاران نابکار" اثر هاچون چنگ دارند راهی را نشان مسئولان ایرانی می‌دهند که خود نرفته‌اند. درمانی را نشان می‌دهند که خود دام است! دام شکست، دام تسلیم، دام تضعیف، دام تکذیب، دام تحقیر، دام تحریف، دام تعویض شکست شان با پیروزی. به قول چامسکی پژوهشی هوشمندانه که نسخه درمان بدلی را تشریح و تبین می‌کند.

وقتی کشور نیاز به آرامش اقتصادی و گردش منظم کالا و پول دارد اینان نسخه های انقباضی جمع آوری پول را به عنوان راه حل ارائه می‌کنند و برای نسخه خود هزاران دلیل واهی می‌تراشند. هزاران مصاحبه اصلی و بدلی روی میز می‌گذارند اخبار دست چین خود را منعکس می‌کنند. اشخاص مورد وثوق خود را با عنوان استاد بین‌المللی اقتصاد پشت میز خود می‌ نشانند. در ذهن مدیران اقتصادی کشور این تصویر سازی اشتباه را جا می اندازند که برای جلوگیری از تورم باید جلو تزریق پول به اقتصاد را بست؛ حتی نه کنترل که باید مطلق جلو آن را بست. دقیقا همان کاری که دولت روحانی در پنج سال قبل از تحریم‌های همه جانبه انجام داد و اقتصاد کشور را به شدت ضعیف و آماده حملات تحریمی اقتصادی غرب کرد و دقیقا بازی در پازل زمین زدن اقتصاد ایران این حرکت را انجام داد. در حالیکه بسیاری از مسئولان وقت اقتصادی نمی‌دانستند دارند در زمین کی بازی می‌کنند. 

این دشمن بود که زمینه سازی کرد یک آتش تهیه بسیار سنگین بوسیله رسانه‌های خودی بر علیه تورم ایجاد شد که هرگز در کشور سابقه نداشت. تمام رسانه های اصلاح طلب در هجوم نقش اساسی داشتند متاسفانه کار به جای رسید که حتی رسانه های اصول گرا و ملی خودی هم گول خوردند و شروع کردند در همان پازل بازی کردن مقاله نوشتن حتی رادیو و تلویزیون هم عقب نماند و با برجسته سازی حرکت را تکمیل کردند. در سیاست انقباضی تا آنجا پیش رفتند که بیش از یکصد هزار شرکت واحد کسب کار و تولیدی ورشکست و از دور برای همیشه خارج شدند. فقط در بحث تولید 14800 واحد ورشکسته روی دست ملت باقی ماند. در عین اتخاذ سیاست اقتصادی انقباضی سیاست درب‌های باز اقتصادی برای همکاری بیشتر با غرب دنبال شد. این سیاست درب‌های باز باعث شد تمام سرمایه‌های ارزی کشور هم برای واردات اقلام مصرفی و تولیدی کشور از دست برود. در نتیجه به یک کشور بسیار آسیب پذیر از جهت اقتصادی وارد شدیم.

وقتی تحریم‌ها شروع شد بخش خصوصی بکلی زمین گیر و از کار افتاده بود. بخش دولتی هم با ارز 4500 تومانی و توزیع ارز مسافرتی وارداتی قریب 85 میلیارد دلار و 65 تن طلا را با اتخاذ سیاست‌های اشتباه نابود کرد. لذا کشور ثروتمندی مانند ایران برای واردات مواد غذایی خود محتاج ارز شد. مفهوم عملیات بالا مانند این است که شما تمام سه خاکریز دفاعی کشور را در یک پازل حساب شده در اختیار دشمن قرار دهید و نیروی خودی را خلع سلاح تحویل دشمن دهید. تعجب اینجا است که تمام این عملیات با همراهی و آتش تهیه رسانه‌های اصلاح طلب و تایید و تشویق رسانه‌های آن‌طرف آب انجام شد.

بیش از یکصد سند از روزنامه‌های داخلی را می‌توان به عنوان دلیل قطعی برای این عملیات فریب روی میز گذاشت. کافی است چند نسخه از روزنامه‌های آن روز را دنبال کنید خواهید دید این تهاجم چقدر اصولی و هماهنگ اجراء شده است. اما امروز هنوز هم پروژه "عقیم سازی" دشمن ادامه دارد اصطلاحی که اولین بار مورگان شوستر در کتاب "اختناق ایران" در مورد عقیم سازی دولت ایران توسط انگلیس و شوروی سابق بکار برد. امروز هم داستان به همان گونه است نه با تفنگ دو سرباز روسی برای ترور صنیع الدوله برای قتل بودجه استقلالی تاریخی ایران، که ترور فرهنگ و باور ملی با تفنگ رسانه ای غرب است. بدست سربازان فرهنگی گول خورده بی جیره مواجب اغفال شده ایرانی. امروز شدیدترین آتش تهیه بر باور دولت مردان ایرانی ریخته می‌شود که برای مقابله با تحریم و رکود به راه حالهای لیبرالی آنان پناه ببرند. برای مقابله با تورم بهره بانکی افزایش دهند برای مقابله با تورم جریان ورود پول را به اقتصاد ببندند آن هم فقط برای فقرا. برای مقابله با آمریکا به روسیه و چین باید پناه برد. برای مقابله با کمبود بودجه به مالیات‌گیری باید امید بست. برای مقابله با گرانی باید دست به واردات دولتی زد. برای مقابله با بیکاری باید آمار سازی کرد. برای مقابله با رسانه‌ها باید دست به صحنه سازی زد. برای هر مشکلی راه حلی در جیب دارند که سرمنشاء تمام آن به بدبختی بیشتر منجر خواهد شد. پس کجاست اتاق فکر جنگ چند بعدی ترکیبی اقتصادی فرهنگی سیاسی نظامی تدافعی کشور؟ نکند فکر می کنیم دولت چنین اتاق فکری دارد؟ دولت خود اولین قربانی چنین صحنه و باور سازی است. اینجاست که نقش اندیشمندان اقتصادی سیاسی داخلی و جهاد تبین بسیار اصولی می‌شود. متاسفانه رسانه ملی در این افشاگری نقش بسیار ضعیف و شاید گفت نزدیک به صفر ایفا کرده است. در بعد سیاسی صدا و سیما ده‌ها کارشناس دارد اما در نقش خنثی‌سازی حملات رسانه‌ای اقتصادی حتی یک برنامه روی آنتن نرفته است. من اسم این جنگ را می‌گذارم مادر جنگ‌ها. چرا مادر جنگ‌ها: چون تمام سرنوشت 150 سال حرکت مردم انقلابی ایران در این جنگ تعیین خواهد شد. شکست اقتصادی دولت زمینه شکست را در تمام جبهه های نظامی سیاسی دیپلماتیک و منطقه جهانی بدنبال خواهد داشت. گول خوردن وزیر اقتصاد گول خوردن رئیس بانک مرکزی گول خوردن وزیر کشاورزی گول خوردن وزیر صنعت معدن به منزله شکست امنیت روانی اقتصادی جمعی کشور است. نا امیدی از درست شدن وضع اقتصاد توان منهدم کردن همه چیز را دارد.