چالش‌های اصلی حکمرانی آب در ایران

مهرداد سامانی، گروه اجتماعی الف،   4020321124 ۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

«حکمرانی آب در ایران در دوره های مختلف، درگیرِ سیاست های بعضا پوپولیستی شده و همین موضوع موجب شده تا رویه ها و اقداماتی در حوزه مذکور در پیش گرفته شوند که خود، بحرانِ آب در ایران را تشدید می کنند.»

به گزارش الف؛ موسسه "منابع آب جهان" اخیرا در گزارشی، این پیش بینی را مطرح ساخته که تا سال 2040، 44 کشور با شرایط بحرانی و فوق بحرانی در زمینه کم آبی رو به رو خواهد بود. در این راستا، ایران از جمله کشورهایی بوده که تا سال مذکور، شرایط فوق بحرانی را از حیث دسترسی به منابع آبی تجربه خواهد کرد. البته که در شرایط کنونی نیز بر اساس ارزیابی های مختلف، ایران در زمره 12 کشوری در منطقه خاورمیانه است که با تنش آبی رو به رو هستند. 

در این راستا، در مدت اخیر شاهد آن بوده ایم که کشورمان جدای از چالش های داخلی در حوزه دسترسی به منابع آبی، تنش هایی را با گروه حاکمِ کنونی در افغانستان که طالبان هستند نیز بر سرِ حقابه ایران از رودخانه هیرمند تجربه کرده است. مساله ای که حتی به درگیری مرزی و شهادت شماری از نیروهای مرزبانی ایرانی نیز ختم شده است و انتظار می رود که در آینده با تشدید بحران کم آبی در منطقه غرب آسیا، شاهد تشدید تنش‌هایی از این دست نیز باشیم. 

با این همه، بحران کم آبی یکی از صورت مساله های اصلیِ ایران امروز و به خصوص آینده کشورمان است که بایستی به نحوی دقیق و جدی در مورد آن اندیشید و برای آن و مخاطب قراردادنِ صحیحش، تدبیر کرد و اولویت قائل شد. در این راستا، اینطور به نظر می رسد که حکمرانی آب در ایران، با 4 چالش و مشکل اساسی و محوری رو به رو است که بایستی به نحوی جدی و عمیق، آن ها را مخاطب قرار داد و اصلاح کرد. 

اولا، یکی از مسائل مهمی که همواره ناظران و تحلیلگران مسائل آب به آن اشاره داشته اند، این است که الگوی حکمرانی آب در کشورمان مبتنی بر قواعد و مقررات ترجمه ای و بیگانه با شرایط آبی ایران است. به بیان ساده‌تر، ما در حوزه حکمرانی آب، نَه یک رویکرد فعال، بلکه بیشتر رویکردی وارداتی را در دستورکار قرار داده‌ایم. 

درست به همین دلیل هم است که می بینیم الگوها و قواعد حکمرانی آب در ایران با واقعیت های آبی کشورمان، تفاوت های قابل تاملی را دارند. مساله ای که بایستی به مثابه یک موضوع اصلی و محوری از سوی سازوکارهای حکمرانی کشورمان مورد شناسایی قرار گیرد و برای آن تدبیرهای لازم اندیشیده شود. 

دوم اینکه حوزه حکمرانی آب در ایران در دوره های مختلف، درگیرِ سیاست های بعضا پوپولیستی شده و همین موضوع موجب شده تا رویه ها و اقداماتی در حوزه مذکور در پیش گرفته شوند که خود، بحرانِ آب در ایران را تشدید می کنند. به بیان ساده تر، اقدامات پوپولیستی در حوزه آب، عملا این حوزه را از مساله ای مرتبط با منافع ملی کشورمان خارج و آن را به موضوعی سیاست زده تبدیل کرده است. از چشم اندازی کلان نیز این رویکرد، توازن آبی در کشورمان را برهم زده است. 

سوم اینکه در حوزه حکمرانی آبِ کشورمان، یکی از حلقه های مفقوده مهم و محوری، عدم تعریف رابطه ای متوازن و منطقی میان سازوکارهای حکمرانی و مردم است. در این چهارچوب، شاهد آن هستیم که چندین دهه است دولت، خود را به مثابه متولی اصلی حوزه حکمرانی آب تعریف کرده و مردم صرفا نقشِ تابع را در این معادله ایفا کرده اند. در این چهارچوب، مردم به نوعی از صورت مسئله اصلی که همان مدیریت درست منابع آبی و فواید آن برای کشور است، حذف شده اند و کنشگری آن ها صرفا به حوزه مصرف تقلیل داده شده است. مساله‌ای که از چشم اندازی کلان نوعی شکاف عمیق را میان این دو بازیگر اصلی در حوزه مدیریت آب نیز ایجاد کرده است.

در این چهارچوب شاهدیم که آن مسوولیت پذیریِ باید و شاید، بعضا در سمت مردم دیده نمی شود در عین حال، مردم و به خصوص آن طیف هایی که با مساله آب سروکار جدی دارند نیز رویکردهای حکمرانی آب در این حوزه را چندان منطقی نمی بینند. موضوعی که خود ایجاد چالش های قابل توجهی می کند. 

و در نهایت چهارم اینکه باید توجه داشت که الگوهای توسعه ای که کشورمان سال هاست برای خود تعریف کرده نیز با واقعیت های آبی ایران چندان نسبت دقیق و درستی را ندارند و همین مساله سبب شده و می شود تا بحران آب در ایران تشدید و تعمیق شود. این در حالی است که الگوی توسعه در ایران باید با در نظرگرفتن محدودیت های آبی کشورمان و امکانات آبی کشورمان تدوین و عملیاتی شود. امری که بدون تردید در طرحواره کلان مدیریت آبی در کشورمان بایستی به نحوی جدی مورد توجه قرار گیرد.