گروه تعاملی الف - عیسی مسلمان:
رئیسجمهور محترم، مدّتی برنامهی سفرهای استانیاش را به گونهای تغییر و تنظیم کند که علاوه بر سرکشی به خانوادههای عزیز شهدای امنیت، به خانوادهی محترم برخی معترضان نیز سرکشی و رسیدگی کند و ثابت کند که جمهوری اسلامی و رئیس جمهور ایران، متعلق به همهی مردم ایران هستند.
از نظر بنده، شرکت در راهپیمایی حمایت از جمهوری اسلامی، یک راهکاری است مانند راهکار بدن برای از بین بردن مواد تحریک کننده در بینی و گلو. نام این راهکار، عطسه است. عطسه البته نشانه بیماری نیست و اتفاقاً نشانه سلامت دستگاه ایمنی بدن برای حفظ سلامتی کل بدن است. امّا نباید فراموش کنیم که عطسه زدن صرفاً میتواند در مقابل گرد و غبار و ذرّاتی که از راه تنفّس وارد بدن میشوند، به عنوان یک راهکار حمایتی عمل کند و دیگر قرار نیست که در هنگام آلودگی خون و قسمتهای داخلی بدن به ویروسها و میکروبهای بیماریزا، همچنان هی عطسه بزنیم و عطسه بزنیم!
راهکار بدن در چنین شرایطی، تب کردن (سخت کردن شرایط برای زیست و تکثیر عامل بیماریزا _ و البته به طور ناخودآگاه سخت شدن شرایط برای آنزیمهای مفید بدن) و بسیج گلبولهای سفید برای از بین بردن عامل بیماریزا است. بنابراین اگر بتوانیم عملکرد نیروهای انتظامی و امنیتی را همچون عملکرد پلیس ضد شورش توصیف نمائیم لابد میشود برخی اختلالات اینترنتی و فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ را نیز تشبیه کنیم به تب کردن جامعه برای حفظ سلامت و امنیت ملّی. البته در مثل مناقشه نیست و اکنون بهتر است به این فکر کنیم که فقط جامعهای میتواند در شرایط تب مزمن تابآوری داشته باشد که مسئولین آن جامعه، حاضر باشند برای مردم جانفشانی کنند. زیرا مردم ایران در چهل و چند سال گذشته نشان دادهاند که جانشان را برای حکومتی (جمهوری اسلامی) فدا میکنند که تب مردمداری دارد. و اکنون دیگر نوبت مسئولین است که برای جامعهای که اکنون تب دارد، بمیرند! یعنی اینکه از برج عاجهایی که برای خویش ساختند بیایند پائین و بیایند در بین مردم زندگی کنند.
رئیسجمهور محترم، مدّتی برنامهی سفرهای استانیاش را به گونهای تغییر و تنظیم کند که علاوه بر سرکشی به خانوادههای عزیز شهدای امنیت، به خانوادهی محترم برخی معترضان نیز سرکشی و رسیدگی کند و با روی خوش و سعهی صدر، سعی کند ثابت کند که جمهوری اسلامی و رئیس جمهور ایران، متعلق به همهی مردم ایران هستند. مسلّماً برای رییسجمهور و سایر مسئولین جمهوری اسلامی آسان نیست که خودشان را در معرض توهینهای کلامی و یا حتّی برخی تعرضات فیزیکی خفیف قرار دهند. ولی بدیهی است که چنانچه پایداری نظام مقدس جمهوری اسلامی، ایجاب نماید، چنین هزینههایی، کمترین هزینهای است که یک مسئول واقعی میتواند پرداخت کند. زیرا اساساً وظیفهی مسئولین جمهوری اسلامی بوده است که همیشه در میان مردم باشند و در میان مردم زندگی کنند.
براستی که اگر هر مسئولی وظیفه داشت که خانه و خوانوادهاش را در بدترین مکان محدودهی خدماتدهی اداره تحت امرش، قرار دهد و هیچ مسئولی و در هیچ مقامی حق نداشت که بالاشهر نشین باشد، آنگاه بود که خود به خود شکاف بین بالا شهر و پائینشهر و البته مردم و مسئولین، به پائینتر حد خود میرسید و در مواقعی اکثر مناطق بالاشهرنشین، شاهد اغتشاشات افراد ضدانقلاب بودند، مسئولین و خانوادههایشان، تحت حمایت مردم مستضعف جامعه باقی میماندند و برای پیوستن به ضد انقلاب، تحت فشار قرار نمیگرفتند.
البته هنوز هم چندان دیر نشده است و دولت فرصت دارد که مسئولین را برای زندگی در بین مردم مستضعف و یا استعفا از جایگاه مدیریتیشان، مخیّر بگذارد. و ضمناً دولت را از وابستگی به مدیرانی که ممکن است بر اثر وابستگی به زندگی در بالاشهر، قادر به وفاداری به انقلاب اسلامی ایران نباشند، نجات دهد.