«رد گردنبند بر گردن دوشیزگان»
نوشته: علیرضا شهبازین
نشر: چشمه، 1400
223 صفحه، 82000 تومان
***
«رد گردنبند بر گردن دوشیزگان» رمانی معمایی است که بر محور روابط انسانی روایت میشود و وقایع آن در شهری غرقه در فساد و ناامنی میگذرد. علیرضا شهبازین در کتاب پیشیناش «شب شاهکشان» نیز با همین رویکرد به دل تاریخ زده بود و داستان شاهزادهای هخامنشی را که قربانی دسیسههای بیشمار میشد، زیر ذرهبین گرفته بود. حوادث رمانِ حاضر اما در دنیایی امروزی میگذرد و نویسنده ابعاد پنهان جهانی را به نمایش میگذارد که در هر نقطهاش ماجرایی هولناک در انتظار انسانهاست و در هر گوشهاش دامی برای نابودیشان پهن شده است. دیستوپیایی که شخصیتها در آن، گریزی از افتادن در سرازیری سرنوشت شوم و محتومشان ندارند. آدمهایی که هویتشان بازیچهی دست صاحبان قدرت قرار میگیرد و بر همین مبنا مسیر زندگیشان مدام تغییر میکند.
شخصیت اصلی رمان، مهام بهاوند، وکیلی است که تاکنون در پروندهای پیروز نشده و جاهطلبیهایاش را با کار در یک دفتر اسناد رسمی به فراموشی سپرده است. آخرین پروندهی وکالت او به زنی که زری نام دارد، مربوط میشود. پروندهای که در آن شکستی سنگین رقم میخورد و زری پس از طی فرآیند دادرسی اعدام میشود. مهام که به این زن علاقهمند هم بوده، نهتنها در حیطهی دفاعیههای حقوقی، بلکه در عرصهی روابط عاطفی هم نتوانسته خود را به او نزدیک کند و ناکامی در دل ناکامی پدید آمده است. صحنهی اعدام زن همچون کابوسی مدام در خواب و بیداری با مهام همراه است و لحظهای او را رها نمیکند. وقتی نورا، دوست سالهای دور مهام با دیداری ناگهانی در دفتر اسناد، ثبات نسبیِ زندگیِ این وکیل مغموم را به هم میزند، او دوباره در دام کابوس همیشگیاش و یادآوریِ خاطرهی مرگ زری میافتد:
«یاد آن فاصلهی خالی همیشگی در ذهنم افتادم. به نظرم فاصلهی مرگ تا آدم هم باید همین اندازه باشد: فاصلهی انگشتان یک پای استخوانی که رویش آفتابخورده است و زیرش کمی سفیدتر. پاهایی آویزان که باید با دقت نگاه کنی تا نوسان پاندولیشان را، نوسان جنازهای بالای دار را متوجه بشوی؛ پاهایی بالای دمپاییهای چرکتاب سفیدی پنجاه شصت سانتیمتر پایینتر و فضای خالی بین انگشتان پا و دمپاییها، خالی از همهچیز.»
اما تصویر اعدام زری در ذهن مهام، گویی بهانهای است برای یادآوری فاجعهای بزرگتر در گذشتههای دور زندگی او. اتفاقی که با یک بازی ساده در دورهی نوجوانیاش شکل گرفته و به اعدام صمیمیترین دوستاش ختم شده است. میلاد پسری بوده که برای بردن در این بازی زورآزمایی نوجوانانه، با مردی بدنساز گلاویز میشود و او را به قتل میرساند و این قضیه به بهای زندگی خودش تمام میشود. تصویر مرگ او همواره در کابوسهای مهام حضوری برجسته دارد، اگرچه که او همواره میکوشد این مسأله را کتمان کند. آنچه سرخوردگی او را در کار و زندگی رقم میزند از همین وقایع تلخ برمیآید. حوادثی که توانمندی مهام را به چالش کشیدهاند و او نتوانسته به شکلی مؤثر در برابرشان بایستد و عزیزترین افراد زندگیاش را از دست داده است. حالا مهام خود را مقصر آن اتفاقات میبیند و با گذشته نمیتواند کنار بیاید. نورا هم از دل همین گذشتهی پرآشوب به زمان کنونی زندگی مهام وارد میشود و تلاش میکند او را دوباره با وقایع آسیبزای زندگیاش روبهرو کند؛ مواجههای که چندان ساده و بیدردسر نیست و مقاومت مهام هم دشوارترش میکند.
علاوه بر گذشته، زمان حال داستان نیز پرماجرا و سرشار از معماست. همانند کتاب قبلی شهبازین، در این اثر نیز زنان نقشی کلیدی در چرخش وقایع ایفا میکنند. در مرکز هر اتفاق داستانی زنی حضور دارد و هستهی روایت را میسازد و با تصمیمهای اوست که ماجراها سمت و سو پیدا میکند. مهام از طریق پروندهی گوهر، دوست صمیمی نورا، وارد زنجیرهای پیچ در پیچ از اتفاقات میشود که هر یک از آنها را حضور یک زن تکمیل میکند. گوهر به خاطر اتهام قتل پدرش دستگیر شده و همسرش طاها مقدم پیگیر دفاع حقوقیِ همهجانبه از اوست و از مهام میخواهد که وکالتش را بهعهده بگیرد. اما در این بین مهام نقش کارآگاه را هم در کشف وقایع پررمز و راز داستان ایفا میکند. او ناگزیر از رویارویی با خطرات بسیار است، زیرا در پشت پردهی پروندهای که در دست دارد، چندین پروندهی دیگر رو میشود و پای آدمهایی به ماجرا باز میشود که مهرههایی کلیدی در پروژههای پولشویی و فساد هستند.
در کنار شخصیتهایی که پیچیدگی و رمزآلودگیشان مخاطب را جذب میکند، نگاه نویسنده به شهر در قامت یک شخصیت مجزا نیز درخور تأمل است. داستان با اشاره به واقعهای آغاز میشود که چهرهی شهر را دگرگون کرده و به سلسله ماجراهایی دامن زده که نه تنها بر ساخت و ساز شهر، که بر سبک زندگی ساکنین آن نیز تأثیر گذاشته و آنها را دچار تحولاتی عمیق کرده است. به تناسب وضعیت اقتصادی نابهسامانی که در این شهر به وجود آمده، شکل ساختمانها و تراکم آنها دستخوش تغییراتی شگرف شده است. در آرایش ناهمگون جدید، رانتخواران و مفسدان سر برآوردهاند و آنگونه که منافعشان میطلبد سیمای شهر را دگرگون میکنند. داستان آدمها و داستان شهر بهموازات و پا به پای هم هیجان ماجراجویانهی مخاطب را برمیانگیزند و دنیایی پررمز و راز پیش رویاش میگشایند.