«عجوزک و عیاران»، محمود دولت‌آبادی ، نشر چشمه رویارویی با صاحبان مکر و حیله

سعیده امین‌زاده، گروه کتاب الف،   4010425001

محمود دولت‌آبادی در آثارش همواره نقبی به دنیای اسطوره‌ها و قصه‌های کهن زده و با این‌که رویکرد کلیدی او در داستان‌نویسی‌اش رئالیستی است، اما در امتداد روایت‌های اصلی‌اش، به متون کلاسیک ادبی نیز نظر داشته است. او گاه مستقیماً نیز به سراغ این متون رفته و از منظر یک داستان‌نویس آن‌ها را مورد خوانشی تازه قرار داده است

«عجوزک و عیاران»

نوشته: محمود دولت‌آبادی

ناشر: چشمه، چاپ اول 1400

86 صفحه، 34000 تومان

 

***

 

محمود دولت‌آبادی در آثارش همواره نقبی به دنیای اسطوره‌ها و قصه‌های کهن زده و با این‌که رویکرد کلیدی او در داستان‌نویسی‌اش رئالیستی است، اما در امتداد روایت‌های اصلی‌اش، به متون کلاسیک ادبی نیز نظر داشته است. او گاه مستقیماً نیز به سراغ این متون رفته و از منظر یک داستان‌نویس آن‌ها را مورد خوانشی تازه قرار داده است. در کتاب‌های «وزیری امیر حسنک» و «تا سر زلف عروسان سخن»، او با چنین نگاهی به این حکایت تاریخی نزدیک شده است. بازخوانی آثار روایی کهن از دریچه‌ی چشم این نویسنده، تجربه‌ای قصه‌محور و در عین‌حال دور از سوگیری‌های کلیشه‌ای تاریخی نصیب مخاطب می‌کند. او می‌کوشد این داستان‌ها را از برخی خطاهای رایجِ شناختی که طی تاریخ با آن‌ها آمیخته شده، جدا و پیراسته سازد و آن روایت ناب نهفته در دل این متون را در اختیار خواننده بگذارد. در تازه‌ترین رویکرد به این‌ گونه آثار، او به سراغ قصه‌ی «عجوزک و عیاران» از مجموعه‌‌ی «هزارویک‌شب» رفته و با نثر خاص خود، اما به‌گونه‌ای که به کیفیت و اصالت این داستان خدشه‌ای وارد نکند، به روایت دوباره‌ی آن پرداخته است.

قصه‌های هزارویک‌شب علاوه بر ساختار تو در توی روایت، از لحاظ مضمون نیز درخور تأمل‌اند. متون این مجموعه حاصل پیوند فرهنگ‌هایی از خاورمیانه در مقاطع گوناگون تاریخی است. در هزارویک‌شب چهار گونه حکایت را می‌توان پی گرفت: در درجه‌ی اول قصه‌هایی با ریشه‌ی ایرانی و همتای وقایع شاهنامه در آن‌ها می‌توان دید. قصه‌هایی که با تسلط اسلام بازخوانی‌های متفاوتی نیز پیدا کرده‌اند و دولت‌آبادی به نقشی که استیلای خلفا در تغییر سمت و سوی این روایات داشته اشاره کرده است. ویژگی برجسته‌ی این بخش از قصه‌های هزار و یک‌شب استواری آن‌ها بر محور تخیل و وهم است. در آن‌ها صحنه‌های گفت‌وگوی جانوران، مسخ و استحاله را به میزان زیادی می‌توان یافت. این‌گونه حکایات پایه‌ی همان هزار افسان را تشکیل داده که در دوره‌ی اوج قدرت خلافت عباسی به عربی ترجمه شده است. روایت شهریار و حیوانات و نیز علی‌بابا و چهل دزد بغداد در این گروه از قصه‌ها جای می‌گیرند. اما بخش دوم حکایات که اغلب عاشقانه‌اند تا وهم‌آلود و زمان‌شان متعلق به بغداد دوره‌ی زمام‌داری هارون الرشید است، بیش‌تر در مکان‌های شهری شکل می‌گیرند. که نمونه‌ای از آن‌ها قصه‌ی علی‌بن‌بکار و شمس‌النهار است. در گونه‌ی سوم داستان‌های هزار و یک‌شب که به سفرها و به ویژه ماجراجویی‌هایی در داستان‌های دریانوردی اختصاص دارد و نمونه‌ی بارز آن حکایات سندباد بحری است، سیر تکاملیِ یک قهرمان در آمیزه‌ای از خیال و واقعیت تعریف می‌شود. در دسته‌ی چهارم از قصه‌های هزارویک‌شب می‌توان روایاتی آمیخته به هجو از سرگذشت اعیان و اشراف و گاه مردم کوچه و بازار را پی گرفت. این گروه از داستان‌ها متأخرتر از باقی این مجموعه‌اند و از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به قصه‌ی جوذر صیاد اشاره کرد. گروهی از حکایات نیز در هیچ دسته‌ی خاصی نمی‌گنجند و به نظر می‌آید قصه‌هایی عامیانه‌اند که در سیر تکوینی مجموعه‌ی هزارویک‌شب به آن افزوده شده‌اند. آن‌چه در این مسیر تکاملی به‌وضوح در این مجموعه دیده می‌شود حرکت از خیال و وهم و جادو به سمت حکمت و بیان تجربه‌های زندگی است. در روند کلی این اثر نیز همین ستایش زندگی و پیروزی زیبایی و هوشمندی که به طور غالب زنان مظهر آن هستند فراوان دیده می‌شود.

دولت‌آبادی در «عجوزک و عیاران» به سراغ داستانی از متون هزارویک شب رفته که در زمان هارون‌الرشید رخ داده است. حکایتی که در کنار جذابیت‌های ماجراجویانه رگه‌هایی از افسانه‌های عاشقانه را نیز در دل خود جای داده است. داستان به رویارویی صاحبان مکر و حیله در آن زمانه می‌پردازد. دو مرد به نام‌های احمد دنف و حسن شومان که کارهای محیرالعقول می‌کنند و به همین علت در دربار خلیفه جایگاهی ویژه پیدا کرده‌اند و او آن‌ها را به امیری جناح‌های میمنه و میسره‌ی سپاه خود منصوب کرده است. روزی که در بغداد ندا در می‌دهند و از مناقب این دو مرد در زیرکی می‌گویند، عجوزی به نام دلیله‌ی محتاله و دخترش که زینب نصابه نام دارد، به این مقام آن‌ها رشک می‌برند و می‌خواهند موقعیتی همچون آن‌ها در دربار بیابند. دلیله این سطح از نیرنگ‌پردازی و حیله‌گری را در خویش می‌بیند که ماجراهایی ترتیب دهد تا آن جایگاه را به دست آورد و از آن دو مرد مکار در این عرصه پیشی بگیرد. تمامی روایت کتاب حول این مواجهه‌ی پر افت و خیز شکل گرفته است.

آن‌چه این بازخوانی دولت‌آبادی را از اثر اصلی متفاوت ساخته، نگاه او به شخصیت‌های ایرانی داستان و روشن‌تر نمودن جلوه‌ی آن‌ها در قصه است. نگاهی که با شکل پیشین که لقب عجم به ایرانی‌ها داده و به عبریان با سوگیری نگریسته، فاصله‌ی بسیاری دارد. دولت‌آبادی کوشیده روح خاورمیانه‌ای اثر را که عاری از دسته‌بندی‌های نژادی و قومیتی است احضار کند و آن را به‌عنوان مایه‌ی وحدت قصه‌های هزارویک‌شب در نظر بگیرد. در جهان تازه‌ای که او از هزارویک‌شب برای مخاطب می‌سازد، پیش‌فرض‌های سنتی که مایه‌ی افتراق اقوام و مذاهب است کنار گذاشته شده و با دیدگاهی یکپارچه به مردم اقلیم‌های مختلف که در آفرینش این مجموعه از قصه‌ها نقش داشته‌اند، پرداخته شده است. به همین‌خاطر است که خواندن چنین قصه‌هایی از رنگ‌وبوی تعصب‌های قومی و منطقه‌ای خالی است و روایتی ناب از کل خاورمیانه به مثابه روحی واحد از دل آن می‌جوشد.