«باغ رستگاری»؛ برگزیدگان جایزه اُ. هنری؛ ترجمه زهره یاری؛ کتاب نیستان گم کردن چیزی که نمی‌دانی!

زهره یاری، گروه کتاب الف،   4001202131

باغ رستگاری عنوانی‌ست که به مجموعه داستان‌های برگزیده‌ی اُ.هنری در سال ۱۹۸۶ اختصاص یافته است. این مجموعه شامل چهارده داستان کوتاه است که در میان نویسندگان آن نام چهره‌های سرشناسی چون جویس کارول اوتس، آلیس واکر و آلیس آدامز به چشم می‌خورد

«باغ رستگاری»

نویسنده:  برگزیدگان جایزه اُ. هنری

ترجمه: زهره یاری

ناشر:کتاب نیستان، چاپ 1400

260 صفحه، 70000 تومان

 

*****

 

باغ رستگاری عنوانی‌ست که به مجموعه داستان‌های برگزیده‌ی اُ.هنری در سال ۱۹۸۶ اختصاص یافته است. این مجموعه شامل چهارده داستان کوتاه است که درمیان نویسندگان آن نام چهره‌های سرشناسی چون جویس کارول اوتس، آلیس واکر و آلیس آدامز به چشم می‌خورد. 

هریک از این داستان‌ها به تنهایی دریچه‌ای به روی خلاقیت و نگارش داستان باز کرده‌اند و‌ موقعیت‌های انسانی را به خوبی توصیف می‌کنند. ویژگی منحصر به فردشان واقع‌گرایی، زاویه‌دید خاص جامعه‌شناسانه، روانشناسانه و استفاده از تکنیک‌های ادبی برای بیان لایه های داستانی و نمایش شخصیت‌ها می‌باشد.آن‌ها موضوعاتی چون ترس، مرگ، فراموشی، جدایی و‌ مسایل اجتماعی عصر نگارش خود را هنرمندانه به تصویر می‌کشند و حتی قابلیت این را دارند که با ساختارهای زیستی مخاطبان امروزه خود تعمیم داده شوند و به نوعی پیشتاز عصر خود بوده‌اند.

این مجموعه لذت همراهی با شخصیت‌ها و قهرمان‌های داستانی‌ای از جنس مردم معمولی و خودمان را به ما می‌دهد. برشی از زندگی شخصیت‌های هر داستان با جزییاتی دقیق، لطیف و ادبی بیان می‌شوند و مارا با هرکدام تا انتهای به دنبال خود می‌کشاند. 

برای نمونه اولین داستان کتاب «همسان» نام دارد که توسط نویسنده‌ی شهیر آلیس واکر، اولین خانم آفریقایی آمریکایی تبارِ برنده‌ی جایزه پولتیزر نوشته شده‌است. روایت زنی‌ست که برای اولین بار پس از جدایی از همسرش و همچنین از دست دادن پدربزرگش به دیدن خانواده‌ خود می‌رود. وی در طی داستان باید بااحساساتی همچون دلتنگی و سوگواری برای عزیزانش روبه‌رو شود.

دومین داستان اثر جان ال. هیروکس می‌باشد. روایت زنی کمدین است که در آستانه‌ی چهل سالگی باردار شده و زندگی‌اش دستخوش تغییرات بزرگی می‌شود. حالا باید تصمیم  بگیرد تا بچه‌ای را که امکان دارد ناقص باشد، نگه دارد یا آن را سقط کند. نویسنده ترس‌ها، اضطرابات و چالش های بارداری یک زن و نوع ارتباط او بافرزند به دنیا نیامده‌اش را بسیار هنرمندانه تصویر کشیده است.

«کرانه کاستا براوا» نوشته ی وارد جاست، روایت جذاب و در عین حال غمناک از زوج جوانی‌ست که به تازگی فرزند خود را از دست داده‌اند و رابطه شان نزدیک به فروپاشی‌ست؛ آنها تصمیم می‌گیرند برای ترمیم پیوندشان و رهایی از غم و اندوه سفری دور اروپا بروند. در سفر با دلخوری‌هایی که تا به حال برای هم بازگو نکرده بودند و انتظاراتی که از یک‌دیگر دارند مواجه می‌شوند و برای بازسازی رابطه‌شان تلاش ‌می‌کنند.

درجایی از داستان می‌خوانیم:”هیچ شوقی حتی برای خوردن، آشامیدن و زندگی‌کردن در وجودش نبود. فقط گوش‌دادن به صدای زنگ‌ها را دوست داشت. نگاهش،احساسش و درونش دقیقا شبیه به همان چیزی بود که آینه‌ی روبه‌رو نشان می‌داد. بدون هیچ ادیت و روتوشی! چه‌کار باید می‌کرد؟ گذاشتن یک کلاه زیبا مشکل را حل می‌کرد؟ مثل باب میلتون! نه، چنین چیزی امکان نداشت. از روز اول آرامبخش‌هایی را که دکتر برایش تجویز کرده بود اصلا مصرف نکرد چون به آنها اطمینانی نداشت. او زندگی در حومه ی شهر را اصلا دوست نداشت. چقدر باید تلاش می‌کرد تا آرامش به زندگی‌اش برگردد. احساس می‌کرد هدف وجودی‌اش را از دست داده است. احساس تهی و از درون خالی بودن میکرد. گویی روحش ترک برداشته و دونیم شده بود. انگار کسی مهمترین دارایی‌اش را دزدیده باشد. قسمت باارزش وجودش از دست رفته بود. چیزی فراتر از جنین در شکمش! اما هرچه فکر می‌کرد نمی‌دانست چه چیزی را گم کرده و یا چه کسی آن‌را گرفته است. به شدت احساس تنهایی می‌کرد انگار وارد شهری شده که تنها شهروندش خودش بود. یک شهروند که با خودش به زبان خودش سخن می‌گفت.”

«داستان‌های براتای بزرگ» نام داستانی دیگر از این مجوعه است که زندگی تلخ یک سرباز پس از جنگ را روایت می‌کند. احساس بی هویتی‌ای که او پس از پایان یافتن جنگ دچار آن‌ شده، مشکلاتی که خانواده‌اش با او دارند و عدم تطبیق وی با جامعه فعلی از سری مشکلات مطرح شده در داستان هستند. این اثر متعلق به بابی آن ماسون‌ست. او تشبیهات و کنایه‌های ادبی خارق‌العاده‌ای را در به تصویر کشیدن احوال شخصیت‌ها به کار برده است.

«باغ رستگاری» عنوان داستانی دیگر از این کتاب است که توسط آنتونی دی فرانکو به رشته‌ی تحریر درآمده و نام مجموعه از آن وام گرفته شده‌است. این داستان به مثابه پنجره‌‌ی اتاقی است مشرف به باغی که توسط نازی ها اشغال شده و دختری به نام آدریانا در آن در سرما و تاریکی منتظر برآورده شدن آخرین آرزویش درواپسین لحظه‌های زندگیش می‌باشد. دخترک درخواست کرده کشیش مهربان کلیسا را به بالین او بیاورند تا بتواند به گناهانش اقرار کند و با قلبی پاک به سوی پروردگارش برود. در اوایل داستان آمده :”صدای جیرجیری از پشت سر توجهش را جلب کرد، به دنبال منبع آن صدا گشت. زن در همین اتاق بود. روی تختی درگوشه‌ی اتاق، پشت به در نشسته بود. به دیوار تکیه داده و زانوانش را طوری که انگار سردش باشد، بغل گرفته بود. بی‌حواس به کشیش نگاه میکرد. مرد به سمت شرفت تا چشمانش به تاریکی عادت کند و زن را بهتر ببیند. سپس گفت:” منم دون پائولو!” و نامطمئن پرسید:” می‌خواستین منو ببینین؟” 

دختر با صدایی گرفته و ضعیف جواب داد:”بله می‌خواستم ببینمتون. ببخشید شمارو به زحمت انداختم. البته فکر نمی‌کردم به دیدنم بیاین. باید ببخشید.” 

کشیش به حرفهای دختر توجهی نکرد و با لحنی نگران گفت:” اما شما کی هستین؟ اونا باهاتون چیکار کردن؟” باتمام کبودی‌هایی که در صورتش دیده می‌شد، مشخص بود خیلی جوان است. شاید حدودا بیست یا بیست و پنج سال داشت. اثری از خون در موهایش نبود. لباس‌هایش هم جنس خوب و معقولی داشت. 

دختر پرسید:” من رو‌ می‌شناسین دون پائولو؟ نگام کنین! منم آدریانا لاسترا” “ 

داستان از دیدگاه کشیش روایت شده است. مواجهه با دختر و‌اتفاقاتی که در باغ می‌افتد، چالش‌هایی برای او ایجاد می‌کند که باعث می‌شود تصمیمات مهمی بگیرد و پایان بندی را خلاف انتظار مخاطب رقم بزند…

و درآخر جایزه نخست جوایز اُ.هنری در سال ۱۹۸۶ به داستان کوتاه «نژاد برتر» نوشته‌ی رمان نویس و نمایشنامه نویس مشهور آمریکایی تبار جویس کارول اوتس، اختصاص یافته که بارها جوایز ا.هنری را از آن خود کرده است. داستان این‌گونه شروع می‌شود:”«چرا می خوای به من آسیب بزنی؟

چرا یک انسان باید شخص دیگری رو آزار بده؟»

اگرچه این حادثه ناگهانی و به بدترین شکل اتفاق افتاد، و کمتر از شصت ثانیه طول کشید، اما سسیلیا آن را با حرکت آهسته به یاد می‌آورد: دستی که بازویش راکشید و اورا به سمت پیاده‌رو برد و به دیواری کوبید. دستش‌را‌ زیر چانه‌ی سیسیلیا گذاشت و سر او را محکم‌ به دیوار پشت سرش کوبید.مبارزه سرسام‌آور و ناخوشایندی بینشان شکل گرفته بود. ضارب او را به کوچه باریکی کشاند، با ضربه‌های دست و مشت، با عصبانیت لباسهایش را یکی‌یکی درآورد…” 

‌داستان روایت زنی تاریخ‌دان به نام سیسیلی است که با همکارش برای پروژه‌ای کاری به آلمان غربی سفر می‌کند و در طول این سفر با سربازان آمریکایی مواجه می‌شود و به اطلاعات جدیدی درباره جنگ شوروی و آلمان دست می‌یابد. در طی روند داستان توسط فردی ناشناس مورد تعرض و تجاوز قرار می‌گیرد… نویسنده احساسات متناقض یک قربانی از قبیل ترس، وحشت، شرم و خجالت را در کنار هم هنرمندانه و استادانه به تصویر کشیده است.

دیگر داستان‌های این کتاب هم روایت‌هایی قابل تامل و خواندنی هستند که از شما دعوت می‌کنم آنها را بخوانید و همچون من لذت ببرید. در ترجمه این مجموعه سعی کردم داستان‌ها را به شیواترین حالت ممکن بیان کنم. امید است که در تحقق این امر موفق بوده‌ باشم.

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  2. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  3. اعتماد کنید و مطمئن باشید

  4. نظرات برگزیده مخاطبان الف: وضعیت حجاب، حاصل کم‌کاری چهل‌ساله است/ باید برای مبارزه با سگ‌های ولگرد فکری کرد

  5. نماز جمعه این هفته تهران به امامت حجت الاسلام صدیقی اقامه می‌شود

  6. این صدای اقتدار ایران است ...

  7. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  8. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  9. ارژنگ امیرفضلی و زندگی در شرایط سختِ تورنتو

  10. یک نکته قابل‌تامل در مورد توسعه قدرت نظامی ایران

  11. وحدت ملی با وعده صادق

  12. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  13. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  14. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  15. پشت‌پرده عقب‌نشینی صهیونیست ها از غزه

  16. آیت الله صدیقی: عذرخواهی می‌کنم که با غفلت و کم توجهی باعث هجمه به ملت ایران شدم

  17. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  18. درگیری لفظی علی دبیر و پیمان یوسفی روی آنتن زنده: شما تنت میخاره!

  19. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  20. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  21. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  22. تصاویری از نمازجمعه تهران به امامت حجت‌الاسلام کاظم صدیقی | کدام چهره‌های سیاسی و نظامی به نمازجمعه رفتند؟

  23. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  24. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  25. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

آخرین عناوین