گروه تعاملی الف - علی امیری فراهانی؛
در چند روز اخیر مانند همه سالهای اخیر در اوج تکرار داستانهای مذاکرات وین و تورم و و... باز تهران و ایران با داستان الودگی مازوت هم مواجه هست. همین بحث الودگی هر ساله هوا در زمستان که هر سال هم بدتر میشود نمونه خوبی از خروار مدیریت ضعیف و غیر علمی است. برای بهتر روشن شدن بحث به همین مورد الودگی مازوتی زمستان گذشته و امسال و ریشهیابی آن بصورت تشریح چرخه معیوب میپردازیم:
۱-صادرات نفت خام ایران تحریم است.
۲-پالایشگاههای ایران بدلیل عدم سرمایهگذاری نوسازی و بهینه نشدند و میزان تولید نفت سیاه یا مازوت آنها با بالاترین درصد گوگرد(تا 3.5 درصد) در جهان برخی موارد تا چهل درصد تولید نهایی پالایشگاه است.
۳- در سالهای گذشته بیشترین مصرف مازوت در دنیا برای سوخت کشتیها و نفتکشهای دنیا بود و وزارت نفت مازوت تولیدی خود را عمدتا به شرکتهای حمل و نقل دریایی در بنادر دبی و امارات و.... میفروخت.
۴- در سال ۲۰۰5 کشورهای عضو سازمان بین المللی دریانوردی که تقریبا همه کشورهای دنیا را شامل میشود برای کاهش الودگی در دریاها و بنادر متعهد شدند که تا سال ۲۰۲۰ در یک برنامه تدریجی یا سوخت کشتیها را به گازوییل تغییر دهند یا هیچ کشتی دیگر اجازه مصرف مازوتی که بیشتر از نیم درصد گوگرد داشته باشد ندارد و هیچ بندری اجاره ورود چنین کشتی نمیدهد.
۵- مازوت تولیدی ما اغلب شش برابر این میزان یعنی دو تا سه درصد گوگرد دارد که هیچ بازار و شرکت حمل و نقل دریایی در دنیا ان را نه تنها برای کشتیها بلکه برای صنایع سنگین خود بخاطر ملاحظات زیست محیطی به اسانی نمیخرد و در نتیجه قیمت مازوت ایران در بازار دنیا بشدت کاهش یافته و فروش آن بسیار مشکلتر شده.
۶- در این 15 سال مسئولان وزارت نفت ایران حتی قبل از تحریم و با وجود نفت ۱۳۰ دلاری با بیفکری و بیمسئولیتی کامل و با وجود دانستن این ضرب العجل جایگزینی سوخت کشتیها در دنیا هیچ تلاشی برای بهینه سازی و کاهش گوگرد مازوت تولیدی پالایشگاههای کشور نکردند.( شاید مانند بحث تحریم یا انپیتی تصور کردند که زیاد جدی نیست!)
۷- حالا در زمستان ۲۰۲۲ از آن سو بدلیل عدم سرمایهگذاری مناسب در میادین گازی تولید میادین گاز ایران افت کرده و کفاف مصرف در فصل سرد یا حتی گرم( خاموشیهای تابستان) را نمیدهد.
۸- هر سال در فصل زمستان این کمبود فزاینده گاز را با تغییر سوخت نیروگاهها و صنایع سیمان و سنگین از گاز به گازوییل جبران میکردند و یا مقدار متنابعی گاز از ترکمنستان در فصل سرد وارد میکردند.
۹- در دو سال اخیر درامد صادرات نفت خام کاهش یافته و مازوت هم بازار دست به نقدی نداره و دولت بشدت محتاج صادرات گازویبل برای واردات گندم و غذا و خرجها و از آنطرف ترکمنستان دیگر علاقهای یا اصولا گاز اضافی برای صادرات به ایران ندارد چون مشتری دست به نقدی مانند چین و روسیه (برای صادرات بیشتر گاز به اروپا که با درگیر ماندن ایران و ونزوئلا در تحریم و تنش با غرب سهم بازار نفت و گاز اروپا و چین و حتی امریکا منحصرا در دست روسیه افزایش یافته) دارد.
۱۰ - نتیجه اینکه گازوئیل به عنوان یکی از معدود منابع درآمدی دولت باید صادر بشه و بجای گازوئیل سوخت بشدت سمی و الوده مازوت که روی دست وزارت نفت مانده به ریههای ملت ایران برود و در سالهای بعد دهها برابر ارزش این فروش گازوییل هزینه و بودجه بیماریهای مرتبط با الودگی هوای مازوتی ایران شود. حالا درد و رنج این بیماران بماند که با هیچ پولی قابل جبران نیست.
تازه مدیریت اقای زنگنه که خیلیها مانند مدیریت اقای ظریف میگویند افتخار مدیریت دولت بوده چون انگلیسی بلد بودند و مهندس و تحصیلات مرتبط داشتند! و اگر کسی انتقاد کنه حتما هم طرفدار مدیر جهانی و جلیلی است. خودتان تا اخر داستان ایران با این مدیریتها را بخوانید.
در خبرها آمده میزان سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران در ۵ سال ۸۷ تا ۹۲ بالغ بر سالی بیشتر از 20 میلیارد دلار بوده. ولی این میزان در ۵ سال گذشته به کمتر از سالی سه میلیارد دلار رسیده و وزیر جدید نفت که خود سالها معاون شرکت ملی نفت بوده فرمودند اگر 160 میلیارد دلار سرمایهگذاری در نفت و گاز نشود ایران تبدیل به وارد کننده ثابت نفت و گاز خواهد شد. دوستانی که با نااگاهی کامل میگویند تحریم دیگر اثرش را از دست داده یا عادی شده نمیدانند که اثر اصلی تحریم در استهلاک میادین نفت و گاز و نیروگاهها و پالایشگاهها و صنایع و زیرساختهای اصلی کشور و حتی منابع زیرزمینی و روزمینی مانند آب و مراتع ( بدلیل جبران کمبود صادرات نفت با صادرات هنداوانه و طالبی و...) با تاخیر است و حالا متاسفانه آثارش را مانند کاهش تولید گاز یا بیکیفیتی تولیدات پالایشگاهها که حالا بیشتر مازوت یا نفت سیاه است را داریم زندگی میکنیم و برای جبران این اثرات و نوسازی زیرساختها حداقل بیست تا سی سال زمان و چند صد میلیارد دلار سرمایه نیاز است که با نهایت تلخی باید گفت دیگر تقریبا امکانش نیست و تا چند نسل آینده هم با مشکلات عدیده و عمیق اقتصادی روبرو خواهیم بود و البته هیچکس هم مسئولیت این مسئله را بر عهده نمیگیرد.
بیاد داشته باشیم که عدم توجه روسها در دهه های 70 و 80 میلادی به عوارض تحریم و تنش با دنیا باعث شده بعد از گذشتن دهها سال هنوز روسیه نتواند حتی به معادل اروپای شرقی برسد و یا چین با وجود رشد دو رقمی در چهل سال اخیر هنوز نتوانسته جبران عقب افتادگی چین در زمان مائو از رقبای خود مانند ژاپن و کره و امریکا را کند.
همچنین در همین جا بد نیست اشارهای هم به وضعیت خطیر اقتصادی و تورم در کشور و انتخاب بزرگی که دولت اقای رئیسی با آن روبرو است اشاره کرد که میتواند برای حداقل سالها در آینده اقتصاد ایران موثر باشد و آن همان نحوه تامین کسری بودجه بزرگ امسال و بسیار بزرگتر سال آینده است که حتی با خوشبینی بسیار بالا مذاکرات وین به نتیجه هم برسد باز این کسری بودجه برای سالها ادامه خواهد داشت مگر اقای رئیسی انتخاب کند. حالا دولت آقای رئیسی یا هر دولتی در ایران به جای آقای رئیسی بود و در واقع حاکمیت کشور دو انتخاب بیشتر ندارد. یا برای تامین کسری بودجه سنگین تنها منابع درآمدی دولت یعنی قیمت حاملهای انرژی و ارز 4200 تومنی را چند برابر کند یا به ادامه چاپ پول چه مستقیما از بانک مرکزی و چه غیر مستقیم مانند دو ماه اخیر از منابع بانکهای خصولتی و ... تنور تورم را پیش از بیش از کنترل خارج کند. راه حل سوم و چهارم هم دیگر وجود ندارد. راه حل سوم میتوانست صرفهجویی بسیار جدی و سنگین در بودجه نهادها و موسسات و وزارت خانهها و... باشد که همه میدانیم هیچ دولتی در ایران توان حرکت در این مسیر را ندارد و انتخاب چهارم هم میتوانست کاهش تنش با امریکا در زمان ترامپ باشد که از آن فرصت استفاده نشد و حالا اقای رئیسی باید با چهار نفر (بلینکن، سولیوان، مالی، شرمن) تعامل کند که همه میدانند از صهیونیستهای دو آتشه طرفدار اسرائیل هستند و محال است که اقدامی کنند که براستی مشکلات اقتصادی ایران را بصورت معناداری کاهش دهد.
البته حالا ممکن است که برخی از دوستان سر ما آوار شوند که هدف ما از اوردن این موارد ضروری نشان دادن توافق برجام به هر بهایی است و خواهند گفت مگر برجام خوب بود یا زنگنه یا اقای ظریف بهتر بود و بخواهند نتیجه بگیرند که ما میگوییم تنها برداشته شدن تحریم مشکل ایران را حل میکند. اما قطعا این چنین نیست. تحریم و وضعیت سیاسی و اقتصادی امروز ایران و روابط با کشورهای دیگر در دولتهای مختلف کندرو و تندرو خود معلول و نشان از یک آسیب بسیار بزرگتر است که این قلم در یاداشتهای پیشین منتشر شده در سایت محترم الف بارها به آن پرداخته و آن چیزی نیست جز عدم شایسته سالاری علمی در سیستم اموزش عالی و در نتیجه مدیریت کشور که نتیجه آن داشتن خیل فارغ التحصیلان سفارشی و در نهایت بالا کشیده شدن آنها در تحصیلات تکمیلی و بورس و در نتیجه داشتن بدنه کارشناسی و مدیریتی ضعیف امروز کشور در تمام زمینهها است. برخی از همین مدیران با افتخار از عنوان ابرچالش برای مشکلاتی که غالبا خود آنها در این سالها آفریدند استفاده میکنند و این ابر چالشها را لیست میکنند بدون اینکه بفرمایند خودشان چه اندازه در مثلا مشاور اقتصادی بودن آقای روحانی ( اقای نیلی ) یا معاونت نفت کشور در شرکت ملی گاز ( وزیر جدید نفت ) یا وضعیت امروز نقدینگی ( بهمنی و سیف و همتی و طیبنیا ) و.... نقش داشتند. همین است که تا ما این اسیب را برسمیت نشناسیم و بخواهیم با همین فرمان به هر مذاکراتی از وین تا بروکسل و نیویورک و... برویم نتیجه آن از پیش معلوم است.
بارها گفتیم و تکرار میکنیم که ادامه وضع موجود متاسفانه بهترین سناریو برای دشمنان و رقبای ایران است و آنها هیچ عجلهای برای دادن امتیاز به ایران ندارند. سیاست کلی آنها همین مستهلک کردن زیرساختهای ایران به بهانه غنیسازی برای نسلها است. آنها تا زمانی که ایران عضو ان پی تی باقی بماند از غنیسازی و فعالیتهای هستهای ایران هیچ نگرانی اساسی ندارند ولو غنیسازی ایران به بالای 98 درصد برسد. تنها با پر رنگ کردن میزان غنیسازی ایران میخواهند زمان بخرند و مازوت قطار تحریم و ادامه وضع اقتصادی موجود را بیشتر کنند. ما هم دقیقا در خطوط ریلگذاری شده آنها حرکت میکنیم.
ولی در پایان حتما دوستانی که وقت گذاشتند انتظار راه حل دارند. راه حل هم بسیار ساده است. هرچند سادگی راه حل بر روی کاغذ لزوما به معنای سادگی انجام و عمل به آن نیست و آن چیزی نیست جز بازگشت به مر و معنای واقعی منافع ملی که لازمه آن شایسته سالاری علمی است نه ظاهرسالاری و داماد سالاری.
به عنوان نمونه در همین بحث تنش با غرب و امریکا و سیاست خارجی و مذاکرات هستهای باید به نمونه جمهوری آذربایجان اشاره کنیم. جمهوری آذربایجان در سالهای دهه 90 میلادی شکست سنگینی از ارمنستان که شدیدا مورد حمایت مسکو بود در قرباغ خورد. کاری که کرد این بود که برای ایجاد توازن به غرب نزدیک شد و از ضعف عمومی مسکو در سیاستهای جهانی در دهه 90 میلادی استفاده کرد و توانست با کمک امریکا و شرکتهای غربی منابع نفت و گاز خود در خزر را نوسازی و بازسازی کند و از طریق گرجستان مستقیم صادرات نفت و گاز خود را به ترکیه و اروپا انجام دهد و نتیجه آن بازسازی توان اقتصادی و نظامی خود شد که نتیجه آن دست بالا داشتن در قرهباغ و باز پس گیری خیلی از مناطق است. کاری که اذربایجان کرد غربگدایی نبود بلکه استفاده از برگ غرب برای کاهش فشار شرق بود. در حالی که اگر از برگ غرب استفاده نکرده بود همین الان هم مسکو در راه بهرهبرداری کامل از منابع نفت و گاز جمهوری آذربایجان در خزر و بخصوص صادرات آن به اروپا سنگ اندازی میکرد. نمونه بزرگتر آن را در مورد ترکیه و چرخش کامل رجب اردوغان بعد از سرنگونی هواپیمای روسی است که اردوغان وقتی دید که ناتو و امریکا او را تنها گذاشتند و روسیه واردات از ترکیه و فرستادن توریست به ترکیه را متوقف کرد و ترکیه اماج حملات و بمب گذاریهای انتحاری داعش و گروههای دست چپی کرد ترکیه قرا گرفت نه تنها از پوتین معذرت خواهی کرد که بهترین روابط را با روسیه و پوتین علیرغم میل امریکا برقرار کرد.
برای کشورهایی مانند ایران که بدنبال مستقل عمل کردن در دنیای امروز هستند بهترین سیاست استفاده از برگ غرب برای کاهش فشار شرق و یا استفاده از برگ شرق برای فشار بر غرب است و بدترین کار این است که روابط خود را با کشورهای بزرگ شرقی یا غربی را مطلق و نزدیکی یا دوری از انها را از اصول غیر قابل تغییر کند. چون هم دست خودمان را میبندیم و هم حرکت دیپلماتیک ما بسیار قابل پیشبینی و بدون انتخاب خواهد بود. حتی چین و روسیه هم میدانند که ایران شانسی برای استفاده از برگ امریکا و غرب برای فشار به انها یا ایجاد رقابت بین انها ندارد و طبیعی است که نیازی نبینند که امتیاز قابل توجهی به ایران بدهند چون میدانند که ایران در هر صورت امکان نزدیکی به غرب برای فشار به شرق را ندارد. ما باید بدانیم شرق و غرب هیچ تفاوت اساسی برای تامین منافع به نفع خود ندارند.
در اینجا و به عنوان پایان مطلب بد نیست قسمتی از یادداشت گذشته این قلم (لطفا ترامپ را بسیار جدی بگیرید ) منتشر شده در (۹ اردیبهشت 1398) را بیاوریم و یکبار دیگر از دلسوزان میهن بخواهیم که هوشیاری بسیار بیشتری در دنیا امروز نشان دهند و امیدوار باشیم که ضرب المثل بسیار معنا دار گذشتگان ما را بکار بگیرند که گفتهاند جلوی ضرر را هر زمان بگیری منفعت است. ممکن است دیر شده باشد ولی باز بهتر از ادامه وضعیت امروز است و صرف تغییر جهت حرکت میتواند برکات بسیاری برای مردم و کشور ایران و در نهایت نظام داشته باشد:
" ...از آنجا که در یک ارزیابی علمی و همه جانبه نباید هیچ احتمالی را از جمله شکست ترامپ در انتخابات 2020 نادیده گرفت باز باید گفت حتی اگر دمکراتها در انتخابات برنده شوند و یا ترامپ دچار مشکلی شود که نتواند به ریاست جمهوری خود ادامه دهد هیچ تضمینی نیست که دمکراتها برای ایران گزینه بهتری باشند و تغییر اساسی در وضعیت تنش با ایران به وجود آورند. انها که حاکمیت سیاسی در آمریکا و کانادا را و قدرت لابیهای تندرو طرفدار اسراییل را به خوبی میشناسند میدانند که امید به دمکراتها در مورد خاورمیانه مانند امید به بارش برف در مرداد ماه است..."