به گزارش الف، در روزها و ماه های اخیر، مساله احیای روند مذاکرات هسته ایِ ایران و غرب، همزمان با روی کار آمدنِ دولت جدید کشورمان و استقرار تیم جدید سیاست خارجی ایران، یکی از موضوعات و سوژه های داغ محافل خبری و سیاسی جهان بوده است. تاکنون تحلیل های مختلفی در مورد رویکردِ دولت جدید ایران به مساله برجام ارائه شده و در عین حال، سناریوهای مختلفی نیز از نوعِ اقدامات و کنش های احتمالی آتی قدرت های غربی (مخصوصا آمریکا) در چهارچوب معادله برجام مطرح شده است.
با این همه، یکی از مسائل که مخصوصا از سوی جریان های سیاسی و رسانه ای غربی به کرات در مدت اخیر مورد اشاره قرار گرفته، تاکید بر ضرورت بازگشت جمهوری اسلامی ایران به روند مذاکرات هسته ای(با هدف احیای برجام) است. در این رابطه، مقام های آمریکایی و اروپایی(نظیر آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا و ژان ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه و همچنین دیگر مقام ها نظیر جوزف برول هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا) تاکید داشته اند که پنجره و فرصت تعامل و دیپلماسی در چهارچوب معادله برجام، در حال بسته شدن است و این فرصت برای همیشه فراهم نیست.
درنقطه مقابل اما، دولت ایران به ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی و به طور خاص تیم سیاست خارجی آن، رویکردی توام با صبوری را پیشه کرده اند و تاکید داشته اند که اساسا برجام، تمام و کلیتِ سیاست خارجی ایران را تشکیل نمی دهد و اگر طرف های غربی حقیقتا خواستار مذاکرات سازنده در مورد برجام هستند، ایران آمادگی دارد اما مذاکرات باید با نگاهی عملگرایانه و عینی و همراه با دستاوردهای ملموس باشند. در غیر اینصورت، اساسا مذاکره کردن کاری پوچ و عبث است(حداقل از چشم انداز استیفای حقوق ملت ایران).
در این چهارچوب، چنین به نظر می رسد که می توان سه دلیل عمده را به عنوان محرک های اصلی دولت ایران در عدم تعجیل جهت ازسرگیری مذاکرات برجامی مورد توجه قرار داد.
*تغییر "دال مرکزیِ سیاست خارجی" در دولت جدید ایران
یکی از ویژگی های بارز دولت ابراهیم رئیسی مخصوصا در عرصه سیاست خارجی، گره نزدنِ آینده و تمامی مسائل کشور به موضوع برجام است. در این رابطه به طور خاص شاهد بوده ایم که تیم سیاست خارجی دولت جدید ایران، توسعه روابط با کشورهای همسایه و همچنین محور شرق را در دستورکار خود قرار داده اند و سعی داشته اند از ظرفیت های بی بدیل این همکاری ها در راستای منافع ملی ایران بهره برداری کنند.
شاید مهمترین نمودِ این تلاش ها، موافقت اخیر سازمان همکاری های شانگهای با عضویت ایران در سازمان مذکور که یکی از بلوک های مهم قدرت در قاره آسیا است، باشد. جدای از این ها، دولت ابراهیم رئیسی همچنین به کشورهای همسایه نیز پیام دوستی و همکاری ارسال کرده و از توسعه روابط با آن ها استقبال کرده است. در این میان، به هیچ عنوان عرصه سیاست خارجی، معطلِ بازی های سیاسیِ قدرت های غربی در قالب توافق برجام نشده است. امری که در نوع خود میتواند بنیان های قدرت کشورمان در مواجهه با فشارهای کشورهای غربی را تقویت کند.
از این رو باید گفت در دولت جدید ایران، دال مرکزیِ سیاست خارجی، تغییری اساسی کرده و همین مساله، اساسا برجام را از اولویت فوری دولت خارج، و تنها به یکی از مسائل عرصه سیاست خارجی تقلیل داده است. باید توجه داشت که تجربه چند سال اخیر برجام به خوبی به ایران ثابت کرده که طرف های غربی: غیرقابل اعتمادند، به تعهدات خود به خوبی عمل نمی کنند، و مهمتر از همه، مذاکره را ابزاری برای نابودی جمهوری اسلامی ایران می بینند. مجموع این مسائل موجب شده تا دولت ابراهیم رئیسی، رویکردی حساب شده را در قبال برجام در پیش گیرد و صرفا با اتخاد عملگرایی در چهارچوب آن، فقط در صورتی که ملت ایران از منافع آن(برجام) بهره مند شوند، به نحوی جدی در قالب آن دست به کنشگری خواهد زد. تاخیر کنونی نیز در ازسرگیری مذاکرات برجامی حاکی از انفعال طرف های غربی است که حاضر نیستند جهت احیای مذاکرات، اقدامات سازنده انجام دهنده و در عین حال، با نگاهی زیاده خواهانه، ایران را که از همگی آن ها در بحث برجام طلبکار است، در جایگاه بدهکار می بینند. رویکردی که به هیچ عنوان مورد قبول تهران نیست و باید تغییر کند.
*ایران و تغییر قواعد بازی در چهارچوب معادله برجام
در مدت اخیر، بارها و بارها رسانه های غربی، ایران را تهدید کرده اند که اگر هر چه سریع تر روند مذاکرات هسته ای از سرگرفته نشود و نتیجه ای از دلِ آن بیرون نیاید، "طرح بی و یا جایگزین" از سوی آمریکا و اسرائیل فعال خواهد شد که در نوع خود می توان حاکی از برخورد قهری و سخت با جمهوری اسلامی ایران باشد.
این در حالی است که ایران با "سیاست صبر راهبردی" خود و در عین حال تقویت توانمندی های هسته ای اش، این پیام را به طرف های غربی رسانده که اولا ایران از مذاکرات سازنده با دستاوردهای عینی استقبال می کند و ثانیا، اگر بنا به حرکت به سمت طرحِ بی و یا جایگزین است، ایران دستِ پُری دارد و طرف های مخالف با ایران نیز این را به خوبی میدانند. در واقع، ایران با پیشروی های هسته ای خود در برابر بدعهدی های طرف های غربی، عملا اهرم های قدرتِ قابل توجهی را در برابر آن ها برای خود ایجاد کرده و تعلل آن ها(کشورهای غربی) در ازسرگیری مذاکرات سازنده هسته ای که حامل امتیازات عینی و ملموس برای ملت ایران باشد را به ابزاری جهت امتیازگیری های بیشترِ هسته ای از آن ها تبدیل کرده است. امری که عملا شمارش معکوسِ تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای را، به ضرر کشورهای غربی آغاز کرده است.
در این چهارچوب، طرح بی و یا جایگزین، حمله به تاسیسات اتمی و حساس ایران نخواهد بود. کما اینکه در گذشته نیز اقدامات خرابکانه علیه تاسیسات اتمی و ترور دانشمندان کشورمان، هیچ دستاوردی برای طرف های غربی الا چند برابر شدن سرعت پیشرفت های هسته ای ایران ناشته است. بلکه برعکس، ایران در معادله کنونی خود به سمت طرح بی و جایگزین حرکت می کند که همان تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای است. امری که چندان مطلوب طرف های غربی نیست. نباید فراموش کرد که برنامه هسته ای ایران در مراحل پیشرفته ای قرار دارد، سایت های هسته ای ایران در اقصی نقاط کشور پراکنده هستند و شدیدا نیز با توان سیاسی و نظامی ایران از آن ها حراست می شود. مجموع این مسائل، گزینه های طرف های غربی در برابر ایران را تضعیف و اساسا آن ها(طرف های غربی) را آن هم در شرایطی که اخیرا به نحو حقارت باری از افغانستان خارج شده اند و خروج از دیگر کشورهای منطقه نظیر عراق و سوریه را نیز دیر یا زود بایستی در دستورکار خود قرا دهند، از موقعیت طرح ادعاهای گزاف علیه ایران دور می کند. این در حالی است که در مقابل، دستان ایران برای مقابله با بدعهدی های و اقدامات مخرب طرف های غربی، بازتر از همیشه است.
*ایجاد بازدارندگی سیاسی
در ماه ها و سال های اخیر، کشورهای متخاصم غربی و همچنین متحدان منطقه ای آن ها نظیر رژیم صهیونیستی، در قالب های مختلف علیه کشورمان دست به اقدامات خرابکارانه (مخصوصا علیه تاسیسات اتمی کشورمان) زده اند و در عین حال، خواستار از سرگیری مذاکرات از سوی ایران شده اند. اقدام دولت کنونی ایران در عدم آغاز کردن فوریِ مذاکرات با غرب در مساله برجام، نوعی تنبیه طرف های غربی و ایجاد بازدارندگی در برابر رویه های مخرب و بدعهدی های آن ها است که به درستی از سوی ایران در پیش گرفته شده است.
در واقع، دولت ایران معادله هسته ای را در شرایط کنونی به نقطه ای رسانده که شاهدیم طرف های مقابل ایران، از هراسِ متنوع شدن فرصت های سیاست خارجی کشور(از حیث فعال سازی دیگر ظرفیت ها) و همچنین پیشرفت های هستهای ایران، مدام از ضرورت ازسرگیریِ گفتگو های هسته ای سخن می گویند. در نقطه مقابل، عدمِ کرنش ایران در برابر این خواسته آن ها و رد کردن هرگونه تهدید و مذاکراتی که عاری از دستاورد برای ملت ایران باشد، عملا به طرفهای غربی این پیام را می رساند که بر عکس آنچه آن ها تصور می کند، پنجره تعامل و مذاکرات دیپلماتیک، نه از سوی آن ها بلکه از از سوی ایران، برای همیشه باز نیست و بسته شدن این پنجره و سخت شدن روند احیای مذاکرات، جدای از اینکه بازتابی از اقدامات منفی خودِ آن هاست، بیش از همه برای آن ها حامل ضرر خواهد بود.