«کلمههای بزرگ برای آدمهای کوچک»
نویسنده: جیمی لی کرتیس
مترجم: سمیرا کمالی
تصویرگر: لورا کورنل
ناشر: نیستان، چاپ اول: 1397
40 صفحه، 33000 تومان
***
کلمهها به عنوان مجموعهای از حروف یک واحد را تشکیل داده و در دستور زبان فارسی شامل اسم، صفت، فعل، قید، حرف و ... میشوند. کلمهها جزئی از کلام یا الفاظ معنیدارند و نخستین ابزار انسان برای برقراری ارتباط کلامی با جهان پیرامون به شمار میروند. یکی از مهمترین نیازهای انسان در جایگاه موجودی اجتماعی برقراری ارتباط با همنوعان و ایجاد رابطه تفهیم و تفاهم است و کلمات هر زبان مهمترین ابزار این ارتباط محسوب میشوند.
بر اساس یک تئوری، هر چه کودک به صورت روزانه کلمات بیشتری را میشنود، بیشتر یاد خواهد گرفت. کودک کلمات را جذب و به سرعت مورد استفاده قرار میدهد. زمانی که بچهها با افراد دیگر در ارتباط قرار میگیرند؛ از وسایل ارتباط جمعی استفاده میکنند؛ یا وارد اجتماعاتی غیر از خانواده میشوند؛ دایرۀ واژگان آنها نیز گسترش مییابد. میگویند از روی محدودۀ کلمات کودک هنگام رفتن او به مهدکودک میتوان در مورد تواناییاش برای خواندن و یادگیری اظهار نظر کرد. داشتن گسترۀ کلمات بیشتر موجب افزایش توانایی او در یادگیری و اندیشه خواهد شد.
کودکان اشتیاق فراوانی برای شنیدن و گوشدادن دارند. علاوه بر خواندن یک کتاب قصه یا شعر، حرفزدن درباره آنچه خوانده شده نیز برای آنها اهمیت دارد. وقتی کودک به تصاویر یک کتاب نگاه میکند نیاز دارد که با او دربارۀ تصاویر صحبت کرده و به نحوی او را وادار به تفکر دربارۀ موضوع کتاب و تصاویر کنیم. پس تردیدی وجود ندارد که کتابخواندن مهارتهای شنیداری و گفتاری را تقویت میکند اما این تکرار است که باعث میشود کودک آنچه را میشنود به خاطر بسپارد و به این ترتیب واژههای بیشتری را بیاموزد. گفتوگو شیوهای است که به کل این جریان بهبود میبخشد و این چیزی است که در کتاب «کلمههای بزرگ برای آدمهای کوچک» مورد توجه قرار گرفته است.
کتاب «کلمههای بزرگ برای آدمهای کوچک» بر خلاف روشهای معمول آموزشی در کشور ما که اصرار دارند به طور مستقیم موضوعی را در ذهن کودک نهادینه کنند و اغلب نتیجهای معکوس دارند، با استفاده از شیوهای طنزگونه و تکیه بر غافلگیری کودکانه، مخاطب را تهییج و تحریک به دانستن و آموزش کلمهای تازه میکند. به نظر میرسد نویسنده با همین روش به راحتی مخاطب خردسال را تا پایان کتاب با خود همراه کند. در حقیقت این اثر در قالب داستانکهایی ساده برخی راه و رسوم زندگی را به کودکان میآموزد و حین این مسیر به آنها واژگانی تازه متناسب و درخور سنشان را نیز یاد میدهد.
محتوای کتاب طی گفتوگویی دوستانه با کودکی روایت میشود که پیش از این چند کلمۀ بزرگ را یاد گرفته و به کار برده و اکنون میخواهد تجربههایش را با مخاطب در میان بگذارد. حین همین گفتوگو با راوی دوم شخص، شخصیتهای متعدد و جالب با ویژگیهای گوناگون و رفتارهای مختلف، کلمات تازهای را بیان میکنند. روایتهای کودکانه طوری در نظر گرفته شده که مفهوم کلمات جدید برای مخاطب کودک به خوبی جا بیافتد و بتواند کاربرد هر کلمه را در جایگاه مناسب آن درک کند.
تصاویر کتاب نیز به شکل مناسبی به همراهی و تکمیل متن آمدهاند تا به نویسنده در تفهیم واژگان مورد نظرش یاری برسانند. در هر دو صفحۀ روبهرو، مفاهیم مشخصی مثل حریم شخصی، همکاری، پشتکار، عشق و ... عنوان شده و کلمههای مرتبط دیگری نیز عنوان میشوند. کودک در این کتاب علاوه بر مفاهیمی چون شادی و تشویق با برخی تجربهها یا موقعیتهای متفاوت از جنس جریمه و محدودیت هم آشنا میشود تا دریابد چنین موضوعاتی صرفاً مختص زندگی شخصی او نیست و ممکن است شامل هر عمل خطایی در هر جای دنیا بشود.
کتاب «کلمههای بزرگ برای آدمهای کوچک» توسط جیمی لی کورتیس بازیگر و نویسنده آمریکایی نوشته شده که پیش از این کتاب «آیا زندگی، یک مسابقه بین آدمهاست؟» از وی به فارسی ترجمه شده است. وی در این کتاب نیز با طرح پرسشهایی کودک را وادار به تفکر و تلاش برای دستیابی به جوابها و نگاه تیزبینانهتری نسبت به اطرافش میکند. کتاب توسط لورا کورنل تصویرسازی شده و تصاویر آن به این سبب که میتوانند بخشی از داستان را که در متن بیان نشده تعریف کنند، مناسب و جذاباند. خلاقیت در تصویرسازی و جریان تخیل در آن نیز ویژگی دیگر تصاویر این کتاب است. تصاویر ساده و واضح و برای کودک قابل درک و تصورند. ترجمه روان و مناسب سن کودکان مخاطب کتاب نیز مانند برگردان اثر پیشین این نویسنده توسط سمیرا کمالی به خوبی انجام شده است.
کتاب «کلمههای بزرگ برای آدمهای کوچک» با سه کلمه خاص و دوستداشتنی «خانواده»، «احترام» و «عشق» با تصاویری از حضور فرزندی رنگینپوست در خانواده و تصاویری تماشایی از آلبوم عکسهای آنان به پایان میرسد. در بخشی از کتاب میخوانیم:
«چیزهایی از آشپزخانه برمیداری و با هم مخلوط میکنی که بخوری؛ ولی نتیجهی کار واقعاً ناجور به نظر میرسد و خیلی هم بوی گند میدهد. در همین اوضاع، برادر دماغویمان شروع به درآوردن دماغ سبزش میکند. تو فریاد میکشی: "نفرتانگیزه!" (یعنی حال بههمزن و زشت!)»