«زیبایی خط فارسی»
نوشته: علی حصوری
ناشر: چشمه 1397
167 صفحه، 30000تومان
***
خط در تعریف آغازین خود، از نظامی سخن میگوید که میان مجموعهای از نشانهها برای انتقال پیام و ثبت زبان برقرار است. نشانههایی که خط را میسازند، نمادیناند و از سطح انتزاع متفاوتی برخوردارند؛ برخی به تصویرهای نقاشی نزدیکترند و گروهی تنها شکلی قراردادی برای برقراری ارتباط و رساندن پیامی خاص دارند. همانند بسیاری از نظامهای نشانهای، خط فارسی در طی تاریخ تحولات پرماجرا و شگفتآوری را به خود دیده است. اما تحقیقی مدون و جامع در اینباره بهندرت انجام شده است. اکثر محققین به جنبهای خاص از خط که معمولا بُعدِ تزئینی آن است پرداختهاند و از سایر ملاحظات مرتبط با آن غافل شدهاند. علی حصوری، مؤلف کتاب «زیبایی خط فارسی» که خود زبانشناس و پژوهشگر زیباییشناسی نشانهای است، در این کتاب کوشیده به ابعاد فلسفی و زیباییشناسانهی خط فارسی، در کنار تحلیل تاریخی آن بپردازد و اندکی از خلأ پژوهشی در حیطهی خط فارسی را برطرف کند.
خط فارسی فارغ از اینکه ابزاری دیداری در ارتباطات و نظام ثبت اسناد به شمار میآید، از جنبهی هنری نیز همواره درخور تأمل بوده است. در دورهای به درازای هزارودویست سال، خط فارسی سیر تکاملیاش را طی کرده و هویت ملی ایرانی را نمایش داده است؛ گرچه همچون سایر ابعاد هویت ایرانی، دستخوش بحرانهای زیادی هم شده است. از جمله اینکه طی جنگها و کشورگشاییها بسیاری از بخشهای ثبت شدهی آن مورد تخریب و تهاجم قرار گرفته است. البته هنرمندان ایرانی همواره تلاش کردهاند که آن را نگهداشته و به فراخور تحولات روز از جنبههای زیباییشناسانه، بخشهای تازهای بر آن بیافزایند. قسمت آغازین کتاب به بررسی چنین تحولاتی در خط فارسی، از منظری تاریخی میپردازد. نویسنده تصریح کرده که تحلیل تاریخیاش در این زمینه، جامعِ دگرگونیها را در خط فارسی شامل خواهد شد.
بررسی خط از جنبهی زیباییشناسی هنری، نکتهای است که در این کتاب مورد تأکید قرار گرفته است. پس از برداشتن قدم اول در مطالعهی خط، که همانا ارزیابی تحولات تاریخی آن است، ارزش هنری آن در دورههای مختلف زمانی بررسی شده است. نویسنده این بررسی را دارای ضوابط و معیارهای جهانی میداند. معیارهایی که از یک بررسی نسخهشناسانه یا باستانشناسانه فراتر میرود و بر ملاحظات جهانشناختی هنرمندان عرصهی خط متمرکز میشود. از این منظر، خط فارسی مورد توجه متخصصان پیشرفتهی تاریخ هنر قرار نگرفته است. زیرا آنها معمولاً براین باور بودهاند که این خط بیشتر جنبهی تزئینی دارد و نیز چون وابسته به الفباست و بیرون از آن نشانهی معنایی دیگری را تولید نکرده، به نظر محدود و ابزارگونه آمده است. گرچه بخش عمدهای از هنر ایرانی، بویژه آنچه بعد از اسلام توسعه یافته، بر مبنای همین خط بوده است. ملاحظات فرهنگی و سنتی که هنرهای دیگری از قبیل موسیقی و مجسمهسازی و مینیاتور را محدود نموده، اتفاقاً مجال فراختری برای رشد و گسترش خط بهعنوان یک هنر فراهم کرده است.
در تبیین هنر خوشنویسی در این کتاب، به خط همچون الفبا نگریسته شده است. نشانههای خط که تماماً الفبایی خاص را نمایندگی میکنند، تعریف علمی و استانداردی ثابت و غیرقابل تغییر نداشته است. همواره تنها خود شکل خط بوده که برای قضاوت دربارهی زیباییاش کفایت میکرده و معیاری بیرونی در رد یا پذیرش آن دخالت نداشته است. چون همهی جهان که نمیتوانند شکلی یکسان از خط داشته باشند، همواره بر آن نگاهی روادارانه برای ارزیابی زیباییشناسانه حاکم بوده است. در هر دورهی تاریخی، گونه یا سبک خاصی از خط به وجود آمده که در ایران به خوشنویسی تعبیر شده که کارکردهای بسیاری از جمله دادن شکل استاندارد برای حرفهای یک الفبا و همهی حالتهای آن داشته است. اما سبک، چیزی است که به خوشنویسی معیار و استانداردسنجی خاصی میبخشد، بهگونهای که خارج از دایرهی معمول آن، خطوط با هم ترکیب نمیشوند و همواره قواعد ثابتی برای آن وجود دارد، مگر اینکه تحول بطئی تاریخی منجر به تغییر کل نظام یک سبک شود.
دگرگونیهای خط در دورهی پس از اسلام، بخش بزرگی از کتاب را به خود اختصاص داده است. گرچه اینگونه نیست که بهرهگیری از خط در هنر، تماماً با دورهی اسلامی مربوط باشد و شمار بسیاری از مُهرهای آتشکدهها، ضرابخانهها و مُهرهای حکومتی با الفبایی رمزگونه، اما واجد ارزش از جنبهی هنری ساخته میشدهاند، اما آنچه از خط پس از اسلام با عنوان هنر به ما رسیده، دارای گستردگی و تنوع بیشتری است و به آنچه تعریف امروزی ما را دربارهی زیباییشناسی خط ساخته، نزدیکتر است. در غیاب بسیاری هنرهای دیگر که همزمان در غرب در حال گسترش بودهاند، این خوشنویسی بوده که در قلمرو اسلامی و بهویژه ایرانی مجال گسترش یافته است و سبکها و گونههای مختلفی را به خود دیده است. بنابراین تحولات دورهی اسلامی نقش مهمی در ارزیابی خوشنویسی و زیباییشناسی خط ایرانی دارند و در این مطالعه باید که به آن مفصلاً پرداخت.
ارتباط خط با سایر هنرها، بهویژه آنهایی که خوشنویسی ترکیب تنگاتنگ و جداییناپذیری با ابعاد مختلفشان برقرار کرده، همانند معماری و نگارگری، در بخشهای بعدی کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. این هنرها هم با ورود خوشنویسی به درونشان تحول یافتهاند و هم خود با تغییرات تاریخیشان هنر خوشنویسی را دستخوش دگرگونی کردهاند. نقطهی اوج این ترکیب هنرمندانه در دورهی صفوی اتفاق افتاده است. گرچه هنر نگارگری و معماری قاجار نیز بهرههای بسیار از آن برده است. آنچه امروز دست هنرمند ایرانی است حاصل همین رشد همزمان و همافزا در عرصههای هنر معماری و نگارگری و خوشنویسی است. در دهههای اخیر ملاحظات جامعهشناسانه و فلسفی در حوزهی ارزیابی خط و خوشنویسی رخنهی عمیقی نموده و زیباییشناسی آن را وارد ابعادی وسیعتر و به مراتب پیچیدهتری کرده است. این مسأله البته به نظر چشمانداز روشنی را برای بازشناساندن ابعاد مغفول زیبایی خط در اختیار محققین قرار داده است. چیزی که شاید راهگشای مطالعات گستردهتری در این زمینه در آیندهی نزدیک باشد. مطالعاتی که باب آنها با کتابهایی همچون کتاب حاضر گشوده شده است.