دکتر امرالله قرایی مقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفت و گو با شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در مورد خاستگاه شکلگیری خشونت در جامعه و دلایل بروز و ظهور این پدیده منفی که آرامش و امنیت خاطر شهروندان را دچار تزلزل می کند گفت: بروز خشونت به چند عامل مهم بر می گردد که بخش مهمی از این عوامل معمولا به حاکمیت موجود در جامعه و دولت هایی بر میگردد که زمام امور قدرت را در دست دارند و به همان میزانی که برای امینت و آرامش شهروندان خود ارزش قائلند با این پدیده برخورد سلبی یا ایجابی می کنند.
وی در مقدمه این بحث خاطر نشان کرد: خشونت یک پدیده تام است و عواملی مثل گرانی، تورم، فقر، مسئله تامین اجاره مسکن و...به گسترش خشونت در هر جامعه ای کمک می کند. بنابراین خشونت به جامعه بر میگردد؛ به این معنا که خشونت از بدو تولد از خانواده آغاز می شود و بعد به درون جامعه رفته و بازخورد آن دومرتبه به درون خانواده برخواهد گشت؛ این یعنی خشونت در چرخش است و تا عاملی بیرونی برای به حرکت در آوردن ان نباشد، خشونت رام و مطیع و بی خطر است.
چه عواملی در جامعه منجر به بروز خشونت می شود؟
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی یک تئوری وجود دارد به نام "تئوری چرخش در خشونت" این تئوری میگوید: «از خشونت، خشونت زاده می شود»؛ بر اساس این نظریه، در جامعه عوامل متعددی که موجب نا هنجاری هایی مانند قتل و خود کشی و نزاع های مختلف می شوند، بیشتر باشد، خشونت گسترده تر خواهد شد.
وی ادامه داد: بروز خشونت در جامعه به عوامل علی- معلولی بر میگردد؛ عدم نشاط و تندرستی و شاد نبودن جامعه، شکاف طبقاتی، خانواده نابسامان که طلاق در آن امری عادی است، بی کاری، گرانی، تورم و ناتوانی در تهیه مسکن برای اعضای خانواده و تأمین یک زندگی با حداقل شاخصه های رفاه، فساد های اخلاقی، دروغ و تبعیض و... همگی میتوانند منجر به بروز خشونت در جامعه و همچنین چرخش خشونت شوند.
کودکان ونوجوانان امروز در آینده افرادی خشن خواهند شد؟
قرایی مقدم در بخش دیگری از اظهاراتش یادآور شد: شما تصور کنید کودک یا نوجوانی که در این روزها دوران کودکی و نوجوانی خود را می گذراند، به واسطه گرانی ها و خشونت هایی که امروز می بیند و یا در خانواده و جامعه شاهد آن است، بی تردید در آینده فردی خشن بار می آید؛ اما یک استثناء وجود دارد و ان این است که گاهی والدین و سیستم آموزشی کشور هم نتواند یک کودک را به درستی تربیت کند.
نقش جامعه . خانواده در تربیت روانی کودک
وی در ادامه متذکر شد: خانم مارگارت میدMargaret Mead(انسان شناس فرهنگی ) و گرگوری بیتسونGregory Bateson (فیلسوف و دانشمند علوم اجتماعی) روی پروژه خشونت مطالعهای تمام عیار داشته اند. آنها روی اطفالی متمرکز شده اند که از آغاز شیردادن مادر به طفل تا بزرگ شدن او را در بر گرفته است. آنها در این مطالعه ثابت کرده اند که خلق و خوی مادر در زمان شیر دادن به کودک بسیار موثر است. اگر مادر خشن باشد کودک او نیز خشن می شود و بالعکس.
این جامعه شناس در مثالی دیگر گفت: در هند که به قوم 72 ملت شهره هستند، مردم طوری بار می آیند که به رغم اختلاف های فراوان ایدئولوژیکی که در فرهنگ ها وجود دارد، اما هیچ تنشی با هم ندارند و ملتی آرام هستند. بخش عظیمی از مردم هند در خیابان به دنیا می آیند و در خیابان هم می میرند؛ اما بسیاری از هندی ها تا آخر عمر یک تنش و دعوای ساده هم با هم نداشتهاند؛ چون فرهنگ آنها، فرهنگ خشنی نیست. بنابراین بخشی از خشونت به خلق و خوی ملت ها هم بر میگردد که متاسفانه فرهنگ کشور ما به دلایل مختلف فرهنگ خشنی هست؛ اما همانطور که گفتم عاملی بیرونی باید این خشونت را فعال کند و اگر این عامل نباشد مردم ما آرام و محجوبند؛ همانطور که در ابتدای انقلاب به رغم جنگ و کمبود و مشکلات دیگر نه تنها آرام بودند و خشونتی در آنها دیده نمی شد، بلکه به هم کمک می کردند و غمخوار هم بودند.
مهمترین فاکتور بروز خشونت در جامعه چیست؟
وی با بیان اینکه رفتارهای نادرست، برخوردهای سیاسی، ضعف در آموزش و پرورش و چگونگی تربیت و... در بروز خشونت موثر است؛ گفت: اما مهمترین فاکتور که امروزه در بروز خشونت در بین مردم خودمان می بینیم، عوامل اقتصادی از جمله مشکل تامین مایحتاج زندگی و ضعف در معیشت و غم معاش، مسکن، پوشاک و ...منجر به ایجاد خشونت می شود. در واقع مردم ما عصانیت درونی خود را به شکل خشونت بروز می دهند.
رواج بیکاری و بی خانمانی با سیاست ناکارآمد دولت
این جامعه شناس در تکمیل این بحث افزود: اقتصاد، زیربنای هر دولتی است؛ چرا که با اقتصادی پویا میتوان کار، رفاه، مسکن و ... افراد جامعه را تامین و تضمین کرد و اگر فردی کار و مسکن و رفاه داشته باشد، مطالبه مهم دیگری نخواهد داشت؛ اما دولت ما در چند سال گذشته بیکاری، بی خانمانی، اعتیاد، گورخوابی و ...را رواج داد.
32 میلیون ایرانی به زیر خط فقر رسیده اند
وی گفت: بر اساس آمارهایی که چندی پیش دیدم 32 میلیون نفر از مردم ایران به زیر خط فقر رسیده اند؛ در چند سال گذشته گور خوابی و کارتن خوابی زنان رسانه ای شد و در همه چای دنیا بازتاب پیدا کرد که این در شأن مردم ایران نیست.
گرانی بیداد می کند؛ از این وضع خشونت زاده می شود
قرایی مقدم با بیان اینکه در یکی دو سال گذشته به لحاظ خورد و خوراک مردم واقعا درمانده شده اند؛ اظهار داشت: گرانی بیداد می کند. بخش اعظم افراد جامعه نمی توانند میوه بخرند، گوشت که از سبد غذایی مردم حذف شده. تهیه و خرید شیر گاو برای مردم سخت است. مسئولان از خود نپرسیده اند که مردم چطور باید تغذیه خود و خانواده خود را تامین کنند؟ طبیعی است که از این وضع خشونت زاده می شود و این خشونت بر اساس همان تئوری که اول گفتم می چرخد و از هر خشونت، خشونتی دیگر زاده می شود؛ این تئوری رمز و راز ازدیاد خشونت و بی رحمی در جامعه است.
گرفتاری های امروز نتیجه سوءمدیریت دولتمردان است
وی با تصریح بر این نکته که خشونت در جامعه ما به شکل یک فرهنگ فرعی در آمده است، یادآور شد: نمی توان صرفا ادعا کرد افرادی که به لحاظ اقتصادی ضعیف هستند، دچار خشونت شده اند؛ بلکه افرادی که وضعیت خوبی هم از نظر اقتصادی و مالی داشته و دارند هم در سال های اخیر خشن و بد خلق شده اند و با اندک تنشی شروع به پرخاش می کنند. "ژوزف شومپیتر"( یکی از سه اقتصاددان برتر جهان) در چنین مواردی می گوید:« آب و هوای اجتماعی خشن است»؛ لذا به هر جا که شما نگاه کنید، می بینید از در و دیوار خشونت می بارد. به قول سعدی : «گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست؛ در و دیوار گواهی بدهد کاری هست» شاید خیلی از مردم با کسی کاری نداشته باشند، اما گرفتاری دست از سر آنها بر نمیدارد. آنهم گرفتاری های اجتماعی که از سوءتدبیر دولتمردان و سیاسیون به وجود آمده اند و نتیجه سوءمدیریت دولتمردان است.
اقتصاد کشور در بروز خشونت نقش عمده ای داشت
این استاد جامعه شناسی در بخش دیگری از سخنانش یاد آور شد: از دید جامعه شناسی ژرژ گورویچ Georges Gurvitch(جامعهشناس فرانسوی زاده روسیه) می گوید: خشونت پدیده ای تام است که عوامل متعددی در ایجاد آن نقش دارند؛ بر اساس این گفته، عوامل اقتصادی در بروز خشونت چند سال اخیر کشور ما نقش عمده ای ایفا کرده اند. من میگویم که در سال های اخیر گذشته از گرانیهایی که به طبقه کم برخوردار و نیازمند فشار آورده، طبقه برخوردار و غنی هم آنقدر تحت تاثیر عوامل منفی موجود در رفتار دولتمردان قرار گرفته اند که به سر حد انفجار رسیده اند. این ادعا را می توان در فجایعی مانند قتل چند کودک به دست پدر خود به اثبات رساند؛ نمونه اش قتل بابک خرمدین است به دست پدری که به مرز جنون رسیده بود.
دلتمردان منشاء اخبار ناامیدکننده و منفی در جامعه بودند
قرایی مقدم در خاتمه اظهاراتش عنوان کرد: آیا می توان ادعا کرد که پدر خرمدین نیازمند بوده و فشار معیشت او را به چنین کاری واداشته بود؟ جواب منفی است. بنابراین افراد ثروتمند هم به نوعی تحت تاثیر عوامل منفی در عملکرد دولتمردان قرار گرفته اند. وقتی فردی می بیند یک مسئول که باید به مردم خدمت کند زندگی آنچنانی دارد که در کشورهای دیگر پادشاه هم اینگونه زندگی نکرده به سیم آخر می زند. وقتی مسئول ناتوان در تزریق امید و نشاط به اجتماعی باشد، رخداد چنین اتفاقاتی دور از انتظار نیست. چون مسئولان و دولتمردان اساسا اخبار خوبی نداشته اند که بخواهند به جامعه تزریق کنند؛ آنها خود منشاء اخبار ناامید کننده و منفی به جامعه بودند.