به گزارش فارس، ندا رسولیزاده متولد ۱۳۶۱ در اراک و دانشآموخته رشته شیمی آزمایشگاهی و ساکن کرج است. در دبیرستان، رشته ریاضی فیزیک را انتخاب میکند؛ ولی در همین سالها با شعر به حیطه ادبیات هم وارد میشود. کمی بعد اولین داستان کوتاهش را مینویسد و علیرغم علاقهاش به شعر کمکم از آن فاصله میگیرد و ادبیات داستانی را به شکل جدی دنبال میکند.
پیش از این رمانی تاریخی «هیچ کس این زن را نمیشناسد» را در کارنامه خود دارد و به تازگی کتاب «این پسر من است»، مستند داستانی زندگی شهیدان رسول و مهدی جعفری را نوشت که از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شد. این کتاب ۲ روزی است که وارد بازار کتاب شده. در «این پسر من است» روایت داستانی دانای کل به همراه روایتهای تکاندهنده و پرجزئیات مصاحبهشوندهها در کنار هم پیشبرنده خط روایی کتاب شده است که علاوه بر مضمون، انتخاب فرم مستند داستانی آن را به اثری متفاوت تبدیل کرده است. به همین بهانه با وی گفتوگویی داشتهایم:
* چه شد که این موضوع را برای نوشتن انتخاب کردید و در روند نوشتن کتاب با چه چالشهایی روبهرو شدید؟
این کار از طرف انتشارات به من پیشنهاد شد و فقط میدانستم که قرار است داستانِ مستندی از زندگی شهیدی بنویسم. آشنایی قبلی نداشتم. بخش سخت کار برایم مصاحبه بود. «این پسر من است»، داستان مستند زندگی پدر و پسری است که پسر زودتر از پدر به شهادت میرسد. مهدی جعفری (پسر) در اولین اعزامش، در عملیات تراژیک بصری الحریر به شهادت میرسد؛ اما وقتی یک گردان ۱۲۰ نفره در این عملیات شرکت میکند و حدوداً ۱۰۰ نفرشان شهید میشوند، چطور میشود همرزمانی از این شهید پیدا کرد که هم در آن عملیات بوده باشند و هم مهدی جعفری را دیده باشند و هم نحوه شهادتش را؟ چنین مواردی و سعی در رسیدن به واقعیت و آنچه رخ داده بوده از چالشهای کار بود.
* برخورد خانواده شهید و همرزمان چطور بود؟ همکاری میکردند؟
خیلی خوب بود. فکر میکنم لازم است از همه این دوستان، بهویژه دختر شهید جعفری (فاطمه جعفری) هم تشکر کنم که صبورانه به سؤالات من پاسخ میدادند.
* خاطره خوب، حس خوب و شیرینیهای نوشتن این کتاب چه بود؟
من داستاننویسی را با رمان و داستان کوتاه شروع کردم. اولین رمانم «هیچکس این زن را نمیشناسد» یک رمان تاریخی است. به طور کلی نوشتن، هم سخت و نفسگیر است و هم لذتبخش. حین نوشتن این رمان، وقتی به بخشهای تاریخی میرسیدم در کنار فرآیند نفسگیر رماننویسی، حظ نوشتن برایم دو چندان میشد، چون حس میکردم که دارم جهانی را خلق میکنم که بخشی از آن واقعی است و وقایعش، روزی در گوشه و کنار سرزمینم اتفاق افتاده بوده. حین نوشتن این کتاب هم چنین حسی داشتم، خلق دوباره وقایعی که میدانی یک روزی اتفاق افتاده بوده و شخصیتهایش روزی در نزدیکیات زندگی میکردهاند، برای نویسنده جذاب است؛ هر چند در بخشهایی هم تکاندهنده و متأثرکننده بود.
* چه شد که این حوزه از ادبیات را برای نوشتن برگزیدید؟
فکر کردم میتوانم انجامش دهم. یک نویسنده میتواند هم رمان و داستان کوتاه بنویسد و هم در حوزه مستند وارد شود و فکر میکنم اتفاقاً کسانی که کار مستند انجام میدهند، لازم است به قدر کافی با فنون و تکنیکهای داستاننویسی و نوشتن آشنا باشند تا بتوانند کار مستند را هم به شکل حرفهای از آب و گل دربیاورند. خوب میدانیم چنین کارهایی یک بار نوشته میشوند و لازم است که در این یک بار به شایستگی به نگارش درآیند.
* آیا کارهای دیگری در این حوزه (ادبیات مقاومت) در دست دارید؟
در جنگ و حوزه مقاومت همیشه حرف برای گفتن وجود دارد. چون در جنگ پای انسان در میان است و نویسنده میتواند به سوژههای تأثیرگذار انسانی برسد. به جز «این پسر من است»، در حال نگارش یک رمان نوجوان برای انتشارات خط مقدم هستم. علاوه بر آن مجموعه داستانی در دست چاپ دارم با موضوع تبعات جنگ، همچنین رمان منتشر شدهام مربوط به جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین است.
* بایدها و نبایدهای نوشتن از شهدا چیست؟
برای نوشتن در این حوزه لازم است نویسنده در درجه اول به درستی تحقیق و پژوهش انجام دهد. این تحقیق هم شامل رویدادهای زندگی شهید میشود و هم شامل شخصیت او. نویسنده میبایست خودش در درجه اول به شناخت شخصیت شهید برسد تا بتواند آن را در یک داستان مستند برای مخاطبش نمایان کند. اگر این شناخت و شناساندن وجود نداشته باشد، کار به یک روایت خطی و ساده از یک زندگی ختم میشود و نمیتواند بر روح مخاطب بنشیند و تأثیرگذار باشد و فراموش خواهد شد. از طرفی وقتی صحبت از کار مستند میشود، بسیار ارزشمند خواهد بود که نویسنده از آنچه واقعاً وجود داشته، بنویسد. نوشتن جملات شعاری، مقدسنمایی یا دستنیافتنی کردنِ اغراقآمیز شهدا، باعث معرفی درست شهدا به مخاطب نخواهد شد؛ بلکه ممکن است در جایی مخاطب را پس بزند و باور نکند.
نویسنده باید بکوشد و در شخصیت شهید به دنبال آن نقطه عطفی باشد که به موجب آن زندگی یک آدم میتواند متحول شود و ارتقای معنوی پیدا کند. نشان دادن این سیر تحول اهمیت دارد. نویسنده این حوزه باید آنچه وجود داشته به درستی برای مخاطب بازگو کند و از همه مهمتر صادق باشد.
* چرا به خواندن زندگینامه شهدا بهخصوص شهدای مدافع حرم نیازمندیم؟
برای بسیاری در این حوزه سؤالاتی وجود دارد؛ عدهای هنوز چیزی در اینباره نمیدانند و حتی شاید موضعگیریهایی داشته باشند. نشان دادن آنچه واقعاً وجود دارد، اهمیت دارد و آشنایی با زندگی چنین افرادی علاوه بر دلنشینی، میتواند پاسخ به سؤالات بسیاری باشد.