اخیرا فیلم کوتاهی منتشر شد از برخورد قاطع آقای عاملی، نمایندۀ ولیفقیه و امامجمعۀ محترم اردبیل، با یکی از فرمانداران که تولد رهبر انقلاب را به آقای عاملی تبریک گفته بود. اقدام آقای عاملی تحسینبرانگیز بود، اما آنچه ذهن نگارنده را به خود مشغول کرد، این بود که تبریک گفتن فرماندار، اگرچه زیبنده نبود، ولی کاری بود که غلط بودنش تقریباً بر همگان مشخص بود. اما امروزه در جامعه ما به نوعی از تملق مواجه هستیم که با زیرکی انجام و تحت عناوینی مقدسی پنهان میشود. لذا نادرستی این نحو از تملق، برای بسیاری پوشیده است و تقبیح نمیشود.
متأسفانه هستند مسئولان بسیاری که خیال میکنند بدون انجام وظایف اصلی که مردم و قانون بر عهده ایشان نهادهاند با تبریک گفتن تولد رهبر انقلاب میتوانند خود را مقربتر و یا معتقدتر و یا وفادارتر نشان بدهند، و این قطعاً مضر به کشور است. اما اگر تملق شکل دیگری پیدا کند، به این نحو که دستگاه محاسباتی نظام را دچار اختلال کند و باعث شود در سطح کلان تصمیماتی اتخاذ شود که به نفع کشور نیست، دیگر ضرر آن با نوع قبلی که اشاره شد، قابل قیاس نیست.
زمانی مسئولی دچار چاپلوسی و تملق میشود و بعد همگان زشتی تملق را میفهمند و آن مسئول، یا توبیخ میشود یا برکنار میشود. اما زمانی نفاق و دورویی و چاپلوسی جوری انجام میشود که نه تنها تقبیح نمیشود، بلکه از آن تقدیر میشود و حتی در مواردی نمادی از پیشگامی و درک بیشتربه حساب میآید و البته بعدها موجب ضررهای غیر قابل جبران برای کشور میشود.
آن روزی که رهبر انقلاب فرمودند ما در رتبۀ هجدهم اقتصاد دنیا هستیم، برخورد برخی رسانهها با این جمله چطور بود؟ آیا به عنوان یک فرد بیطرف تحقیق کردند و نتیجه را آنطور که هست به مردم گزارش دادند؟ آیا نتایج این تحقیق بیطرفانه را به دفتر رهبری رساندند؟ یا اینکه شروع کردند به توجیه این جمله و با نشان دادن آمارهایی که شاید بشود آن را «آمارسازی» خواند، به حمایت از چنین جملهای برخاستند؟ اگر رهبر انقلاب بعدها بهدرستی جملۀ خود را تصحیح نمیکردند و از کسانی که به ایشان تذکر دادند، تشکر نمیکردند، آن رسانههای محترم که البته ادعای انقلابیگری دارند، کماکان اصرار داشتند ما در رتبۀ هجدهم دنیا هستیم؟
رهبر انقلاب با توجه به اخبار و اطلاعاتی که بدستشان میرسد و با توجه به مبانی فقهی و انقلابی و نیز با مشورت کارشناسان در مسائل مختلف مواضعی اتخاذ میکنند. طبق مبانی فقهی ولایت فقیه، اگر از ایشان دستوری صادر شود، باید اطاعت گردد، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که اگر ایشان در هر زمینهای نظری دادند و موضعی گرفتند، دیگران نتوانند نظر دیگری داشته باشند و یا اگر نقدی هم دارند آن رامنتقل نکنند. چرا که هر انسانی جز معصومین میتواند در معرض خطا قرار بگیرد. کما اینکه خودشان نیز چنین ادعایی نکرده و نمیکنند و تصریح کردهاند:«راجع به صداوسیما و قوّهی قضاییّه و بنیاد مستضعفان هم که شما فرمودید، روزنامهها مرتّب مینویسند، این هم اشکالی ندارد، هیچ مانعی ندارد»
هر فردی از آحاد ملت ایران با توجه به اطلاعات خود ممکن است نظری نسبت به بیانات رهبری داشته باشد. ممکن است موافق یا مخالف باشد و هیچ اشکالی هم ندارد. دیدارهای رهبری با دانشجویان حجتی بر این است که میتوان نقدهای صریحی با رعایت ادب و احترام در حضور رهبری مطرح کرد و طلب پاسخ نمود. ضمن آنکه راه انتقال دیدگاهها به رهبری که جامعه را راهبری و در بزنگاهها از خطرات مصون میدارد میتواند منحصر به بیان علنی و طرح درمنظر جامعه نباشد.
به نظر نگارنده بهترین روش دفاع از رهبری طرح سخنان عالمانه، مبتنی بر مطالعات دقیق، تبیین روشمند و در صورت لزوم نقد و طرح پرسش است. همانقدر تملق یک مسئول زیانبار است که دادن اطلاعات غلط از اوضاع کشور و جامعه. البته مسئله، ابعاد دیگری هم دارد؛ متأسفانه گاه بعضی خطبا به اسم ولایت و بصیرت و انتظار، گرچه صریح عنوان نمیکنند، اما در واقع سعی در تئوریزه کردن «عصمت» برای حاکم اسلامی دارند و به جای اینکه دیگران را به تفکر و تعقل وادار کنند و از مردم بخواهند دلسوز و خیرخواه پیشوای عادل جامعه باشند، در مقابل نقد رهبری، روی ترش میکنند.
بعضی هم دوگانۀ عدالت و ولایت را مطرح میکنند و میگویند، میزانِ عدل، ولی فقیه است و عدل همان است که او میکند و او میگوید. اینها را چه باید کرد؟ تأسف بیشتر آنجاست که میبینیم نقد منصوبین رهبری هم گاه با هزینه همراه است و تضعیف نظام و رهبری دانسته میشود. در حالیکه رهبری بارها صریحاً درباره منصوبین و مدیران نهادهای زیر نظرشان فرمودهاند که آنها باید خود پاسخگوی اعمال و رفتارشان باشند و لذا هرگز آنها را از دایره نقد بیرون نمیدانند. و چه بسا خود نیز از جمله منتقدان آن نهاد و مجموعه باشند. و یا درباره اختلاف نظر تصریح داشتند: گفته شد که بعضیها نظرات کارشناسی میدهند، با نظر رهبری مخالف است، میگویند آقا این ضد ولایت است. من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسیای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضحتر؟! نظر کارشناسی، نظر کارشناسی است. کار کارشناسی، کار علمی، کار دقیق به هر نتیجهای که برسد، آن نتیجه برای کسی که آن کار علمی را قبول دارد، معتبر است؛ به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست.(1391/۰۵/۱۶)
اگر غلط بودن کاری، مشخص باشد و در عین حال فردی یا افرادی این کار را انجام دهند، خیلی نباید ترسید. اما از آن روزی باید ترسید که غلط، درست پنداشته شود. تملقی ترسناک است که با برچسبی مقدس؛ طوری که بخشی از جامعه برای آن کف بزنند. این نوع تملق، از نظر نگارنده، تملق سازمانیافته است؛ یعنی دستگاه محاسباتی بخشی از جامعه اصلاً چنین چیزی را بد نمیدانند، بلکه کاری معمول، رایج و حتی ارزشمند میدانند.
زمانی که مردم در عین تبعیت از فرامین امام عادل مسلمین، هر یک صاحب تحلیل و تفکر باشند و هر نقدی به ذهنشان رسید، بتوانند بدون لکنت آن را بیان کنند، زمانی که رسانهها در جمهوری اسلامی آنقدر آزاد باشند که در نهایت ادب و احترام بتوانند، مسائل را زیر ذرهبین قرار دهند، آن روز، روزی است که تا حد زیادی سنت زشت تملق از میان جامعه رخت بربسته است.