به گزارش الف، 15 سال قبل یعنی 12 جولای 2006 برابر با 21 تیر 1385 ارتش رژیم اشغالگر صهیونیستی که در سال 2000 با شکستی خفتبار از مقاومت، لبنان را ترک کرده بود بار دیگر جنگی علیه این کشور با هدف نابودی حزبالله آغاز کرد.
عملیات هوایی رژیم صهیونیستی ضد لبنان با 40 جنگنده در بامداد 13 جولای با هماهنگی و دقت بالایی انجام شده و در نتیجه آن 54 سکوی ثابت و متحرک موشکهای فجر 3 و 5 تخریب شد. علاوه بر اینها تعدادی از مراکز و پایگاههای حیاتی حزبالله لبنان در داخل ضاحیه جنوبی بیروت و انبار مهمات این حزب در جنوب رود لیتانی نیز هدف حمله قرار گرفت.
صهیونیستها پس از اجرای این عملیات احساس کردند که پیروز جنگ شدهاند و همان روز «دان حالوتس» رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی با «ایهود اولمرت» نخستوزیر وقت رژیم اسرائیل تماس گرفته و گفت: ما در جنگ پیروز شدیم.
اما این خوشحالی اسرائیلیها دیری نپایید و یک ساعت بعد از تماس حالوتس با اولمرت و مژده پیروزی که به وی داد، یعنی در ساعت 7:30 صبح، حزبالله لبنان با موشکهایی با برد 40 کیلومتر عمق سرزمینهای اشغالی را هدف گرفت که در نتیجه اصابت این موشکها به شهرهای نهاریا و صفد دو نفر از شهرکنشینان صهیونیست به هلاکت رسیده و شمار زیادی نیز زخمی شدند. در همان روز اول حزبالله 200 موشک به سمت اراضی اشغالی شلیک کرد.
بنابراین صهیونیستها متوجه شدند به آسانی نمیتوانند انتقام شکست از حزبالله در سال 2000 را بگیرند. «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله در آن زمان با رهبری بی نظیر خود 33 روز این جنگ را مدیریت کرد.
نکته قابل توجه در این جنگ آن بود که برتری نظامی اسرائیل به ویژه در ابعاد تسلیحاتی و آموزشی در بخشهای نیروی هوایی، هوانیروز و زرهی که در جنگهای گذشته سهم بسیار مهمی در جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به داخل اسرائیل داشتند، در این جنگ فاقد کارایی نظامی بود و نتوانست نقشی در جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به داخل اراضی اشغالی داشته باشد.
تانکهای مرکاوا که براساس تئوری برتری نظامی اسرائیل در جنگهای مستقیم، نزدیک و شهری، بارها موفق عمل کردهبود و در هر دوره براساس فناوری روز بهینه سازی میشد و سابقه سال ها جولان دادن در سرزمین های اشغالی ، شهرهای فلسطین و همچنین در داخل شهرهای لبنان و از جمله بیروت را در کارنامه خود داشت درمحدوده بسیار کوچک جغرافیایی، یکی پس از دیگری و هر روز بیشتر از روز قبل منهدم شدند.
یکی دیگر از نکات قابل توجه جنگ 33 روزه میان لبنان و رژیم صهیونیستی این بود که برای نخستین بار تلفات نظامیان رژیم صهیونیستی از تلفات طرف مقابل فراتر رفت و در مقابل 74 شهید از مقاومت لبنان، 117 نظامی و افسر ارشد رژیم صهیونیستی کشته شدند.
نیروهای حزبالله در این جنگ تنها متکی به عملیاتهای نظامی نبودند و اتفاقا نقطه قوت مقاومت مدیریت اطلاعاتی جنگ بود که موجب شد صهیونیستها در عملیاتهای مختلف جاسوسی خود ناکام بمانند و نتوانستند کوچکترین اطلاعات مربوط به توان، تعداد، برد، انبارها، قدرت انفجار و محل سکوهای پرتاب موشک حزبالله را به دست بیاورند.
بحث جنگ روانی و تبلیغاتی در جنگ 33 روزه یکی از ابزارهای رژیم صهیونیستی بود که پاسخ متقابل مقاومت را به دنبال داشت. سید حسن نصرالله در ابتدای جنگ دستور مدیریت تبلیغاتی جنگ را صادر کرد و دوربینهای زیادی به مناطق درگیری اعزام شدند تا مردم را در جریان پیروزیهای حزبالله قرار دهند.
اما جمهوری اسلامی ایران به عنوان رهبر محور مقاومت تا پایان پیروزی بر اشغالگران کنار لبنان و حزبالله بود و به ویژه لبنانیها همواره هنگام صحبت از جنگ 33 روزه نام سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» را به یاد میآورند که دوشادوش شهید «عماد مغنیه» فرمانده شاخه نظامی حزبالله به دفاع از حاکمیت لبنان پرداخت.
«ناصر قندیل» تحلیلگر برجسته لبنانی با قدردانی از کمکهای جمهوری اسلامی ایران در پیروزی لبنان بر اشغالگران می گوید: حاج قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز به عنوان پشتوانه مقاومت به حمایت از مقاومت لبنان پرداخت. در آن هنگام، تصور این بود که طبیعی است حاج قاسم سلیمانی در «دمشق» پایتخت سوریه مستقر شود تا بتواند حلقه وصلی میان مقاومت و جمهوری اسلامی ایران باشد. اما او اصرار داشت که در اتاق عملیات مرکزی در شهر «بیروت» در کنار فرمانده شهید «حاج عماد مغنیه» دوست و همراه همیشگیاش و نیز در کنار سید حسن نصرالله، باشد. در طول جنگ ۳۳ روزه حاج قاسم مُدام در میان میادین نبرد و اتاق عملیات مرکزی در رفت و آمد بود.
شیخ «نعیم قاسم» معاون دبیر کل حزب الله لبنان نیز درباره نقش سردار شهیدمان در جنگ جولای لبنان با رژیم صهیونیستی میگوید: حاج قاسم خروج از لبنان را در اوج نبرد و در یکی از شدیدترین جنگها علیه لبنان نپذیرفت. او در جنگ ژوئیه یکی از افرادی بود که برای مشاوره درباره برخی طرحهای نظامی مقابله با دشمن و پاسخگویی به نیازهای مبرم و فوری، بهطور مستقیم در اتاق عملیات مرکزی حضور داشت تا نقشه دشمن را نقش بر آب کند و پیروزی را به ارمغان آورد.
همچنین نقش حاج قاسم سلیمانی در پیروزی حزبالله در این جنگ به حدی بود که «سید حسن نصرالله» پیروزیهای لبنان را مدیون ایشان میداند.
سرانجام جنگ 2006 نیز پس از 33 روز همانند سال 2000 با شکست خفت بار ارتش رژیم صهیونیستی و ذلت بزرگی که برای اولمرت به همراه داشت به پایان رسید و از آن تاریخ صهیونیستها علیرغم تهدیدهای پی درپی و توخالی، با آگاهی از توان موشکی مقاومت جرات انجام هیچ تحرکی ضد لبنان را نداشتهاند.