جناب حجتالاسلام والمسلمين سيدحسن خميني در واكنش به رد صلاحيت شماري از داوطلبان و نامزدهاي رياست جمهوري آنهم در دفاع از «جمهوريت» نظام مطالبي فرمودند كه قابل تأمل است.
حضرت ايشان فرمودند:
1- هر حركتي كه نافي عنصر جمهوريت باشد، حركت ضدانقلابي است.
2- امروز عدهاي حق جمهور را محدود كردند.
3- روح تفكر مردمگريز و جمهورستيز از جان دشمنان مردم در كالبدها دميده ميشود و عدهاي ناآگاهانه آن را در جان خود ميپذيرند.
دغدغه حفظ «جمهوريت» در كلام ايشان قابل تحسين است. اما بهتر بود ايشان يك تعريف درست و مطابق علم سياست آنهم با توجه به مباني «فقهي» ، «حقوقي» و «قانوني» از جمهوريت ميدادند.
اصل 115 قانون اساسي ميگويد؛ «رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي كه ايرانيالاصل ، تابع ايران، مدير و مدبر ، داراي حسن سابقه و امانت و تقوي، مؤمن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي كشور باشد انتخاب شود.»
آيا فهم سيدحسن آقاي عزيز از اين اصل با دفاع ايشان از «مطلق جمهوريت» در تضاد و تناقض نيست؟!
اولين رجل سياسي و مذهبي كشور در اولين انتخابات رياست جمهوري كه از سوي يك حزب كه 5 فقيه در رأس آن بودند و شماري از رجال سياسي و مذهبي كشور در شوراي آن عضويت داشتند فقط به خاطر اينكه متولد افغانستان بود رد صلاحيت شد. آب از آب هم تكان نخورد و سران حزب پرچم عزاي جمهوريت بر سر در حزب نزدند.
نزديك به 600 نفر به عنوان نامزد رياست جمهوري ثبتنام كردند اكثر آنها اصلا مصداق «رجل سياسي و مذهبي» نيستند. نه از سياست خبر دارند نه از «مذهب»، اصلا از مباني جمهوري اسلامي خبر ندارند. عدم احراز آنها آیا «نفي جمهور» و «جمهورستيزي» است؟!
شماري از آنها نه اعتقادي به مذهب رسمي كشور دارند و نه اعتقاد و التزامي به قانون اساسي دارند، آيا رد صلاحيت آنها ناديده گرفتن عنصر «جمهوريت» است؟
اساسا تعريف شما از «مردم» و «جمهوريت» چيست؟
غير از صفات و شرايطي كه در قانون اساسي آمده در قانون انتخابات به لحاظ سني و علمي هم شرايطي در نظر گرفته آيا شما اين شرايط را هم قبول داريد يا نداريد؟ اگر شوراي نگهبان در تطبيق اين شرايط حسب وظيفه قانوني خود اعمال نظارت كرد بايد به تير و تهمت مخالفت با «جمهوريت» بسته شود.
قانون اساسي ميگويد؛ رئيس جمهور بايد مدير و مدبر باشد. برخي از اينها يك بقالي را هم نميتوانند اداره كنند. چطور شما به عنوان دفاع از جمهوريت رأي به احراز صلاحيت آنها ميدهيد؟!
6 فقيه و 6 حقوقدان 10 روز نشستهاند براساس قانون اساسي و قانون انتخابات و گزارش رسيده از نهادهاي قانوني و نظارتي شرايط احراز و تطبيق آن بر نامزدها مطالعه كردند و اعلام نظر كردهاند شما در چند و چون جلسات آنها نبوديد چطور قضاوت كرديد داوري آنها برخلاف اصول و مباني «جمهوريت» است؟!
آيا اين قضاوت عادلانه و منصفانه است؟!
شوراي نگهبان صلاحيت فردي را كه با ارز 4200 توماني آتش به ذخاير ارزي كشور زده و ارزش پول ملي را 10برابر كاهش داده است و يك كلمه هم پاسخگو نيست. چطور شوراي نگهبان «مدير» و «مدبر» بودن او را وفق اصل 115 تأييد كند؟!
داوطلبي كه دارای سوءسابقه امنيتي بوده 7 سال به اين جرم زندان بوده است! چطور شوراي نگهبان شرط «حسن سابقه» در اصل 115 قانون اساسي را ناديده بگيرد و او را تأييد صلاحيت كند؟!
رئيس جمهوري كه رئيس شوراي عالي امنيت ملي است طبق اصل 176 چطور ميتواند با سابقه سوء امنيتي در اين مسند بنشيند؟! او در مواضع خود گفته است ميخواهم رئيس جمهور شوم تا حكم الهي و قرآني حجاب را به رفراندوم بگذارم. آيا وظيفه رئيس جمهور ستيز با احكام الهي است؟!
شما ميگوييد شوراي نگهبان براي صيانت از اصل «جمهوريت» اصل 115 را زير پا بگذارد و قانون انتخابات را ناديده بگيرد و تماشاچي يك سيركي باشد كه سرويسهاي امنيتي آمريكا و اسرائيل و دنبالههاي داخلي آنها به بهانه انتخابات رياست جمهوري ميخواهند راه بيندازند.
جناب سيدحسن آقاي عزيز شما يك بار هم شده فصل نهم قانون اساسي كه در مورد حوزه اختيارات رياست جمهوري و فصل چهارم قانون اساسي كه در مورد اقتصاد كشور است بخوانيد. مردم هم اين اصول و اين فصول را خواندهاند. رئيس جمهور مسئول آب و نان مردم و رفاه و زندگي 85 ميليون ايراني است. ايام انتخابات بايد بحث روي اين باشد چه كسي ميتواند پاسخگوي مطالبات معيشتي مردم باشد. شما بحث را برديد در حوزه اينكه ، يك برانداز ميتواند نامزد رئيس جمهوري باشد و اگر رد صلاحيت شود اين ايراد به شوراي نگهبان و ناديده گرفتن عنصر «جمهوريت» و فقد دانش زمان و مكان در اجتهاد است؟!
از آزادي آن برانداز و محكوم امنيتي نميشود در ميدان رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري دفاع كرد. اجازه بدهيد او در كف خيابان دنبال فتنهگري خود باشد يا بپيوندد به دوستانش در آلباني يا مراكز سخنپراكني در B.B.C و راديو فردا!
البته بنده دفاع شما از «جمهوريت» را تخطئه نميكنم . اما چه خوب بود همين مقدار كه از «جمهوريت» نظام دفاع ميكنيد در انتخابات سال 88 وقتي مخالفان «جمهوريت» و رأي مردم 8 ماه دست به آشوب زدند شما از رأي مردم و جمهوريت نظام دفاع ميكرديد و دو كلمه عليه مخالفان «جمهوريت» سخن ميگفتيد.
شعار مخالفان رأي جمهور در سال 88 اين بود :« انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است.» آنها ميگفتند: «مرگ بر اصل ولايت فقيه»! شما به عنوان يك رجل سياسي و مذهبي خوب بود اگر از جمهوريت در آن سال دفاع نكرديد. حداقل دو كلمه در دفاع از «اسلاميت» نظام حرف ميزديد. شما يادگار يادگار امام (ره) هستيد، دفاع از اصل ولايت فقيه به عنوان ميراث گرانقدر امام (ره) از وظايف ذاتي شما بود كه نكرديد!!
خوب است در كارنامه سياسي خود به عنوان يك مجتهد دو كلمه در دفاع از جمهوريت و اسلاميت نظام را آدرس مشخص بدهيد. راستي در قرائت شما از «جمهوريت» جايگاه محرومين و مستضعفان و كوخنشينان و زاغهنشينان چه جايگاهي دارد كه در نامحبوبترين دولت پس از انقلاب معيشت آنها فراموش شد و مورد بيمهري، وزراي هزار ميلياردي قرار گرفتند. دولت مستقر مورد حمايت جنابعالي در دو دوره بود. آيا از باب اعتنا به «جمهوريت» نميخواهيد پاسخگوي تبعات اين حمايت باشيد؟
جناب سيدحسن آقاي عزيز! شما در باب كاركرد شوراي نگهبان و اعلام نظر در مورد صلاحيت نامزدها فقط نظر نداديد بلكه حكم هم صادر كرديد و گفتيد: «اگر من جاي كانديداهاي تأييد صلاحيت شده بودم (بخوانيد به عنوان اعتراض) انصراف ميدادم!»
اگر اين جماعت تأييد صلاحيت شده بخواهند به فتواي شما عمل كنند چه اتفاقي ميافتد؟! يك اتفاق آن است كه اين جماعت با كساني كه فتنه 88 را كليد زدند همراهي كنند و راه «بغي» را طي كنند و در مسير ياغيگري عليه انقلاب و ملت قرار گيرند، اتفاق سادهتر آن است كه حكم به «آنارشيسم» و «هرج و مرجطلبي» به نفع «اشرافيت» دادهايد.
در اين معركه احكام صادره از سوي شما تكليف نوسازي نظام اجرايي كشور ، گردش قدرت و تأمین و تضمین نان و آب مردم چه مي شود؟!