یادی از بازی برجامی آمریکا در هجده قدم ایران

محمدپارسا نجفی،   4000227012

به يادآوريم در زمان نوشتن متن برنامه جامعه اقدام مشترك، سران ديپلماسي توجهي به تفاوت كلمه (لغو تحريم) با کلماتی که به معنای (تعليق تحريم) هستند، نشان ندادند. در اصل امريكا در برجام حتي در ظاهر هم حاضر نشد لغو تحريم ها را بپذيرد اما ايران بر اثر عمل به برجام دارايي هاي هسته اي خود را نابود كرد. طبعا امريكا كه ريشي گرو نگذاشته بود به راحتي به خانه اول بازگشت و تحريم ها را حتي شديدتر اعمال كرد سپس خواستار امتیازات بیشتری از ایران شد. 

يك بار ديگر مرور كنيم؛ در زمان نگارش برجام، امريكا و اروپا براي داشتن دستاويزي به منظور شانه خالي كردن از تعهدات خود در افكار عمومي توانستند بازي با كلمات را در پيش گيرند. آنها واژگاني نظیر Lift   و Suspend و ... را در برجام قرار دادند تا ابهام و ایهام در تعهدات خود ایجاد کنند. در حاليكه در خصوص آنچه بايد ايران انجام مي داد روندي كاملا قاطع، محكم و حساب شده را طراحي كردند؛ اینکه کدام سانتریفیوژ از کار بیافتد و در کدام سالن در کدام اتاق نگهداری شود و درصد دقیق غنی سازی اورانیوم توسط ایران چه مقدار باشد و تاسيسات فردو چه مقدار فعاليت نكند !!! با عدد دقیق برای ایران تعیین تکلیف شده بود.

کدام حقوق بین الملل؟

اگر قبول داشته باشيم كه حقوق بين الملل در منازعه اي كه يك سوي آن هژموني امريكا است، كاربرد دارد بايد سران ديپلماسي به سوال فوق پاسخ دهند كه چرا بخشي كه به تعهدات طرف مقابل بود را دقيق تنظيم نكردند و از هول حليم به ديگ افتادند. 

در مقابل اگر حقوق بين الملل قابليت اين را ندارد كه به يك ابرقدرت اعمال فشار كند پس چرا در متن برجام و قبل از اجراي تعهدات برجامی، يك نوع ضمنانت اجرايي يا شرط پنالتي از امريكا نگرفتند كه در صورت تخلف امريكا از تعهداتش بتوانند به امريكا اعمال فشار كنند. 

خيلي ساده است؛ اگر ريش امريكا گرو نباشد طبعا الزامي هم نيست كه تحريم هاي ايران را لغو كند. پس وقتي تحريم لغو نشود چرا دارايي هاي هسته اي ايرانيان را نابود كرديد؟ این سوالی است که سران دیپلماسی باید پاسخ دهند. مذاکراتی که بی پایان  است، به این دلیل که زورگویی امریکا نیز پایانی ندارد. 

لاریجانی و فقدان نظارت صحیح

به تفاوت رفتار كنگره امريكا با مجلسي كه رياست آن با لاريجاني بود دقت کنیم؛ كنگره امريكا، تحريم هايي كه قرار بود طبق برجام تعليق شود را تمديد كرد اما مجلسي كه اكثر اعضايش غربگرا بودند و رياست آن را لاريجاني به عهده داشت، تنها ظرف بيست دقيقه برجام را تصويب كرد. اكنون لاريجاني و نمايندگان همسو با وي چرا پاسخ نمي دهند كه در ازاي نابودي دارايي هاي هسته اي ايران چرا تحريم ها لغو نشد؟ 

چرا توافقي كه بدون شرط پنالتي و ضمانت اجرايي از طرف مقابل بود را تصويب كردند؟ سران ديپلماسي دولت و نيز علي لاريجاني و جناح اصلاح طلب چرا خود را بدهكار نمی دانند، اظهار شرمساري و طلب پوزش نمی کنند؟

به راستي چرا مردم در فكر مسئولان دیپلماسی نامحرم تلقي مي شوند. چرا از جريان آزاد اطلاعات و اخبار درست مذاكرات هسته ای جلوگيري مي كنند در حاليكه آنچه امضا مي كنند به سرنوشت ابدي همه ايرانيان مربوط است. 

دیپلماسی جواد ظریف در ازای همه امتيازهايي كه از حساب ملت ايران به دشمن امريكايي داد و مجلسي كه به رياست علی لاريجاني برجام را تصويب كرد چه دستاوردی برای مردم داشتند؟ اكنون سران ديپلماسي به جای طلبکاری بهتر است در مقابل ملتي كه دارايي شان در جریان بتون ریزی راکتور اتمی و ... نابود شد و بازهم تحریم شدند خود را بدهکار بدانند و شرمسار باشند. 

زيان ايران و نفع امریکا

سودي كه امريكا از برجام بُرد اين بود كه بدون كمترين زحمتي و حتي شليك گلوله اي توانست ذخائر اورانيوم غني شده كشورمان را كاهش دهد و راكتور آب سنگين اراك را نابود (بتون ريزي) كند و بخشي از سانتريفيوژهاي ايران را از حركت بياندازد آن هم به دست خود ايرانیان. 

در مقابل ايران هيچ امتيازي به دست نياورد. شدت گرفتن تحريم هاي فلج كننده و افزایش عناوين مختلفي بر تحريم، محصول نوعي از ديپلماسي بود كه دشمن را دوست می پندارد.  به بیان دیگر امریکا حلوای نقد از ایران گرفت و آنچه باید می پرداخت را در بازی با کلمات به دیپلماسی عمومی حواله کرد. اين همه خسارت و هزينه براي ايران دقیقا برای چه بوده است؟ و چرا توافقی امضا و اجرا شد که فاقد شرط پنالتی برای طرف مقابل بود؟ سران دیپلماسی بعد از تشدید تحریمها، حتی استعفا هم نکردند. اين محصول نامحرم دانستن مردم در زمان امضاي برجام بود و همین مسیر در مذاکرات مخفی با عربستان سعودی اخیرا تکرار شد. 

اگر برجام نبود

وزارت خارجه مي توانست به جاي تکیه بر قول بي اعتبار امريكا به اقدامات عملي در ديپلماسي اقتصادي متمركز شود و از صدها ميليارد دلار وارداتي كه در كشورهاي غرب آسيا، اوراسيا و شبه قاره انجام می دهند براي ايران فرصتي بكر بسازد. متاسفانه حتی در عراق و جمهوری اذربایجان که بیشترین قرابت را با ایران دارند نیز ترکیه و دیگر کشورهای رقیب جایگزین صادرات ایران شدند. 

سران دیپلماسی در هشت سال گذشته، نه تنها امریکای لاتین و افریقا بلکه فرصت بهره برداری از بازار اوراسیا را هم از دست دادند درحالیکه برای ایران کاملا باز و مفتوح بود. این موارد به حدی شگفت انگیز است که انسان از این همه بی تدبیری واله و حیران می ماند. 

در نگاه علی لاریجانی، ظریف، عراقچی، تخت روانچی جهان فقط در امریکا، انگلیس و اروپا خلاصه می شود. ((اگر کدخدا با آنها بد باشد پس جهان را از دست داده اند و اگر با آنها خوب باشد پس همه مشکلات شان حل می شود.))  حال آنکه قراردادی بدتر از ترکمنچای با غرب امضا شد و غربگرایان به آن عمل کردند، اما هیچ کدام از مشکلاتی که امریکا برکشورمان تحمیل کرده بود، هرگز حل نشد. 

در سالهايي كه ايران را به برجام دوختند، و هیچ به دست نیاورند، فرصت تجارت با همسايگان و كشورهاي پيرامون آنها كه بسيار مناسب و قابل دستيابي بود را از دست دادیم. حال آنکه با تجارت ترجیحی و روشهای دیگر امكان داشت شرایط صادرات و ایجاد اشتغال و زندگی بهتر را برای ایرانیان فراهم کنند. 

برجام حتی از ترکمنچای و گلستان هم بدتر بود. آن دو اگرچه بد بودند اما زمانی امضا شدند که ارتش متجاوز تزاری روسیه تبریز را اشغال کرده بود و در راه تهران بود، اما امریکا قبل از برجام حتی اراده ای برای تجاوز نظامی هم نداشت. امریکا بعد از جنگ دوم جهانی هرگز با یک ارتش منظم و کشوری سرپا  وارد جنگ نشد. حتی برای حمله به عراق و افغانستان نیز شش ماه زمان نیاز داشت تا 200 هزار نیرو را از آن سوی زمین به غرب آسیا منتقل کند تا مقابل طالبان و صدام فاقد آرایی کند كه فاقد توان موشكي و منطقه اي بودند. 

متاسفانه جریان غربگرا حاضر نیست این واقعیت را بپذیرد.