جهان آدمی از درون رابطه انسان با هستی مطلق ظاهر میشود. هستی مطلقی که بر همه امورات مسلط و همه موجودات را متعیّن می کند. چگونه می توان معرفت کاملی از رابطه انسان با خداوند به دست آورد؟ آیا امکان پرسش در این نحو رابطه ممکن است؟
وقتی از هستی مطلق سخن می گوییم، او خود را بر انسان و همه واقعیت گسترده است. چگونه می توان با هستی که خودش امکان حضور انسان است مواجه شد؟
میل به مواجهه با هستی مطلق، از شئونات ذاتی انسان است. میلی که در مفاهیم، معانی و زبان های گوناگونی متجلی می شود. هر انسانی در طول عمر خویش خود را به مرتبه و درجه ای از مواجهه خویش با خداوند به عنوان هستی مطلق میرساند.
امیرالمومنین (ع) نقطه تمام و کمال این مرتبه انسانی است. شخصیتی که انسان را در بالاترین ظرفیت خویش یعنی انسان کامل متجلی کرد.
به همین جهت منشأ تمام خیرات وجودی است و فیضان او در قالب ولایت که هادی انسان هاست، آشکار شد.
انسان در جستجوی حقیقت در طول عمر خویش راهی بی پایان دارد. امیرالمومنین حضرت علی(ع) به عنوان ولی و راهنمای انسان ها، مجموعه ای از معارف و مفاهیمی در شأن هستی مطلق است. لذا هر انسانی که با امیرالمومنین هم قدم شود مسیری را به معارف و مطالب خداوند، گشوده است.
از سویی دیگر ارزش حقیقی انسان ها هم در پیمودن همین مسیر مواجهه و شناخت خداوند از طریق انسان کامل است.
به عبارت دیگر تفاوت در شخصیت انسان های مختلف بر اساس رتبه و درجه آنها در تقرب به سوی خداوند است. تقربی که اصل و اساس تحول عالم، است. در همین رابطه حکیم ملاصدرا بیان می کند، وجود منبسط و فیض مقدس رحمانی خداوند، با حداکثر شدت وجودی، بر اساس ظرفیت وجودی هر انسانی متجلی میشود.
همه موجودات عالم نقش عاملی را دارند که دستیابی انسان به درجات متعالی را هموار می کند. انسان به عنوان موجودی محدود به میزانی که به معارف انسان کامل تمسک می جوید، به وجود مطلق ترقیب می شود.
علی(ع) الگوی میدان
این روزها که سخن از «مرد میدان» زیاد گفته میشود، باید گفت که بزرگترین مردان میدان ، بیت یافتگان مکتب علی (ع) هستند. به برکت انقلاب اسلامی و ترویج روحیه جهادی و ارزشی و با وجود بزرگ مردانی که با تاسی از «مرد مردان» علی (ع) عرصههای مختلف را تبدیل به «میدان» خدمت و ادای تکلیف کردهاند، باید گفت امروز «میدان» در فرهنگ انقلاب اسلامی تنها به عرصه و صحنه نظامی و رشادتهای مردان این عرصه محدود نشده است. بسیاری از کسانی که در دوران دفاع مقدس یا دفاع از حرم در عرصه جهاد و شهادت و دفاع از مظلوم وارد میدان شدند، در میدان کمک به محرومین هم حاضر بودند و در مواقع زیادی خود را وقف محرومیتزدایی از دور افتادهترین روستاها و اردوهای جهادی کرده بودند، از جهاد سازندگی دهه ۶۰ گرفته تا اردوهای جهادی جوانان امروزی.
از سوی دیگر، چه بسیار مردان میدانی که بیادعا عرصه مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن را برای مجاهدت برمیگزینند یا تلاش برای خودکفایی کشور و نظام اسلامی در عرصه اقتصادی و قطع وابستگیهای علمی را سرلوحه خود قرار میدهند. چه زیبا مردان میدانی همچون شهیدان سلیمانی، فخریزاده، شهریاری، علیمحمدی، احمدی روشن، کاظمی آشتیانی، بلباسی، ابراهیم هادی، حججی و... تا پای جان تلاش برای سربلندی نظام اسلامی را رها نکردند تا بگویند راه سعادت، حرکت در مسیر علی (ع) و تلاش برای دفاع از اسلام و مقابله با دشمنان در عرصه نظامی، اقتصادی، فرهنگی، محرومیتزدایی و... است. آن مسئول و مدیری که با وجود همه امکانات موجود، زندگی ساده و عمل به وظیفه را در پیش میگیرد هم مرد میدان مبارزه با نفس و شاگرد مکتب علوی است.این فرهنگ علوی است که جوان افغانستانی را به جبهههای دفاع از ایران در برابر صدام یا دفاع از مردم عراق و سوریه در برابر داعش میکشاند. این مکتب علی (ع) است که جوان مسلمان ایرانی آوای مولای خود که فرمود «اگر یک مرد مسلمان از تأسف اینکه خلخال از پای دختر یهودی کشیده و جنایتهایی انجام دادهاند بمیرد، حق دارد» به یاد میآورد و جان خود را فدای نجات زنان و دختران مسلمان و ایزدی و مسیحی در عراق و سوریه میکند.اشک چشم در سجاده عبادت و دست نوازش سردار شهید سلیمانی بر سر فرزندان شهدا و نمایش کوه عطوفت از کسی که حضورش در میدان لرزه بر اندام دشمن میانداخت هم تبلور مکتب علوی است.
اکنون که در آستانه انتخاباتی سرنوشتساز هستیم نباید از این تجربه گرانسنگ غافل شویم که راه پیشرفت و سعادت این کشور و رفع موانع، حرکت در مسیر مولایمان علی (ع) است نه دلخوش کردن به وعدههای پوچ کاخ سبز معاویه. پیشبرد اهداف متعالی نظام و انقلاب و جمهوری اسلامی جز با تبعیت از این الگوی بیهمتا ممکن نیست. برای به ثمر نشستن ارزشها و شعارهای انقلاب اسلامی باید کسانی در مصدر امور باشند که به این ارزشها اعتقاد عملی داشته باشند. نمیتوان از کسانی که در عرصههای داخلی و خارجی به جای پیروی از مکتب متعالی علوی و ایستادگی در برابر دشمن و احقاق حق چشم به الگوها و آموزههای بیثمر غربی داشته و به لبخند عمرو عاصها و توبه معاویهها دلخوش کردهاند انتظار نصرت و موفقیت در انجام مسئولیت داشت.