چین، غربگراترین کشور شرقی

علی امیری فراهانی، گروه تعاملی الف،   4000206012 ۱۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۶ تکراری یا غیرقابل انتشار
چین، غربگراترین کشور شرقی

در ادبیات سیاسی ایران چند سالی است که سیاست نگاه به شرق طرفداران بسیاری دارد و بیشتر هم منظور نزدیکی به چین است. بخصوص زمانی‌که تحریم و تنش با امریکا بیشتر می‌شود، مانند بقیه رفتار فصلی و عکس العملی ما، تب رابطه بهتر با چین و شرق هم بیشتر بالا می‌گیرد. ولی وقتی از مسئولان و نظریه‌پردازان مروج این سیاست پرسیده شود دقیقا منظور شما از نگاه به شرق چیست و اصولا بر اساس چه شواهدی تصور می‌کنید که چین متفاوت از غرب و امریکا است متاسفانه مانند همان بانک داری بدون ربا و ... هیچ تعریف و ضابطه و حدود و دستور العمل کارامد و مشخصی که متکی بر کار اکادمیک و  تحقیق و پژوهش همه جانبه باشد بین نظریه پردازان و مروجان نگاه به شرق یا چین وجود ندارد. بیشتر نگاهی سطحی و فصلی مانند اینکه چون با امریکا بد هستیم و چین بزرگترین شریک تجاری ایران در سال‌های اخیر بوده و همیشه روابط دوستانه‌ای با ما ( بیشتر در سخن) داشته پس باید نگاه به شرق داشته باشیم  و یا از آن بدتر و غیرعلمی‌تر اینکه چون چین غرب زده نیست پس می‌توانیم به آن نزدیک باشیم و ان را متحد و همراه و همفکر و دارای منافع مشترک با خود بدانیم!

در مورد سطحی بودن استدلال دوستان که چون ایران و چین روابط تجاری گسترده‌ای دارند پس ایران باید به چین نگاه کند و از غرب‌زدگی و به قول دوستان غرب گدایی دست بردارد به همین اندازه بسنده می‌کنیم که اگر به امار تجارت خارجی ژاپن و کره جنوبی و سنگاپور و حتی تایوان که از دید چین دشمن و شورشی است نگاه کنیم  اتفاقا بزرگترین حجم تجارت خارجی امروز انها نه با امریکا بلکه با چین بوده است. پس آیا ژاپن و کره جنوبی و تایوان هم دیگر غرب زده نیستند و نگاه به شرق و چین دارند؟!

اما این استدلال که چین متفاوت از غرب است و نگاه به غرب ندارد و جهان‌بینی و الگو خاص خود را دارد و در نتیجه به دنبال روابط استراتژیک با ایران یا ونزوئلا و حتی روسیه هست از اساس اشتباه هست و همین اشتباهات است که در تبیین سیاست خارجی و اقتصادی کشور به اشتباهات بس بزرگتری ختم شده و می‌شود. هیچ یک از استانداردها و مشخصات چین امروز ثابت نمی‌کند که چین در مدار غیر غربی شدن حرکت می‌کند. اگر در حد یک دانشجوی سیاست خارجی هم اشنا به تاریخ تحول چین امروز باشیم و فرصت این را داشته باشیم که چند سالی هم در امریکا و هم در چین امروز زندگی و با امریکایی‌ها و چینی‌ها تعامل و تجارت و کار کرده باشیم متوجه می‌شویم که چین امروز غرب‌گراترین یا غرب‌زده‌ترین و به قول دوستان خیلی ضد غربی، غرب گدا ترین کشور شرقی است که تمام هدف خود را دقیقا گذاشتن پا جای پای امریکا اما در ابعاد بزرگتر تعریف کرده. 

  اما در این یادداشت ما هرگز تصور نمی‌کنیم که چین غرب زده است. در واقع هیچ فرد هوشیار و اگاهی چه در چین و چه در ایران بدنبال غربی شدن ظاهری و انچه در ادبیات سیاسی ایران از غرب زدگی شکل گرفته نیست. بلکه بدنبال همکاری با غرب برای استفاده از تجارب و فرصت‌های آن هست. طبیعی است که این مسیر یک طرفه هم نخواهد بود. اگر چین بازار و کشور خود را بسوی امریکا می‌بست نمی‌توانست بازار و اقتصاد و تولیدات فکری و مدیریتی و سرمایه  آمریکا را بسوی خود باز کند. 

 از نگاه نخبگان و نظریه پردازان ملت‌های شرقی که از ژاپن شروع شد و به کره‌جنوبی و تایوان و حالا به چین و ویتنام و حتی هند رسیده دستاوردهای عظیم فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و علمی و تکنولوژی غرب  تنها دستاورد نخبگان غربی نیست بلکه نتیجه دستاوردهای کل جامعه بشری است که در دنیای امروز در غرب تبلور یافته. همانطور که زمانی سومر و بین النهرین به دنیا خط و کشاورزی یا مصر باستان کاغذ یا ایران شبکه ارتباطی و پست و یونان فلسفه و ریاضی و چین ابریشم و برخی دستاوردهای هنری و صنعتی را به دنیا معرفی کرد حالا نوبت اروپا و امریکا و غرب است که دستاوردهای جدید و مدرن را به دنیا معرفی کنند و این وظیفه و هوشیاری ملتهای دنیا مانند چین است که همراه با زمان باشند و به این دستاوردها خوش امد بگویند و ضمن استفاده و بومی کردن انها بر انها احاطه یابد. نه اینکه انها را محکوم و ممنوع و محدود کند.

همین است که اگر از مسئولان امروز چین بپرسید که بزرگترین هدف و ارمان و مسئولیت شما چیست بر خلاف گذشته که می‌گفتند نابودی کاپیتالیزم غرب(امریکا) یا امپریالیزم شرق( شوروی) ولی حالا می‌گویند ما تنها یک هدف و ارمان داریم و ان ریشه کنی فقر در چین و ادامه دوران طلایی رونق و ابادانی و رفاه مردم چین از طریق کار سخت و علم و صلح و تجارت و همزیستی با دنیا است. 

واقعا تصور می‌کنید ایا چینی‌ها که دارای بزرگتری و قدیمی‌ترین و در عین حال غنی‌تری صنعت غذا و مواد غذایی دنیا و سنت غذاخوری عمومی یا رستوران داری هستند نمی‌دانستند که چگونه سیب زمینی یا مرغ را سرخ کنند یا چند تا مغازه را مانند تهران یا پیونگ یانگ با دکور شبیه فست‌فودهای بین‌المللی کنند و امیدوار باشند که با ان بتوانند با دنیا رقابت کنند‌؟ ولی همین چین امروز قبول کرد که 40 هزار شعبه فست‌فود و کافی شاپ امریکایی در چین باز شود که هر روز هم زیادتر می‌شود. چرا؟ تنها به این دلیل که رهبران و نخبگان چینی متوجه شدند پشت دکورهای این فست فودها در واقع دانش فنی بسیار عمیقی نهفته است و انچه چین امروز ندارد و باید به ان دست یابد همین دانش فنی و علم مدیریت اداره این همه رستوران و بوجود اوردن زنجیره کامل تولید به مصرف ان بصورت بهینه است که بتواند یک شعبه آن با 8 نفر کارکن در یک شیف  4 تا 5 هزار مشتری را با پایینترین و رقابتی ترین قیمت و بالاترین بهداشت سرو کند و بسیار سودده هم باشد. این گونه دستاوردها و تجارب بشری است که در امریکا و غرب مانند همان خط و کاغذ و پست در عصر امروز ظهور و تکامل پیدا کرده و حالا باید از ان استفاده کرد و در واقع قاپید. کاری که  چینی‌ها دقیقا فارغ از هر گونه نگاه خشک و تعصب در تمام ابعاد حیات اقتصادی و علمی و اجتماعی و حتی سیاسی خود در حال انجام ان هستند.


البته حالا دوستان ممکن است سر ما اوار شوند که اگر نگاه به غرب خوب است پس چرا مثلا عربستان یا ترکیه یا مصر و پاکستان و مکزیک و برزیل و....  کاملا موفق نبودند؟ چه کسی گفته که این کشورها لزوما بصورت علمی نگاه به غرب دارند؟ آیا هر کشور و سیستمی گفت که من رابطه با امریکا دارم و مانند دوبی و قطر هم حسابی آسمان‌خراش و بزرگراه و مرکز خرید امریکایی و غربی را کپی کرد به این معنی است که هوشیارانه و اگاهانه بدنبال دستاوردهای واقعی و علمی غرب بوده است؟ این همان اشتباه برخی در جهان رو به توسعه هست که گمان می‌کنند فقط با تقلید و کپی کردن از مظاهر سخت افزاری غرب می‌شود پیشرفت کرد و کشور را توسعه داد.

 هسته و ستون فقرات پیشرفت غرب همان توجه به دانش و دانایی محور است که در سرمایه‌گذاری سنگین اما بسیار بهینه در اموزش از طفولت تا اموزش عالی و شایسته سالاری علمی و تخصصی به عنوان اولین و تنها معیار برای بالا رفتن از نردبان ترقی و مسئولیت نمود پیدا کرده است. دقیقا ژاپن و کره جنوبی و تایوان و چین امروز هم همین الگو را سر مشق خود قرار دادند. ایا شیخ نشین‌های عرب یا زمامداران همیشگی و اغلب موروثی مصر و عربستان و اردن و مراکش و دیکتاتوری‌های امریکای جنوبی و لاتین... هم همین الگو را سر مشق قرار دادند؟

 همین است که می‌گوییم بدون تعارف ما باید به دستاوردها تمدن غرب مانند چین و شرق اسیا احترام بگذاریم چرا که تمدن امروز غرب بخشی از تمدن دیروز خود ماست. تمدن غرب نه از انکار تجارب سایر تمدن‌ها و کشورها بلکه دقیقا از یادگیری و استفاده از تجارب دیگر تمدن‌های پیشین و تلفیق و امتزاج و ترکیب انها بوجود امده است و حتی همین الان هم دارند از اسیا وافریقا یاد می‌گیرند و هر محصول فکری یا تولیدی که در هر جای دیگر دنیا بوجود بیاید و مفید باشد فوری سر از تولیدی‌ها و نظریه‌پردازن غرب در می‌آورد. مثلا الان مسئولان و تحلیلگران امریکایی حتی در حد ترامپ  سیستم اقتصادی و اموزشی و زیرساختی چین و کره جنوبی و تایوان را برای بهبود شرایط اموزش و زیر ساخت‌های خود مثال می اورند. 

اما باز این‌ها برای توجیه و تببین موفقیت چین و کشورهای شرق دور کافی نیست. بزرگترین رمز موفقیت چین در انتخاب الگو غرب و پیشرفت و توسعه عمیق و همه جانبه این بود که نخبگان و مسئولان جامعه چین این راه را نه از سر اجبار مانند روسیه یا چشم هم چشمی مانند امارات و کویت و قطر و....بلکه با اختیار و اگاهی و از ان مهمتر با اعتماد به نفس و برنامه انتخاب کردند. مانند روسیه نبودند که وقتی همه چیز به بن‌بست خورد این مسیر را ناچار انتخاب کنند که حالا هم می‌بینید در بین غرب و شرق (به معنی سیستم قدیم کمونیستی و ضدغربی خود) معلق است. مانند کشور ما نبودند که مسئولان در نهایت هم  ویدیو و هم سی دی و ماهواره و اینترنت را ابتدا شدیدا ممنوع و قدغن و فیلتر کردند و انقدر ادامه دادند تا در نهایت از سر اجبار انها را قانونی کردند یا دیگر راهی برای مقابله با آن ندارند.    

تفاوت خیلی بزرگی است که مسیری را اگاهانه و با برنامه انتخاب کنیم یا در نهایت تنها به دلیل جبر و اجبار و تحمیل و بصورت عکس العملی به ان راه برویم. مانند همین مذاکرات بی پایان برجامی. دلیل اینکه هرگز نمی‌توان به نیتجه هیچ گونه مذاکره‌ای بین ایران و غرب و امریکا خوشبین بود همین است که هرگز اگاهانه و از روی اعتماد به نفس و با برنامه و شناخت وارد این مذاکرات و تعامل با غرب نمی‌شویم. فقط در وقت اضافه و وقتی دیگر فرصتی از نظر اقتصادی وجود ندارد از روی فوریت به فکر حل مسئله غیرضروری کمبود بودجه و دلار می افتیم. بنابراین هرگز شاهد نتیجه مناسب به مانند نتیجه‌ای که برای چین و ویتنام و مالزی و...فراهم شد نخواهیم بود.

ولی در مقابل اغاز تحول چین از تصمیم استراتژیک و اگاهانه اما خلل‌ناپذیر مبنی بر مذاکره و صلح با امریکا در زمان مائو در 1972 اغاز شد و به نگاه بسوی غرب چین در سال 1979 ختم شد که به دلیل اعتبار آن با استقبال غرب هم روبرو شد. مسئولان و نخبگان چین و ویتنام و .... با اگاهی و چشم باز و دیدن تجربیات کشورهایی مانند خود در زمان مائو و کره شمالی و شوروی و کوبا و در همان زمان دیدن وضعیت امریکا و کره جنوبی و المان غربی و هنگ کنگ و ژاپن و تایوان و.... این مسیر را انتخاب کردند و به خود و ملت خود و ریشه‌های غنی و عمیق اعتقادی و ملی و باستانی ملت خود اعتماد و اعتقاد راسخ داشتند که نه تنها در این دریای دستاوردهای غرب و به قول دوستان "هجوم فرهنگی" ان غرق نمی‌شوند بلکه با هوشیاری سوار بر امواج ان شده و به ساحل سعادت و رفاه و بهروزی بیشتر برای خود و ملت خود می‌رسند. همین جا جالب است بدانید چین سالی صدها هزار دانشجو را به امریکا اعزام می‌کند. اما الان بر خلاف مثلا بیست سال بیش از 95 درصد این دانشجویان بعد از اتمام تحصیل خود در امریکا به چین برمی‌گردند چون نسل جدید چین می‌بیند که همان رفاه و درامد و امکان پیشرفت شغلی و ازادی‌های فردی و اجتماعی و شایسته‌سالاری علمی و حرفه‌ای در چین دانش محور و شایسته سالار علمی امروز برای او هم مهیا است.

حتی در عرضه سیاست هم برخلاف تصور چین امروز بشدت شورایی و انتخابی اداره می‌شود. درست است که یک حزب دارد ولی این تک حزب 200 میلیون عضو رسمی دارد و از پایین‌ترین رده ان یعنی دهیار تا بالاترین رده‌های ان میان خود اعضا حزب انتخابات به شدت رقابتی همراه با همان اصول دمکراسی غربی مانند شایسته سالاری و نظارت مستمر بر کار مدیران و منتخبین و پاسخگو کردن انها اما با روتوش چینی که بیشتر در پشت پرده در جریان است برقرار است و در نظارت و پاسخگو کردن ارکان حزبی و کشور بسیار هم قاطع و بدون تبعیض عمل می‌کنند.

اما متاسفانه در ایران برخی نظریه‌پردازان و تحلیلگران سفارشی که دسترسی کاملی به رسانه‌های رسمی هم دارند هستند که ایران و ملت ایران را دست کم می‌گیرند و بسیار کودکانه و ناشیانه ملت ایران را با کشورهایی مانند سوریه و عراق و افغانستان و لیبی و ونزوئلا و حتی امارات و قطر و ... مقایسه می‌کنند که حتی سابقه صد سال هم به عنوان یک ملت یا حتی یک کشور ندارند. این نظریه پردازان غرب‌هراسی، عموما ضعف علمی و کمبود اعتماد به نفس خود را در مواجهه با تمدن‌های بشری و کشورهای رقیب به عموم ملت ایران تعمیم می‌دهند و تصور می‌کنند با استفاده از دستاوردهای غربی ملت ایران غرب‌زده و تهی از خصوصیات ملی و میهنی و اعتقادی و دینی خود می‌شوند و یا با دیدن یک دست یک داور زن هم این دنیا و هم ان دنیا خود را می‌فروشند و می‌شوند مهره حلقه به گوش فلان کشور.

 در واقع اینها عموما ظاهر سالارانی هستند که شایسته‌سالاری را در بین ملت و کشور ایران تعطیل کردند و عجیب هم نباید باشد که از میان همین ظاهر سالاران با عمق بسیار ناچیز اگاهی و دانایی و اعتماد به نفس، تعداد زیادی هم طعمه سازمان‌های جاسوسی و اطلاعاتی غرب وشرق و موساد و سوماد می‌شوند یا فرزندان خود را در نیویورک و لندن و وین و تورنتو و.... مستقر می‌کنند و باز سخن از لزوم غرب ستیزی و برخورد با غرب‌گرایی می‌زنند چون اصولا هیچ اگاهی واقعی و بروزی از تعریف یک ملت باستانی و تاریخ غنی وسرشار ایران و ملت ایران و تعریفی از غرب و غرب‌زدگی الا همان پوشش ظاهری یا داور مونث یا اختلاف فرهنگی ندارند.

 دقیقا به همین دلیل است که برای یک شایسته سالار چینی یا ایرانی یا اسیایی، احترام و قبول اینکه مثلا بسیاری از دستاوردهای جدید بشری مانند تلویزیون و رادیو و رسانه و اینترنت و فیلم و.... از غرب و امریکا امده نه تنها نشان از ضعف یا غرب زدگی نیست بلکه دقیقا نشان صلابت و اعتماد به نفس است. زمانی مشعل دست ما و اسیا بود و حالا دست اروپا و امریکا. فقط تناوبی است در جهت حرکت کلی جامعه بشری. بنابراین اینکه بگوییم که چون مثلا اینترنت از امریکا امده پس ما باید ان را مانند کره‌شمالی و کوبا ممنوع یا فیلتر کنیم هم نشان از ضعف و نداشتن اعتماد به نفس مجریان و تصمیم گیران فضای مجازی است. ایا مصر باستان باید می گفت چون خط از بین النهرین امده پس ما باید آن را ممنوع کنیم؟ یا نه. باید همانطور که غرب دستاوردهای شرق و تمدن‌های پیشین را جذب کرد ما هم این دستاوردهای جدید غرب و آمریکا را جذب کنیم و از انها برای بهبود سطح زندگی مردم خود استفاده کنیم. 

به هر حال شاید برای برخی از دوستان قبول واقعیت سنگین و صقیل باشد یا اصولا به نفع دنیای کوچک انها که همان حفظ وضع فشل و سنتی امروز ایران بمنظور حفظ جایگاه همیشگی خود است نباشد ولی چین امروز در همه زمینه‌های علمی و اجتماعی و اقتصادی و صنعتی و فرهنگی و زندگی و فیلم و هنر و رسانه و حتی  زندگی و آزادی‌های فردی و شخصی  و.... تنها یک الگو دارد. آن الگو هم امریکا است. با این تفاوت که از تجارب امریکا درس گرفتند و تلاش دارند نکات و دستاوردهای مثبت ان را در چین همه‌گیر و پر رنگ کنند و تا انجا که امکان دارد در درون چین آمریکایی بس مدرنتر و بزرگتری برای خود و دنیا بسازند اما با روتوش چینی.

برای اینکه تصور روشن تری از تحول سال‌های اخیر چین در جهت غربی شدن تمام عیار و عمق این تحول داشته باشید فقط به دو مورد کوچک اشاره می کنیم. در سال 2019، 47 درصد مجموع فروش برندهای لوکس و فوق لوکس عموما غربی دنیا در چین بفروش رسیده. در حالیکه در خود امریکا این میزان 17 درصد و در اروپا 16 درصد و در ژاپن 5 درصد بوده است و هر روز هم این اشتها و ولع جامعه چین به غربی شدن اگاهانه  بیشتر می‌شود. یا در مورد پیمان شانگ‌های ایران 15 سال است که تقاضای عضویت در این پیمان را دارد ولی با وجود موافقت روسیه، چین حاضر به پذیرش ایران به عنوان عضو رسمی این گروه نیست. دلیل اصلی چین هم این است که بصورت اصولی نمی‌خواهد پیمان شانگهای تفسیر به پیمانی ضد غربی یا ضد امریکایی شود. این سیاست اصولی و برگشت ناپذیر چین است که تبدیل به یک امریکای جدید در شرق شود و تنها در صورت همکاری همه جانبه با غرب است که این امکان دارد. خلاصه اینکه  چین امروز غرب‌زده‌ترین کشور شرقی است اما اگاهانه و با برنامه و با اعتماد به نفس.

 در اینجا برای دوستانی که علاقمند هستند  چه انها که حامی شدید نزدیکی به چین هستند و چه انها که تصور می‌کنند چین یک نیروی واپسگرا و ضد غربی است و شاید این یادداشت نتوانسته باشد انها را متقاعد کند توصیه می‌کنیم  چه شما و چه مسئولانی که توافقنامه با چین را امضا می‌کنند اگر این فرصت و وقت را داشته باشید، سریال تلویزیونی چینی The long Ballad که هم اکنون از شبکه اصلی تلویزیون چین در حال پخش است و امروز محبوب‌ترین سریال در میان مردم چین و حتی اسیا و دنیا (علاقمندان به سینمای اسیا) شده است نگاه کنند تا متوجه ارزش‌ها و اهداف مسئولان فرهنگی و سیاسی چین مدرن در دنیای امروز بشوند. 

 در خلال داستان این سریال تاریخی که بسیار هم سرگرم کننده و محبوب همه اقشار از جوانان تا خانواده ها است. نویسندگان و تهیه کنندگان آن بصورت استادانه ولی غیر مستقیم با استفاده از هنر فیلم و سینما یک کلاس کلاسیک کشورداری و  مفاهیم  و ارزش‌ها و اهداف چین مدرن را همچون نگاه مسئولان چینی به دنیا و کشورداری، لزوم صلح و همزیستی با رقبا. نحوه مذاکره و کنار امدن حتی با وحشی‌ترین دشمنان از موضع مصلحت بزرگتر یعنی معیشت مردم و ریشه کنی فقر، فدارکاری زمامداران، هدف و آرمان ساختن جامعه‌ای مدرن و موفق و ثروتمند که سرامد و الگو دنیا باشد و خیلی از ارزش‌های دیگر انسانی مانند میهن دوستی،  وفاداری به عهد، مسئولیت پذیری، تعهدبه خانواده و .... را اموزش می دهند. اوج شاهکار تهیه‌کنندگان این سریال انتخاب دو سوپر استار بسیار محبوب امروز صنعت سینمای چین است. دلربا دلمراد که از اقلیت تاجیکی-اویغوری و مسلمان چین با نام زیبای فارسی دلربا است و دیگری از شانگهای. ولی فوق ستاره مسلمان چین در این سریال نقش قهرمان ملی چین را بازی می کند که تنها به فکر ارتقا سرزمین مادری است و بازیگر اهل شانگهای چین نقش قهرمان اقلیتهای غیر چینی و همسایه چین.   اگر این سریال را ببینید متوجه می شوید که چرا چین امرزو رو به جلو حرکت می کند و چرا غرب زدگی به سبکی که چین انتخاب کرده  حتی قابل ستایش است.

در پایان ذکر این نکته در مورد گله احتمالی خوانندگان محترم هم ضرروری است که در فضایی که هر روز صدها نفر از هموطنان و هزاران نفر از مردم دنیا جان خود را به خاطر ویروس کرونا از دست می‌دهند و زندگی تک به تک احاد بشر را تحت تاثیر مستقیم قرارداده و به هر حال شروع آن از چین و ووهان و شاید کم کاری‌ها و اهمال احتمالی چین در مورد کنترل ان بوده است، قابل درک است که سخن گفتن از موفقیت‌های عظیم چین درطول چهل سال گذشته یا الگو قرار دادن آن شاید برای برخی از دوستان چندان خوشایند بنظر نیاید. ولی خوانندگان محترم قبول می‌فرمایند که وقتی از حرکت کلی یک واحد سیاسی به بزرگی چین یا امریکا یا هر کشور دیگری سخن به میان می‌آید به این معنی نیست که آن واحد سیاسی یا تمدنی هیچ مشکل و اهمال و نقصی ندارد. قطعا چنین نیست. بلکه سخن از برایند و برون‌ده نهایی یک الگو و واحد سیاسی و اقتصادی است. هیچ چیز در این جهان خاکی کامل و بی نقص نیست که اگر بود بهشت وعده داده شده الهی بود. هدف همانطور که آمد یاد گرفتن از تجارب و دستاوردهای سایر  کشورها چه چین چه امریکا و چه هر کشور دیگری است. هدف این است که ببینیم چین با اتخاذ کدام مسیر و سیاست‌ها در چهل سال گذشته توانسته جمعیت زیر خط فقر خود را بالای 90 درصد به زیر دو درصد برساند و چگونه در چهل سال پیش که بسیاری از مردم چین برای فرار از قحطی و گرسنگی مجبور به استفاده از برگ درختان بودند حالا فرزندان و حتی خود انها به جایی رسیدند که بزرگترین بازار کالاهای لوکس و فوق لوکس دنیا از خودرو تا کامپیوتر و لباس و هواپیما و جواهرالات تا بزرگترین بازار خرده فروشی کالا و مواد غذایی دنیا حتی بصورت سرانه شدند. قطعا در این دنیای خاکی کشورها و سیستم ها نقص و کمبود و اهمال دارند. ولی همه تفاوت را، دست آوردها و برون ده کلی آنها رقم می‌زند.

دیدگاه کاربران

ناشناس۱۹۳۷۷۵۳۰۷:۰۵:۱۲ ۱۴۰۰/۲/۶
این منافع ملی است که مهم است
ناشناس۱۹۳۷۷۸۹۰۸:۱۰:۱۷ ۱۴۰۰/۲/۶
مردم چین ادای غربی ها را در می آورند. چون به این نتیجه رسیده اند که از کمونیسم آبی برای آنها گرم نمی شود.
ناشناس۱۹۳۷۷۹۱۰۸:۱۲:۱۳ ۱۴۰۰/۲/۶
آن زمان دور نخواهد بود که مردم چین کمونیسم را شکست خواهند داد.
ناشناس۱۹۳۷۸۱۳۰۸:۴۲:۲۳ ۱۴۰۰/۲/۶
بالاخره یکی متوجه شد موضوع چیه
ناشناس۱۹۳۷۸۱۷۰۸:۴۶:۱۵ ۱۴۰۰/۲/۶
خسته نباشید. حالا که توافق بستید اینو میگید مردم رو عصبی کنید؟ الان چیکار کنیم ما؟!
ناشناس۱۹۳۷۸۱۹۰۸:۴۷:۱۶ ۱۴۰۰/۲/۶
جالب بود
نادر۱۹۳۷۸۳۳۰۸:۵۵:۲۳ ۱۴۰۰/۲/۶
پس دیگه راضی شدین مک‌دونالد و کی‌اف‌سی تو ایران شعبه بزنند.
ناشناس۱۹۳۸۳۶۹۱۲:۱۳:۴۴ ۱۴۰۰/۲/۶
شوروی هم با باز کردن شعبه های آمریکایی فروپاشید!
قلی۱۹۳۷۸۷۲۰۹:۲۶:۲۶ ۱۴۰۰/۲/۶
مقاله خوبی بود
ناشناس۱۹۳۷۹۲۴۰۹:۴۴:۵۶ ۱۴۰۰/۲/۶
کل چین دست برندهای غربی هست ، چین کارخانه غرب است چون کارگر ارزان است
ناشناس۱۹۳۷۹۶۵۰۹:۵۸:۰۱ ۱۴۰۰/۲/۶
منطقی و از روی عقل بود، ممنون.
ناشناس۱۹۳۷۹۸۰۱۰:۰۳:۰۴ ۱۴۰۰/۲/۶
مقاله ای خوب و بسیار منطقی بود
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های اخیر

    پربحث‌های هفته

    1. بازی با کلمات

    2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

    3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

    4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

    5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

    6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

    7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

    8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

    9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

    10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

    11. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

    12. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

    13. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

    14. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

    15. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

    16. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

    17. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

    18. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

    19. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

    20. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

    21. سردار حاجی زاده با تسلیحات قدیمی و حداقلی به اسرائیل حمله کردیم /از موشک های هایپرسونیک ۲ استفاده نشد

    22. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

    23. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

    24. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

    25. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

    آخرین عناوین