در عالم کلمات، «رابین‌هود»؛ در عمل «اسکروج» !

محمد صادق کلبادی،   4000103073 ۲۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۶ تکراری یا غیرقابل انتشار

آرزوی سالی خوب و سرشار از خیر و برکت از جمله عبارت‌های رایج در  پیام‌های تبریک نوروزی و سال نو است که در ایام نوروز به دفعات دیده و شنیده و به زبان آورده می‌شود.

اگرچه خیرخواهی و خیر اندیشی برای دیگران خصلتی پسندیده و قابل ستایش است اما فارغ از ماهیت تعارف گونه آن، بیان چنین عبارات و آرزوهایی نشان از  خصلت پارادوکسیکال رفتار اجتماعی کسر قابل توجهی از ما دارد!

پارادوکسی که از تقابل حرف و عمل و ذهن و عین بسیاری از ما حکایت دارد ، بطوری که از یک سو در عالم کلمات و خیالات رابین هود وار گشاده‌ دستیم و دیگرخواه اما در ساحت عمل همچون شخصیت خسیس «اسکروج» در اثر معروف چارلز دیکنز.

آغاز فصل بهار و نوروز یا مناسبت‌های  مذهبی، در هر صورت قراردادی است میان ما انسان‌ها که از جماعتی به جماعتی دیگر و یا از جامعه‌ای به جامعه‌ای دیگر ممکن است متفاوت باشد. مبداء پیدایش چنین قراردادهایی هرچه باشد  روز همان روز و ساعات همان ساعاتی است که با گردش زمین به دور خودش و خورشید محاسبه شده‌اند. 

روزها و ماه‌ها و سال‌ها  آبستن رویداد‌ها و حوادثی هستند که محصول روابط میان آدمیان است و به خودی خود و فی‌نفسه در دل آنها شری نهفته نیست. از طرفی طبیعت نیز بی آنکه به قشربندی‌ها و طبقه‌بندی‌های اقتصادی و اجتماعی رایج میان ما آدمیان اعتنایی داشته باشد  به طرز سخاوتمندانه‌ای همگان را بر گِرد خوان نعمتش دعوت می‌کند. اما فزون طلبی و انحصار طلبی آدمی همچون مانعی سترگ و سدی نفوذ ناپذیر مانع از توزیع و مصرف عادلانه نعماتی است که طبیعت بر آدمی ارزانی داشته است.

حال اگر از این منظر  به آن عبارات خیرخواهانه و پیام‌های نوروزی بنگریم ماهیت متناقض‌نمای آن بر ما آشکار می‌شود که چگونه از یک سو روزها و سالی خوب را برای دیگری خواهانیم و از سویی دیگر خارج از جهان انتزاعی ذهن و در جهان اجتماعی در قالب نقش‌های اجتماعی‌ متعددی که بر ما محول شده، به انحاء مختلف زندگی و روز و سال را به کام دیگری تلخ و زهر می‌کنیم. هرچند که عموما هر یک از ما خود را جدای از این گروه می‌دانیم و بالعکس در زمره مصلحان و مظلومان عالم وجود خود را قرار می‌دهیم اما بهتر است در این مورد قضاوت را به دیگران بسپاریم! 

در تمدن نوین، دیگر معاش آدمی در  زندگی اجتماعی وابسته به رابطه مستقیم میان انسان و زمین و شرایط جوی فصل‌های سال نیست که انسان‌ها آینده خود و دیگری را به طالع و بخت و شرایط جوی و ستاره و حیوان ماه تولد یک دیگر حواله و پیوند  دهند، بلکه زندگی اجتماعی چیزی نیست جز مجموعه‌ای از روابط متقابل میان انسان‌ها که در قالب نقش‌‌های اجتماعی ، در صحنه نمایش زندگی روزمره خود ایفاگر آن هستند و به این ترتیب گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم، حوادث و رویدادها و وقایع زندگی اجتماعی یکدیگر را ‌رقم می‌زنند.

اگرچه این اتفاق یا تاثیرگذاری متقابل بر زندگی یکدیگر را می توان در هر دو سطح خرد( بین فردی ) و سطح کلان (فرد و ساختارها) مورد بررسی و تامل قرارداد و مشاهده کرد که عموما تعارض منافع مانع از تحقق آرزوهای اول سال ما برای یکدیگر می شود اما در هر دو حالت مذکور نقش و مسولیت آدمی در برابر دیگر انسان‌ها وجودی محرز و آشکار دارد و آن آینده و روزها و سالهای خوبی که در پیام‌ها و گفتگوهایمان برای یکدیگر آرزو می‌کنیم محقق نخواهد شد و از عوالم آرزو و رویا به عالم واقع منتقل و در جهان اجتماعی آشکار نخواهد شد مگر همان‌ها که سالی خوب را برای یکدیگر آرزو کردند و می‌کنند در عمل مانعی برای تحقق آن ایجاد نکنند!