«در شناخت مثنوی معنوی»؛ مهدی سالاری نسب؛ نشر فرهنگ معاصر مثنوی از تو هزاران شکر داشت[۱]

آذر کلهر،   3991228107

چیزی که در ابتدای کتاب توجه خواننده را جلب می کند گاهشماری از زندگی مولاناست که همچون مطالب کتاب، موجز اما کامل و دقیق است. سپس پیشگفتار کوتاه نویسنده آمده و آنگاه مطالب کتاب که در شش فصل به ترتیب زیر تدوین شده آغاز می شود

«در شناخت مثنوی معنوی»

نویسنده: مهدی سالاری نسب

ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول، 1398

535 صفحه، 95000 تومان

 

****

 

از یک منظر می توان گفت آنچه باید دربارۀ یک متن کلاسیک بدانیم، یا بیرونی است یا درونی. از مطالب بیرونی برخی مربوط است به تاریخچه، نام و شیوۀ شکل گیری و دیگر حواشی یک اثر و نسخه های موجود از آن؛ و برخی دیگر نظریات متخصصان و شروح و تحقیقات صورت گرفته دربارۀ اثر مورد نظر است.

مطالب درونی را به طور سنّتی به دو بخش محتوا و صورت تقسیم می کنند. محتوا، بینش و تفکری است که متن عرضه می کند و صورت عبارت است از خصوصیات ساختاری، زبانی و هنریِ آن. در کتاب "در شناخت مثنوی معنوی"، تمامیِ این بخشها بررسی شده است.

ابتدا سخن سردبیر (نویسندۀ کتاب حاضر) آمده است که به طور عام، برای مجموعۀ "در شناخت نامورنامه ها" نوشته شده و در چهار بند به طور منسجم و با ارجاعاتی عالمانه بر لزوم بازنگری در متون کهن را تأکید دارد. 

چیزی که در ابتدای کتاب توجه خواننده را جلب می کند گاهشماری از زندگی مولاناست که همچون مطالب کتاب، موجز اما کامل و دقیق است. سپس پیشگفتار کوتاه نویسنده آمده و آنگاه مطالب کتاب که در شش فصل به ترتیب زیر تدوین شده آغاز می شود:

 

۱. تاریخ نظم، عنوان، آغاز و پایان

2. ساختار، موضوعات، اَعلام، مآخذ و چکیدۀ دفاتر با منتخبِ ابیات

۳.  سرچشمه‌ها و بینش‌های بنیادی

۴. زبان و سبک

۵. شروح، واژه نامه‌ها، گزیده‌ها و سیرِ ترجمه‌ها

۶. نسخه‌های خطّی و چاپی

 

هر یک از این شش فصل به چند گفتار و هر گفتار به چند بند تقسیم شده است و چنانکه نویسنده می گوید: "قصد بر اين بوده كه تمامىِ جنبه‌هاى لازم براى شناختِ درست و كاملِ مثنوى و موضوعات و مسائلِ مهم و اساسىِ مثنوی‌ پژوهى، از جزئى و كلّى، در اين دفتر بيايد؛ در عين حال كوشش شده كه طرحِ هر يك به اختصار باشد. نيتِ نويسنده بر اين بوده كه اين رساله در عين كوتاهى، به قدر امكان وافى باشد كه هم مبتديان را ياریگر افتد و هم منتهيان را كارآمد. نوشته حاضر در بعضى از بخشها، گردآورى و تلخيص و تحليلِ وجوهى از مثنوى با نظر به تحقيقاتِ موجود است، و در برخى ديگر، مباحث، ديدگاهها و نكاتِ تازه‌اى را پيش رو می نهد."

 

از آنجا که کتاب بسیار جامع و پر از نکات تازه و سومند است و نمی توان به کوتاهی حق تمام وجوه آن را بجا آورد، در اینجا تنها چندی از مهمترین موارد یادآوری می شود که در آنها مباحث و نکته‌ها یا روش بررسی کاملا تازه است:

 

1- بحث دربارۀ تاریخ دقیق آغاز سرودنِ مثنوی.

2- زمان تشکیل جلسات مثنوی و افراد حاضر در این جلسات، توجه به عنوان "اصحاب مثنوی" در مناقب العارفین، و تقسیم بندی دو گروه از مخاطبان مولانا بر اساس سخن خود مولانا: سخن کِشان و سخن کُشان.

3- چرا مولانا همواره از سخن گفتن اظهار امتناع و بیزاری می کند؟

4- سنت شکنی مولانا در آغاز مثنوی با اجتناب از آوردن نام و حمد خدا. همچنین اینکه بر خلاف برداشت رایج، در این خصوص مولانا اولین سنت شکن نیست.

5- توضیح درباره سابقه شواهد کاربرد استعارۀ نی پیش از مثنوی

6- اولین بار چه کسی به هیجده بیت آغاز مثنوی عنوان "نی نامه" داده است؟

7- ذکر این نکته که مولانا در چند جای مثنوی به ویژه اواخر آن بر بی پایان بودن مثنوی تأکید می کند.

8- بحث در این باره که سرودن مثنوی در چه سالی تمام شده است.

9- اشارۀ نویسنده به ارتباط آخرین واژه مثنوی که کلمه "روزنه" است، با بی پایان ماندن مثنوی.

10- چرا مولانا مثنوی را به دفاتر تقسیم کرده و به عنوان‌های موجود در مثنوی اکتفا نکرده است؟ آیا این مطلب از ابتدا در ذهن او بوده یا از یک زمانی این تصمیم  را گرفته است؟

11- بحث مفصل و دقیقی دربارۀ علت وقفۀ دوسالۀ بین سرایش دفتر اول و دوم که ضمن نقل اصلی ترین نظرات محققان پیشین، تحلیلی دقیق و تازه ارائه می شود.

12- توجه دادن به نیامدن نام بهاء ولد پدر مولانا در مثنوی.

13- چند و چون آمدن نام شمس تبریزی در مثنوی، کمیِ یادکردن از شمس در مثنوی در مقایسه با دیوان کبیر.

14- برخی شباهت های قرآن و مثنوی علاوه بر گفته های پیشینیان از جمله اینکه هر دو کتاب با معرفی خود شروع می کنند و کلمۀ اول هر دو در معنا یکی است: "ذلک الکتاب" در قرآن (صرفنظر از سورۀ حمد) و "هذا کتاب" در مثنوی؛ و نیز اینکه هر دو کتاب به جای اینکه به دست گوینده نوشته شوند کاتب یا کاتبانی داشته اند.

15- بند نظرگیر و سودمندی در خصوص جنبۀ فقیهانۀ بینش و شخصیت مولانا و مطالب فقهی در مثنوی.

16- چند و چون ارتباط مثنوی با فرهنگ ایران باستان و شاهنامۀ فردوسی.

17- دو بند تفصیلی در خصوص مشابهتهای مثنوی با دو اثر مهم که بر اندیشۀ مولانا تأثیر اساسی گذاشته اند: معارف بهاء ولد و مقالات شمس تبریزی.

18- گفتار دوم از فصل سوم کتاب حاوی دوازده بند است در تدوین بینش های بنیادی مثنوی که آن را باید شیوۀ تازه ای دانست در تدوین اندیشه های مولانا در مثنوی و شاید اساسا بتوان آن را طرحی دانست در معرفی مبادی اساسی عرفان اسلامی در یک نظام منسجم که تحت این موضوعات آمده است: "ثنویت، عشق، زهد و تبتل، حقیقت، وحدت، تضاد، جریان دائمی تبدیلات، زندگی و مرگ، خدا، اخلاق، کلام و فلسفه و عقل در مثنوی" که این موارد به عنوان برخی مباحث دیگر، بدانها ضمیمه شده است: "چیستیِ ستون های جهان، آراء سیاسی، خواب و بیداری، عدم، ولی الهی، طلب، تساهل و مدارا، صبر، زن، طنز، موسیقی، و شور و غوغا در مثنوی."

19- بیزاری مولانا از افاعیل عروضی و قافیه اندیشی، و نیز اشاره به چندی از اشکالات قافیه در مثنوی.

20- شواهدی از صنایع بدیعی و آرایه های بیانی و خواص زبانی و گنجینۀ واژگان مثنوی.

21- زبان تمثیلی مثنوی و بحثی در خصوصِ "قصه در قصه آوردن" و"سخن در سخن آوردن" مولانا در مثنوی یا به قول خودش "جرّ جرار کلام."

22- مثنوی قصه پردازی ست یا نقد حال خود مولانا؟ که در اینجا ترکیب "نقد حال" و متردافات آن در مثنوی جست و جو شده است.

23- "گفت و گوی اشخاص داستان در مثنوی" که در معرفی یکی از استثنایی ترین روشهای روایت ادبی ست که ظاهرا بدینصورت و بدین حد که در مثنوی به کار رفته در جای دیگر دیده نشده و قبلا از آن سخنی گفته نشده است.

24- معرفی سه حوزۀ اصلی تأثیر مثنوی در فرهنگ ایرانی.

25- استنادات مثنوی به مثنوی و مواردی که مولانا سخن خود را در مثنوی اصلاح و به عبارتی در آن استدراک می کند، که باز هم تعداد زیادی و شاید تمامیِ استنادات مثنوی به خودِ مثنوی و چندی از استدراکات مولانا بر سخنان خویش گردآوری شده است.

26- زمان تقریبی ورود اشعار مولانا خاصه مثنوی به ایران و اولین تأثیرات آن در میان فارسی زبانان و اولین تأثیرات نی نامۀ مولانا در چندی از شعرای قرن هشتم.

27- بحث مفصلی در خصوص استفاده از ابیات مثنوی در موسیقی از زمان شاعر تا امروز و معرفی اولین کسی که در قرن حاضر ابیات مثنوی را در ساخت تصانیف به کار گرفت و نیز اشاره به سنت مثنوی خوانی در ردیف موسیقی ایران و معرفی آثار موجود در این باره.

28- گفتار "طعنه ها و انتقادات" چکیده بدیعی است از تاریخ نقد و انتقاد از مثنوی از زمان خود مولانا تا به امروز.

29- تاریخ نسخه برداری از مثنوی از زمان خود مولانا تا امروز و معرفی اصلی ترین و مهم ترین نسخه های خطی و چاپی از مثنوی.

30- کشف شاهدی برای بحث "خاک کردن نسخۀ اصلی مثنوی" که در زمان حیات مولانا وجود داشته است. برخی کسان بدون ارائۀ شاهد مدعی شده اند این نسخه پس از نسخه برداری ها به گفتۀ کسانی خاک شده است. برخی محققان هم در این باره به ردّ و انکار سخن گفته اند اما باز دلیل و شاهدی ارائه نکرده اند. در اینجا شاهدی از شرح انقروی ارائه شده، البته سالاری نسب چنانکه در همه جا جانب تواضع علمی را مراعات کرده است در این مورد هم ادعای قطعیت نمی کند.

*

غیر از اینها، باز هم در این کتاب نکته های جدید و گیرای بسیاری دربارۀ مثنوی می خوانیم و یکی از روشهای نیکوی کار نویسنده این است که در همۀ موارد ابتدا زمینۀ بحث را با تسلط فراهم می کند و سیر تاریخی مباحث را به خواننده یادآور می شود. پیداست که کتاب نتیجۀ پژوهش بسیاری وسیعی است که به طور فشرده ارائه شده چنانکه هر یک از فصول آن می تواند به دو یا چند برابر این که هست افزایش یابد و حتی بعضی از فصول و بندهای کتاب خود مقاله یا رساله ای مجزا به حساب می آید و این امر در دوره ای که بسیار با کتابهای پر برگ و کم بار مواجه می شویم غنیمت است.

در آخر باید از سه خصیصۀ مهم و شایستۀ توجه کتاب یاد کرد:  اول از همه ساختار منسجم و طرح ریزی شدۀ آن است که سبب می شود هر مطلبی نه به طور پراکنده بلکه در یک زمینه با کلیت به هم پیوسته و معنادار به خواننده منتقل شود؛ دوم: بهره گیری از تمام آثار و نظرها و تحقیقات مهم و اساسی صورت گرفته از بعد از زمان شاعر تاکنون است، به طوری که در ارائۀ نظرهای پیشینیان دقت و امانت کامل مراعات شده و حق تمامیِ محققان پیشین به جا آورده شده و خوانندۀ کتاب را از مراجعه به اغلب آثار بی نیاز می کند و در همۀ زمینه های لازم برای پژوهشگران مرجع و راهنمایی کامل است. و سوم، گفتار سوم از فصل دوم کتاب است که در حدود نود صفحه چکیده ای از تمام مثنوی ارائه و طی آن شاخص ترین ابیات دفترهای ششگانۀ مثنوی نقل می شود و به قول نویسنده در این تفرّج هر جا صحنۀ قابل توجهی می بیند برای خواننده هم تصویری از آن بر می دارد.

 

این کتاب الگویی کاملا تازه و تحلیلی برای نگاه دوباره به متون کلاسیک به دست می دهد که برای علاقمندان و خوانندگان ادبیات ایران و مثنوی بسیار سودمند است و به جرئت می توان گفت مطالعۀ آن برای پژوهشگران همۀ متون کلاسیک ضروری است.


 
[1] مصراعی از مثنوی است در دیباچۀ دفتر چهارم.

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  2. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  3. نظرات برگزیده مخاطبان الف: وضعیت حجاب، حاصل کم‌کاری چهل‌ساله است/ باید برای مبارزه با سگ‌های ولگرد فکری کرد

  4. این صدای اقتدار ایران است ...

  5. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  6. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  7. وحدت ملی با وعده صادق

  8. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  9. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  10. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  11. آیت الله صدیقی: عذرخواهی می‌کنم که با غفلت و کم توجهی باعث هجمه به ملت ایران شدم

  12. کمی دیر نیست؟

  13. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  14. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  15. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

  16. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  17. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  18. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  19. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  20. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  21. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  22. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  23. تصاویری از نمازجمعه تهران به امامت حجت‌الاسلام کاظم صدیقی | کدام چهره‌های سیاسی و نظامی به نمازجمعه رفتند؟

  24. اسراییل چه باید بکند؟ 

  25. علم‌الهدی: نباید بیکار نشست تا تنها دولت بیاید تلخی معیشت را از سفره مردم بردارد

آخرین عناوین