حدود سه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری از اسامی فراوانی نامبرده میشود که احتمال ورود آنها به رقابتها وجود دارد. به همین دلیل نوعی سردرگمی بر فضای سیاسی حکمفرما شده که بالطبع متأثر از چنین وضعیتی آرایش انتخاباتی نیز شکل نگرفته است.
ناگفته پیداست که سیاست ورزی و کنش سیاسی در این چارچوب بسیار سخت میشود و حتی بهجرئت میتوان گفت بهجای ارائه برنامه در حوزههای مختلف، نامزدی میتواند در انتخابات پیروز شود که در هفتههای آخر در مناظرهها قدرت بیان و به عبارتی بهتر حاضرجوابی بیشتر و بهتری داشته باشد.
این در حالی است که کشور در حال حاضر با مشکلات متعددی در حوزههای مختلف مواجه است و ضرورت دارد انتخابات بر اساس احزاب و جریانات سیاسی مشخص شکل بگیرد تا نوعی مسئولیتپذیری و پاسخگویی نیز به وجود آید. به عبارتی هر حزب علاوه بر اینکه میباید در پی معرفی بهترین نامزد باشد تلاش کند که بهترین برنامه را به لحاظ انطباق بر وضعیت موجود کشور و رفع مشکلات ارائه دهد.
متأثر از نبود احزاب و جریانات قوی/ ریشهدار/ سازمانیافته، نوعی تکروی در عرصه سیاسی وجود دارد و بیشتر نامزدها تلاش میکنند تا حداقل در مقطعی بهصورت انفرادی کار را پیش ببرند.
در این راستا در روزها و هفتههای اخیر برخی اذعان داشتهاند در سال آینده وارد رقابتهای انتخاباتی خواهند شد. اینکه چنین افرادی آیا بتوانند از سد بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان عبور کنند مشخص نیست اما مسئله این است که نوعی بیسامانی وجود دارد و هر فردی خود را برخوردار از آنچنان شایستگی، اعتبار و قابلیتی میداند که وارد مهمترین رقابتهای انتخاباتی در کشور شود.
مطابق اصل یکصد و سیزدهم «پس از مقام رهبری رئیسجمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود، بر عهده دارد».
بنابراین مشخص است با توجه به اصول یکصد و سیزدهم و البته یکصد و پانزدهم که بیان میدارد رئیسجمهور میباید از میان رجال مذهبی و سیاسی که «ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور» باشد معدودی از افراد میتوانند دارای چنین ویژگیهایی باشند. اما به نظر میرسد در شرایطی که جریانات مختلف سیاسی در دو دهه گذشته نتوانستهاند کارنامه موفقی در حوزه اجرایی داشته باشند و نوعی دلزدگی نیز نسبت به آنها در عرصه اجتماعی به وجود آمده هر فرد خود را دارای صلاحیت میبیند که وارد رقابتها شود.
بنابراین در روزهای گذشته (که احتمالاً در هفتههای آینده نیز چنین داستانهایی ادامه خواهد داشت) افرادی مطرح میشوند و از عزم خود برای ورود به انتخابات سخن میگویند که سابقه سیاسی آنچنانی ندارند و تا چند سال پیش ناشناخته بودهاند به گونه ای که حتی اگر از مردم کوچه و بازار سؤال شود خیلیها آنها را نمیشناسند و بهسختی نیز میتوان ویژگیهایی که در اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی به آن اشارهشده را در آنها پیدا کرد.
با این وضعیت سردرگمی و ابهام که نامزدهای کمتر شناختهشده فضا را مساعد دیدهاند و قصد ورود به انتخابات را دارند، برخی از افراد مشهور نیز تمایل دارند بنا به هر دلیل از جمله تخریب کمتر، ایجاد شوک، مشاهده بازی رقبا و ... در آخرین دقایق وارد رقابتها شوند.
در چنین شرایطی احتمالا نباید انتظار داشت بعد از روی کار آمدن دولت آینده نیز برنامه مشخص و مدون جدی جهت حل مشکلات وجود داشته باشد؛ چرا که در حال حاضر هیچ نامزدی اصولاً به این موضوع فکر نمیکند. یعنی انتخابات نه بر پایه جنگ برنامهها و شایستگی افراد بلکه کلاً بر پایه بازیهای سیاسی و رسانهای پیش میرود.