«فرهنگ فارسی - تاجیکی»
(مجموعۀ دوجلدی)
نوشته: محسن شجاعی و...
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ دوم
1948 صفحه
*
«فرهنگ فارسی/دری و دری/ فارسی»
نوشته: ورژ خاچاطوری پارسادانیان
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ سوم 1397
190 صفحه، 18000 تومان
***
برای بسیاری از کتابخوانها اتفاق افتاده است که وقتی فردی از آشنایان و خویشاوندان که چندان هم با عالم کتاب و کتابخوانی میانهای ندارد به اتاقشان میآید و کتابخانهشان را میبیند. این سوال را مطرح میکند که «آیا همه اینها را خواندی؟» و اغلب این سوال با اشاره به کتابهای فرهنگ که چندین مجلد دارد، طرح میشود.که همین امر عبث بودن و بیجهت بودن سوال را بیش از پیش نشان میدهد. اینکه یک دوستدار کتاب میتواند و یا باید همه کتابهایی را که در کتابخانه دارد و یا حتی در آینده میخرد، بخواند. بحث جالبیست که البته ما در این مقال اندک نمیخواهیم به آن بپردازیم ولی آیا فرهنگنامهها را باید به تمامی خواند؟ آیا وجود فرهنگنامهها در کتابخانههای شخصی ضروریست؟
اغلب تصور میشود که فرهنگنامهها تنها باید در کتابخانههای عمومی بوده و فقط در هنگام لزوم امر پژوهشی توسط پژوهشگران مورد رجوع قرار بگیرد. البته با آمدن امکانات کامپیوتری، دیگر به کتابخانههای عمومی هم نیازی نیست بلکه با یک جستجوی ساده میتوان از برخی فرهنگها که در فضای وب بارگذاری شده استفاده کرد. این امکان از بسیاری جهات مزیتهای فراوانی دارد که مهمترینش سهولت در امر پژوهش است. ولی فرهنگنامهها تنها برای این امر کاربرد ندارد. دوستداران کتاب با وجود تمام امکاناتی که فضای مجازی و کتابخانههای مرجع در اختیارشان قرار داده است، باز هم ترجیح میدهند فرهنگنامههای مورد علاقهشان را در کتابخانه شخصیشان داشته باشند. آنها کارکرد دیگری برای فرهنگنامهها قائل هستند.
یکی از لذتهای اصیل که در بیشتر دوستدارانِ کتاب رایج است، جمعآوری کردن انواع کتابهای فرهنگ، و تورق کردن آنها در اوقات فراغت است. میگویند خورخه لوئیس بورخس یکی از بزرگترین نویسندگان و در عینحال مخاطبانِ ادبیات در قرن بیستم که به کتابخوانی و کتابداری شهره بود از میان تمام قفسهها در کتابخانهاش به قفسه فرهنگنامهها و کتابهای مرجع علاقه داشت و در بیشتر اوقات مشغول تورق و خواندن آنها بود. این علاقه به حدی بود که خودش فرهنگی جعلی با عنوان «فرهنگ موجودات خیالی» نوشت که جزو خواندنیترین کتابهایش است. القصه تورّق فرهنگنامهها خود کاریست و نه تنها آموزنده بلکه بسیار لذتبخش است و خریدن و خواندن آنها به شدت توصیه میشود البته اول باید حوزه مطالعاتی افراد مشخص شود. ولی آنچه در اغلب کتابخوانها مشترک است علاقه آنها به کلمه و زبان است.
در ادامه میخواهم دو فرهنگ لغتِ خواندنی را معرفی کنم، فرهنگهایی که حتما برای ما فارسیزبانانِ ایرانی جالبتوجه است. هر دو کتاب به همت انتشارات فرهنگ معاصر که در نشر فرهنگنامهها سابقه طولانی و قابل دفاعی دارد منتشر شده است.
اولین کتاب فرهنگیست قطور و پر برگ و بار: «فرهنگ فارسیِ تاجیکی». این فرهنگ زیر نظر تعدادی از صاحبنظران و ادبدوستان تاجیکستانی در سالهای استیلای حکومت شوروی کمونیستی بر آن سرزمین فراهم آمده است. و فرهنگی فارسی به فارسیست که البته در اصل با الفبای سیرلیک اولبار در 1969 منتشر شده است. بر روی جلد نام چهار نفر از دستاندرکاران این فرهنگ به چشم میخورد: «محمدجان شکوری، ولادیمیر کاپرانوف، رحیم هاشم و ناصرجان معصومی». جناب آقای محسن شجاعی این فرهنگ 1950 صفحهای را از الفبای سیرلیک به الفبای فارسی برگردانده و یک بار دیگر هم متن را ویرایش کرده است و بسیاری از اشکالات چاپ اصلی را مرتفع کرده به عنوان مثال بسیاری از شاهدمثالها از متون ادبی و دیوان کلاسیک شاعرانِ فارسیزبان است که در چاپ اصلیاش با خطاهای چاپی و غیرچاپی آمده است که جناب شجاعی با رجوع به منابع اصلی این اشکالات را رفع کرده است.
در مقدمه فرهنگ، آقای شجاعی مصاحبهای نسبتاً مفصل را با محمدجان شکوری بخارایی آورده است که خواندن علاوه بر روشن شدن چرایی و چگونگی تدوین این فرهنگنامه، لذتی وافر از جهت خواندن زبان فارسی به لهجهای کمترشنیده شده، برای مخاطب ایرانی به همراه دارد. لذتی که نه تنها در این مصاحبه بلکه از کل مدخلهای موجود در کتاب می توان برد. چند سطری از این مصاحبه که در آن شکوری توضیحاتی در باب شکلگیری گروه فرهنگنامه ارائه میدهد:
«یک گروهی به وجود آمد که هم کهنهسواد داشت و هم نوسواد. این نوسوادها علم امروزی فرهنگنویسی را میدانند اما این مویسپیدها زبان کلاسیکی ما را میفهمند. این هر دو یک جا شدند. بسیار کار خوبی بود و همین گروهها این فرهنگ را به وجود آوردند. تخمیناً از سال 1953، 1954 اینها کار سرکردند ]شروع کردند[. اول کار را از فیشبرداری سرکردند. مثلاً تمام شاهنامه فیشبرداری شد.
... نهایت فرهنگ از چاپ بیرون شد. سال 1969. تیراژ سی و سه هزار نسخه، برای تاجیکستان که یک جمهوریِ کوچک است. این رکوردِ تیراژ بود.»
«فرهنگ فارسی تاجیکی» به روش علمی جمعآوری شده و هر مدخل علاوه بر شرح و توضیح، آوا نگاری و ریشهشناسی واژگان و عبارات، شاهد مثالهایی را از متون کلاسیک ادبی آورده است و جالب آنکه بسیاری از این متون مثل شعر بیدل آن موقع در ایران ناشناخته بود و فیالمثل در لغتنامه دهخدا در هیچکجا از آن شاهدمثال آورده نشده ولی در این فرهنگ به دلیل مؤانست مردمان آن سامان با شعر او آورده شده است. با مطالعه کتاب به نکات بسیار جالبی برمیخوریم یک آنکه بسیاری از واژگان فارسی که امروزه در میان ما ایرانیان کاربردی ندارد هنوز در فرارود (ماوراءالنهر) با اعراب گذاری درست و اصیل به کار برده میشود. دو دیگر همانگونه که زبان فارسیِ ما به واسطه همجواریِ ایران با کشورهای عربی از طرفی و تعامل با اروپا از جمله انگلستان و فرانسه از این زبانها تاثیرپذیرفته و میتوان سیرتطور و تحولی برای آن در نظر گرفت. زبانِ فارسیِ تاجیکستان هم از ترکی و روسی بسیار تاثیرپذیرفته و بسیاری از واژگان و حتی نحو کلام به آن وارد شده و اصلا یکی از دلایل نوشته شدن این فرهنگ نگرانی از بابت زوال یافتن زبان فارسی آن منطقه به خاطر نفوذ این دو زبان خصوصاً روسی بوده است. محمدجان شکوری در بخشی از مصاحبه در این باره میگوید:
«همة کتابهای درسی در مسکو ترتیب داده میشد برای همة جمهوری هایِ شوروی و برای تاجیکستان از جمله. این کتابهایِ درسی را ترجمه میکردند که این ترجمهها ترجمة خوبی نبود. ترجمة حرف به حرف بود. اصل اساسی اینها حرف به حرف ترجمه کردن متن بود. جند نسل مردمِ ما از اوّل با کتابِ فارسی ترجمه شده تربیه یافتند، زبان آموختند.این ترجمهزدگی با شیر مادر به خون ما درآمد و ما امروز ترجمهزدة مادرزادیم... یک زبانی به وجود آمده بود که میتوان گفت تاجیکیواژه بود و روسیساختار.»
در آخر اینکه این فرهنگ با مزیتهایی که برای آن برشمردیم در کنار فرهنگ دهخدا، معین، صدریافشار و سخن میتواند برای امور پژوهشی مورد رجوع باشد.
و اما دومین فرهنگنامهای را که میخواهیم در این یادداشت معرفی کنیم، «فرهنگِ فارسی- دری، دری- فارسی» نام دارد. این کتاب با «فرهنگ فارسیِ تاجیکی» هم از لحاظ تعداد واژگان و عبارت و هم عمق مطالب نسبت چندانی ندارد ولی هر دو از این جهت که حوزه مطالعاتیشان در باب زبان فارسی خارج از مرزهایِ ایران است، اشتراک دارند. این کتاب 180 صفحهای در قطع پالتویی اول بار در سال 1385 منتشر شد و آقای ورژ خاچاطوری پارسادانیان آن را فراهم آوردهاند. و تا به امروز به چاپ سوم رسیده است. همانطور که عرض کردم این فرهنگ از بابت تعداد مدخلها و هم توضیحات کتاب کاملی نیست ولی از جنبههایی جالب توجه است به عنوان مثال واژه و عبارتهایی را آورده که برای مخاطب فارسیزبانِ ایرانی تازگی دارد هم از لحاظ نوع تلفظ و هم معنی متفاوت برخی از آنها. خلاصه خواندن و تورق آن خالی از لطف نیست و ما را با بسیاری از ظرافتهای زبان فارسی که برای ما نامکشوف مانده آشنا میکند.