حرف اول
1
شاید بزرگترین تاثیر خواندن زندگینامهها بر کودکان و نوجوانان، بلند کردن طول و عرض رویاهایشان باشد. آن هم برای بچههای امروز ما که ناامیدیها، نشدنها، نرسیدنها و نداشتنها حصارهای تیغدار اطراف ذهنهایشان شدهاند. بچههای امروز ما رویا لازم دارند. رویاها بلندشان میکنند!
2
چند سطر زیر را دربارهی فواید خواندن زندگینامهها مرور کنیم و به زبان بچههایمان ترجمه کنیم:«تنها یک بار زندگی نمیکنیم.» کوچکترین خاصیت خواندن زندگینامهها این است که فرصت میدهند چند بار دیگر به دنیا بیاییم، بزرگ شویم و پیش از مرگمان بمیریم.
فایدهی دیگرشان این است که با خودمان یکبار دیگر آشنا میشویم. زندگیمان را میگذاریم روی ترازو و توانمندیهایمان را اندازه میگیریم.زندگینامهها ما را در پهنههای جغرافیایی و حادثههای تاریخی سهیم میکنند. هر قدر هم که دور یا دیرین باشند.
خواندن زندگینامه نشانمان میدهد: آدمها در همهی قرنها و حادثهها تا چه اندازه متفاوت و با اینحال چقدر به هم شبیهاند و اینطوری به صلح با هم نزدیکتر میشویم.زندگینامهها ما را میبرند پشت نامها و چهرهها، جایی که جانمان شیفتهتر و جهانمان گستردهتر شود.
3
نخستین جعبهی معرفی کتابهای زندگینامهای تقدیمتان میشود. قطعا این جعبهها شامل تمامی زندگینامههای خوب موجود نیستند، اما گزینهای از بهترینها هستند.
عاطفه اسلامزاده
**
کتاب اول
مجموعه زنان/مردان کوچک
رویاهای دور و دراز (تاکنون 8 جلد)
نویسنده: ام. ایزابل سانچز وگارا
مترجم: مریم فیاضی و حمیده جمالی هنجنی تصویرگر: کتی ویلسون و دیگران
انتشارات شهرقلم، قطع رحلی، 32 صفحه، 5 تا 8 سال
زندگینامههای زمان کودکیام را دوست نداشتم. انگار از کسی در کرهای دیگر میگفتند. نه تصویرهای رنگی که بیکلمه هم داستان بگویند، نه کلمههایی که کوتاه و ساده تو را به درون داستان بکشند. برای سالهای پیش از دبستان که هیچ!
خیلی فرق میکند همسن آگاتا کریستی کوچک باشی و بخوانی که همیشه پایان متفاوتی برای داستانهای مادرش داشته؛ همسن کودکی سیمون دوبوار باشی و بدانی چه شد که مدافع حقوق زنان شد؛ همسن کودکی جین آستین، فریدا کالو، محمدعلی کلی، استیو هاوکینگ و ... باشی و داستان زندگیشان را بخوانی، از وقتی فقط یک کودک بودند با یک رویای کوچک./ ساره پیرایش
**
کتاب دوم
«زنانی که دنیا را تغییر دادند»
«زنانی که تاریخ را ساختند »
نویسنده و تصویرگر: کیت پنکرست
مترجم: نلی محجوب
انتشارات ناریا، قطع خشتی، 36 صفحه، 8 تا 10 سال
میشد که در امنیت بیاعتبار درهای بسته باقی بمانند و هیچوقت حصار خانه را ترک نکنند. میشد که از دویستسال پیش تا همین امروز، اسم هیچ زنی حرف پایانی هیچ داستان عاشقانهای نباشد. میشد آبهای یخزدهی کانال انگلیس هیچوقت اولین زنی که شناکنان از آن گذشت به خود نبیند. میشد که ساکت بمانند و سوال نپرسند. میشد که هیچوقت حق رای دادن نداشته باشند. میشد که چشمشان را روی دنیای پر رمز و رازی که صدایشان میزد ببندند. میشد که قلب سرخ و کوبانشان را ساکت کنند و رویای پرواز را توی باغچهی حیاط چال کنند. میشد موقع شنیدن همان اولین «نه»، دستهایشان را بالا ببرند؛ تسلیم!
میشد که سربهزیر و حرفگوشکن باقی بمانند. میشد که دخترهای خوب خانه و مدرسه باشند، اما آنها زنانی شدند که دنیا را تغییر دادند. / مهتاب جناب
**
کتاب سوم
«ماجراجویان بزرگ»
نویسنده: الستر هامفریز
مترجم: لیدا هادی
تصویرگر: کوین وارد
انتشارات اطراف، قطع رحلی، 95 صفحه، 9 تا 15 سال
رفتن از راهی که همیشه رفتهای، چه به زندگیات اضافه میکند؟
اگر روزی رویایی به سرت افتاد که تا حالا به مغز هیچکس خطور نکرده بود، دو راه بیشتر نداری؛ راه اول: رویایت را در دم فراموش کنی وگرنه بایستی شبیه 20 ماجراجوی این کتاب دل به دریا، اقیانوس، فضا یا همین خشکی خودمان بزنی، پای پیاده یا با قایق، چوب اسکی، دوچرخه، شتر، صندلی چرخدار و حتی ماشینهای فوق مدرن، راه نرفته را بتراشی.
در این 20 مسیر جورواجور گرد جهان، گاهی حرف مرگ و زندگی در میان است؛ اما لذت کشف و رویا کار خودش را کرده است. خواندن کتاب و تماشای آن همه تصویر از ماجراجوها، سفرها و اتفاقها که تمام شد، شاید وقت انتخاب تو برسد. انتخاب هرگز کار سادهای نبوده است! / سولماز قربانی
**
کتاب چهارم
«وقتی من بچه بودم»
نویسنده: اریش کِستنِر
مترجم: سپیده خلیلی
تصویرگر: نورالدّین زرّینکلک
انتشارات محراب قلم، قطع رقعی، 256 صفحه، 10 تا 15 سال
اریش کستنر، از آن نویسندههای جدی بود که وقتی پشت میزش مینشست تا شعر بگوید یا داستان و مقاله بنویسد، روی صورتش اخم میآمد و روی کاغذش فریاد.کلمهها را برای آزاد کردن خوانندهها از دل جنگ و دیکتاتوری میخواست.
اما همین آقای کستنر وقتی برای بچهها مینوشت، آدم دیگری میشد. سرحال بود و شوخطبع. میدانست دنیا هنوز تاریکی زیاد دارد، اما به قول خودش کلمهها را برای چرخاندن کلیدِ در اتاقی روشن برای فکر کردن میخواست. در 1960 کستنر جایزه بزرگ اندرسون را برای پارهکردن چرت خاطرات کودکیاش توی دست گرفت؛ برای کلمههایی افسونگر. برای نوشتن «وقتی من بچه بودم». / عاطفه اسلامزاده
**
کتاب پنجم
«بچهمحل نقاشها»
(مجموعه 7 جلدی)
نویسنده: محمدرضا مرزوقی
تصویرگر: مجتبی حیدرپناه
انتشارات هوپا، قطع رقعی، 168 صفحه، از 11 تا 17 سال
فکر کن در زمان سفر کنیم و با خانم متشخص داخل تابلوی لبخند ژوکوند(مونالیزا) همصحبت و همقدم بشویم. بعد با هم به منزل داوینچی بزرگ برویم تا برای تکمیل تابلویش روبهرویش بنشینیم. تازه باخبر بشویم که این آقای داوینچی در تحویل تابلو به صاحبش، کلی تأخیر داشته و با هم دعوا دارند؛ میانهداری هم بیفتد گردن ما!
حالا چیکتوچیک شدن با ونگوگ را تو بگو. همسفری با فریدا چطور؟ به همراهی با سالوادور دالی فکر کردهای؟ حواست هست؟ قرار نیست در مجموعهی «بچهمحل نقاشها» دربارهی این هنرمندان بزرگ بخوانی، قرار است با آنها زندگی کنی!
**
کتاب ششم
«داستان فوتبالیستها»
نویسنده و تصویرگر: دیوید اسکوایرز
مترجم: شیرین ساداتصفوی و محمود حاجزمان
انتشارات اطراف، قطع وزیری، 220 صفحه، 13 تا 18 سال
حقیقت مهم دربارهی فوتبال این است که موضوع، فقط فوتبال نیست. فرقی ندارد فضاپرکن باشی یا مهاجم تیزرو؛ توی زمین خاکی از هر طرف که بروی باز به «جنگ و رویا» میرسی. «فقر»، عدم رویاست و ما هر کدام برای رویای خودمان میجنگیدیم.
«ر»ای که رویا را آغاز میکند، فقر را تمام میکند. زندگی اغلب ستارههای فوتبال را هم میشود در این سه کلمه خلاصه کرد: فقر، جنگ و بالاخره تحقق رویا!
غولها، ضد قهرمانها، مدافعان، مهاجمان، پیشروها و اسطورههای پرستششدهی دنیای فوتبال را در این کتاب بخوانید. جای آنها در دنیای باشکوه قهرمانهای کمیکاستریپ خالی بود، کنار بتمن، سوپرمن و اسپایدرمن. / سمیرا رستگارپور
**
کتاب هفتم
«شما که غریبه نیستید»
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
نشر معین، قطع رقعی، 347 صفحه، بالای 14 سال
«چهقدر پشت سرم را نگاه کنم و بترسم؟ تا کی قصه بگویم؟ شما که غریبه نیستید. خسته شدم. نه، خسته نشدم. ادای خستهها را در میآورم.»
ما هم خسته شدهایم. پشت سرمان را که نگاه میکنیم میگوییم، نکند ما هم داریم ادای خستهها را در میآوریم؟ بیا به جای «هوشنگِ مرادی کرمانی» هر که را میخواهی در داستان بنشان. یا خیال کن خودت به جایش بودی، چه میکردی؟ اصلا تو هم مثل آدمهای داستان، «هوشو» صدایش کن و دست در دستش برو تا به تجربههای خندهدار و بیپروایش برسی اما نه به سادگی!
«شما که غریبه نیستید»،داستان واقعی یک پسر است، اما پسری که پدرش درآمد! / هدی روحانیفر